#
#

معرفی کتاب: زندگی‌نامه‌ی آل پاچینو

2 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


زندگی‌نامه‌ی آل پاچینو چاپِ نشر گویا اثری صریح، پرجزئیات و پرشور از یکی از بزرگ‌ترین بازیگران تاریخ سینماست. این اثر، نه‌تنها یک زندگینامه‌ی ساده نیست، بلکه روایتی درخشان از رشد، مبارزه، پیروزی و شکنندگی هنرمندی است که نامش با کلاسیک‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما پیوند خورده است.
کتاب با روایت دوران کودکی آل پاچینو آغاز می‌شود. او در 25 آوریل 1940، در محله‌ی هارلم شرقی نیویورک به دنیا آمد، فرزند طلاقی که با مادرش زندگی می‌کرد و تحت تأثیر شرایط سخت مالی و اجتماعی بزرگ شد. 
علاقه‌ی او به هنر و بازیگری از همان دوران جوانی آشکار شد، گرچه در ابتدا با مخالفت‌هایی از سوی اطرافیانش مواجه بود. ترک تحصیل از مدرسه، تجربه‌های پراکنده‌ی تئاتر خیابانی و حضور در کلاس‌های بازیگری لی استراسبرگ و استلا آدلر بخشی از مراحل مهم آغاز مسیر هنری اوست. 
در شکل‌گیری شخصیت حرفه‌ای پاچینو تئاتر نقشِ پررنگی داشت، خصوصاً نقش‌آفرینی‌های اولیه‌اش در نمایش‌های برادوی که زمینه‌ساز پرش بزرگ او به دنیای سینما شد.
نقطه‌عطف اصلی زندگی حرفه‌ای آل پاچینو در کتاب، حضور در فیلم «پدرخوانده» است.کتاب در فصلِ «دنیای جدید» با دقت و جزئیات به روند انتخاب پاچینو برای نقش مایکل کورلئونه پرداخته است. از مخالفت‌های اولیه‌ی تهیه‌کنندگان، حمایت سرسخت فرانسیس فورد کوپولا و تلاش‌های خستگی‌ناپذیر پاچینو برای اثبات شایستگی‌اش سخن گفته شده است. خواننده درمی‌یابد که چطور این نقش، نه‌تنها شهرتی بی‌سابقه برای پاچینو به همراه آورد، بلکه استاندارد جدیدی در بازیگری سینمایی خلق کرد. 

 

آل‌ پاچینو در جوانی


در ادامه، کتاب به بررسی مسیر حرفه‌ای پاچینو در دهه‌های 1980 و 1990 می‌پردازد؛ دورانی پر از موفقیت، اما درعین‌حال گاه همراه با افول یا انتخاب‌های اشتباه. یکی از ویژگی‌های قابل‌توجه کتاب، تحلیل شخصیت‌شناسی از ال پاچینو است؛ نه فقط به‌عنوان یک بازیگر، بلکه به‌عنوان انسانی گوشه‌گیر، وسواسی و درعین‌حال عمیقاً وفادار به اصول هنری‌اش. کتاب، تضادهای درونی پاچینو را نه پنهان می‌کند و نه قضاوت‌گرانه با آن‌ها برخورد می‌کند، بلکه آن‌ها را در بافت کلی زندگی هنری‌اش می‌نشاند.
یکی از درون‌مایه‌های مهم کتاب، تضاد میان روح هنرمندانه پاچینو و منطق تجاری هالیوود است. پاچینو از ابتدا تا امروز، همواره اولویت را به نقش‌های معنادار و چالش‌برانگیز داده و بارها پروژه‌های سودآور را به همین دلیل رد کرده است. او همواره برای تئاتر اهمیت زیادی قائل بوده و حتی در دوران اوج شهرتش نیز بارها به صحنه بازگشته است و این شور تئاتری که از دوران جوانی در جان او نقش بسته بود، همچنان در وجودش شعله‌ور است.
کتاب نشان می‌دهد که چگونه پاچینو حتی در دوران دیجیتال و سلطه جلوه‌های ویژه، همچنان بر بازیگری مبتنی بر احساس، روان‌شناسی و درک شخصیت اصرار دارد. او هنرمندی است که حاضر نیست برای خوشایند بازار از اصولش عدول کند.
این اثر، نه‌تنها زندگینامه‌ای خواندنی از یکی از ماندگارترین بازیگران قرن بیستم و بیست‌ویکم است، بلکه سفری ا‌ست به دل هنر بازیگری، چالش‌های صنعت سینما و مبارزه‌ی هنرمندانه برای حفظ اصالت. جریان روایت کتاب، با مهارت تمام، پرتره‌ای دقیق، انسانی و پرجاذبه از آل پاچینو ترسیم کرده که برای علاقه‌مندان به سینما، بازیگری و زندگینامه‌نویسی اثری الهام‌بخش به شمار می‌آید.

زندگی نامه ی آل پاچینو

زندگی نامه ی آل پاچینو

گویا
افزودن به سبد خرید 420,000 تومان

قسمتی از کتاب زندگی‌نامه‌ی آل پاچینو:
رابطه‌ی من با کارگردانی که زندگی‌ام را تغییر می‌داد به‌طرز عجیبی شروع شد. فرانسیس فورد کاپولا من را روی صحنه در برادوی دیده بود، وقتی «آیا یک ببر کراوات می‌زند؟» را بازی کردم، اما من در آن زمان او را ملاقات نکردم. او جوانی تازه‌کار بود که قبلاً چند فیلم را کارگردانی کرده بود. ناگهان فیلمنامه‌ای را که نوشته بود برایم فرستاد، یک داستان عشقی فوق‌العاده در مورد یک استاد جوان کالج با همسر و فرزند که رابطه‌ی عاشقانه‌ای با یکی از شاگردانش دارد. افسانه‌ای و کمی سوررئال بود؛ اما زیبا نوشته شده بود. فرانسیس می‌خواست برای بازی در نقش استاد با من ملاقات کند. یعنی باید سوار هواپیما می‌شدم و به سان‌فرانسیسکو می‌رفتم، کاری که در انجام آن مشکل داشتم. دلم نمی‌خواست پرواز کنم. فکر کردم، آیا راه دیگری برای رسیدن به آنجا وجود دارد؟ نمی‌توانم به این مرد بگویم که آن همه راه تا نیویورک بیاید، می‌توانم؟ دل به دریا زدم و رفتم.
اولین‌باری که سان‌فرانسیسکو بودم و خوشحال بودم، به دعوت فردی با استعداد فرانسیس در آنجا بودم. خودش شبیه یک استاد دانشگاه بود، روشنفکری با ریش پرپشت، لبخندی دندان‌نما و همیشه یک دستمال به سبک فلینی دور گردنش بود. برای پنج روز و شب بعدی من را برای شام می‌برد و درباره‌ی پروژه‌ی سینمایی‌اش ضمن نوشیدن صحبت می‌کردیم. فکر کردم فرانسیس تحت تأثیر نبوغ قرار گرفته بود. این هیجان را در خود داشت. در او یک شخصیت رهبر، یک شخصیت عمل‌کننده و یک شخصیت ریسک‌پذیر وجود داشت.

 


من را به شرکتش، امریکن زوتروپ، در یک ساختمان بزرگ برد؛ اساساً یک پناهگاه بالای زمینی که در محاصره‌ی جمعیت مختلطی کار می‌کرد. اگر حافظه‌ام درست یاری کند، فکر می‌کنم جورج لوکاس و استیون اسپیلبرگ را آنجا دیدم. مارتین اسکورسیزی و برایان دی پالما نیز بخشی از این گروه بودند. در آن زمان نمی‌دانستم آن‌ها چه کسانی بودند، اما می‌دانستم که بازیگر نبودند. گروهی از رادیکال‌های جوان بودند که از دهه‌ی شصت آمده بودند و قرار بود فیلمسازی را به دهه‌ی هفتاد بیاورند. آن‌ها زنده بودند تا تغییرات بزرگ‌تری در فرهنگ فیلم ایجاد کنند. 
اما من ناشناخته بودم و فیلمی که فرانسیس می‌خواست با من بسازد همه‌جا رد شد، هرگز ساخته نشد. به خانه برگشتم و فکر نمی‌کردم که دیگر از او خبری بشنوم. ماه‌ها گذشت و بعد یک روز وسط بعدازظهر با من تماس گرفت. در انتهای دیگر خط، یک نام و صدایی از گذشته شنیدم: فرانسیس کاپولا.
ابتدا به من گفت که قرار است فیلم «پدرخوانده» را کارگردانی کند. فکر کردم شاید خیال‌پردازی می‌کند. در مورد چه چیزی صحبت می‌کرد؟ چطور پدرخوانده را به او می‌دادند؟ من رمان ماریو پوزو را خوانده بودم که به یک موفقیت بزرگ تبدیل شده بود؛ برای هر کسی که با آن درگیر باشد کار بزرگی بود. اما وقتی بازیگر جوانی هستی حتی به این چیزها اهمیت نمی‌دهی، فقط گرفتن هر نقشی در یک فیلم معجزه است. فرصت‌هایی مانند آن‌ها برای تو وجود ندارد. صرفاً اهانت‌آمیز به نظر می‌رسد.
و بعد با خودم فکر کردم، هی... شاید امکان‌پذیر باشد.        

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط