
معرفی کتاب: تاملات سینمایی کوئنتین تارانتینو
تاملات سینمایی کوئنتین تارانتینو مجموعهای از مقالات، تحلیلها، خاطرات شخصی و گمانهزنیها درباره فیلمهایی است که بر ذهنیت سینمایی این فیلمساز تاثیر گذاشتهاند. تارانتینو در این کتاب نهتنها فیلمها را تحلیل میکند، بلکه به صورت غیررسمی و صمیمی، نگاه خود را به سینما، تماشاگر، منتقد و روند تولید فیلم در دهه 70 میلادی بازگو میکند.
کتاب بیشتر شبیه گپ خودمانی یک عاشق سینما با دیگر عاشقان سینماست؛ لحنی صمیمی و بیپرده دارد و درعینحال سرشار از بینش، دقت و صداقت هنرمندانهای است که تارانتینو در فیلمسازیاش نیز به کار میبرد.
کتاب ساختاری غیرخطی و آزاد دارد. فصلها بر پایه فیلمهایی شکل گرفتهاند که تارانتینو از دوران کودکی و نوجوانیاش در دهه 1970 در سینما دیده و در ذهنش ماندهاند. برخی از فیلمهایی که در کتاب بررسی شدهاند عبارتاند از: هری کثیف (1971)، بازماندگان (1972)، گریز (1972) و تشکیلات (1973). همچنین تارانتینو در فصول مختلف از تاثیر فیلمنامهنویسان، کارگردانان، بازیگران و منتقدانی مانند پائولین کیل سخن میگوید.
کوئنتین تارانتینو
یکی از جنبههای جذاب این کتاب، روایتهای تارانتینو از دیدن فیلمها در سالنهای سینماست. او با جزئیاتی زنده و دقیق، فضای سینماهای لسآنجلس دهه 70، واکنش تماشاگران و حالوهوای آن دوران را توصیف میکند. به عنوان نمونه، وقتی فیلم بازماندگان را در سینما میبیند، هنوز نوجوانی بیش نیست، اما دقت او در مشاهده، توجه به جنس واکنشهای مخاطبان و نوع تدوین فیلم نشان میدهد که ذهن فیلمسازیاش در حال رشد است.
تارانتینو مینویسد: «وقتی کودک بودم، فیلمها را همانطور که هستند میدیدم. اما بعد از مدتی، شروع کردم به پرسیدن اینکه چرا یک صحنه کار میکند یا نمیکند؟ چرا یک بازیگر در نقشش درخشیده؟ چرا یک تدوین خاص، حس خاصی منتقل میکند؟»
این پرسشگری است که به هسته تحلیلی کتاب شکل میدهد. او صرفاً درباره فیلمها حرف نمیزند؛ بلکه در دل فیلمها کاوش میکند.
تارانتینو در کتاب، به تحلیل فیلمهایی میپردازد که اغلب در دسته «سینمای بدنه دهه 70» قرار میگیرند؛ یعنی فیلمهایی با داستانهای خشن، مردانه، پر از تعقیب و گریز، خشونت و نگاه تیره به جامعه آمریکا. او به فیلمهایی چون هری کثیف یا گریز فقط به عنوان فیلمهای اکشن نگاه نمیکند، بلکه ساختار ژانری، بازیگری، کارگردانی و نقش تهیهکنندگان را نیز بررسی میکند.
نمایی از فیلم Dirty Harry
به عنوان نمونه، در تحلیل فیلم راننده تاکسی، تارانتینو نهتنها از بازی رابرت دنیرو و کارگردانی اسکورسیزی سخن میگوید، بلکه نسخههای جایگزین داستان، فیلمنامه اولیه پل شریدر و حتی امکان این که کارگردان دیگری پروژه را در دست میگرفت بررسی میکند.
بخشی از کتاب به بررسی نقش منتقدان در شکلگیری ذهنیت سینمایی تارانتینو اختصاص دارد. از میان همه منتقدان، پائولین کیل جایگاه ویژهای در ذهن و زبان تارانتینو دارد. او بارها از تاثیر نقدهای پائولین کیل بر نحوه دیدنش از فیلمها سخن میگوید. حتی گاهی تحلیل خودش را با تحلیل او مقایسه میکند یا با او مخالفت مینماید.
برای مثال، در مورد فیلم رعد نورد (Rolling Thunder)، تارانتینو مینویسد: «کیل از فیلم خوشش نیامد، اما برای من این فیلم یکی از نخستین تجربیات دیدن یک انتقام شخصی روی پرده بود، و همین مرا از نظر احساسی به شدت درگیر کرد.»
او همچنین از منتقدان فراموششدهای مانند کوین توماس یا چارلز چمپلین نام میبرد و نشان میدهد که چقدر نقد فیلم در دهه 70 نقش کلیدی در راهیابی مخاطبان به فیلمها داشته است.
تارانتینو در بخشهایی از کتاب به نقد نظام استودیویی و سیاستهای آن میپردازد. به نظر او، در دهه 70 میلادی، سینمای آمریکا در حال تجربه نوعی «آزادی خلاقه» بود که پیشتر هرگز تجربه نکرده بود. فیلمسازانی چون فرانسیس فورد کوپولا، مارتین اسکورسیزی، ویلیام فریدکین و برایان دیپالما توانستند فیلمهایی بسازند که شخصی، خشن، سیاسی و متفاوت بودند.
نمایی از فیلم Taxi Driver
اما به اعتقاد تارانتینو، این آزادی مدت زیادی دوام نیاورد. با موفقیت فیلمهایی چون آروارهها و جنگ ستارگان، موج سینمای مولف جای خود را به بلاکباسترها داد و سینمای امریکا به سمت تجاریشدن پیش رفت.
در این میان، او به نقش تهیهکنندگان مستقل و کارگردانهای جسور اشاره میکند و تحلیل میکند که چرا برخی فیلمها مانند دوران مشقت (مبارز خیابانی) با وجود کیفیت بالا، در گیشه شکست خوردند.
در نهایت، کتابِ تاملات سینمایی کوئنتین تارانتینو اثری است شخصی، تحلیلی، شیطنتآمیز و صمیمی از یکی از فیلمسازان تاثیرگذار معاصر. کتابی است درباره عشق به سینما، قدرت روایت، تاثیر تماشاگر، نقش منتقد و سرنوشت فیلمها در دنیای بیرحم هالیوود.
تارانتینو در این کتاب نشان میدهد که پیش از آنکه کارگردانی خلاق باشد، یک تماشاگر مشتاق و یک منتقد پراحساس بوده است. نگاه او به فیلمها نه صرفاً از بالا و با دید حرفهای، بلکه از زاویه عاشقی است که سالها با سینما زندگی کرده است.
این کتاب برای دوستداران تاریخ سینما، علاقمندان به دهه 70 میلادی، هواداران تارانتینو و همه کسانی که میخواهند فیلمها را عمیقتر ببینند، تجربهای لذتبخش و آموزنده است.
قسمتی از کتاب تاملات سینمایی کوئنتین تارانتینو:
سیگل از همان ابتدای فعالیت سینماییاش میتوانست به خلاف بسیاری از دیگر از همکاران خود، از صحنهی مشتزدن افراد به هم یا تعقیب و گریز فیلم بگیرد یا در مونتاژ صحنهی تیراندازی دیگری را جایگزین و تدوین کند. در دههی 1950 هیچ کارگردانی در هالیوود بهتر از دان سیگل صحنههای اکشن را درنمیآورد. آنچه سکانسهای اکشن او را شاخص جلوه میداد، ترکیبی بود از تکنیک و حالوهوای هر اثر. او با سابقهاش در حیطهی مونتاژ، برای رسیدن به ضرباهنگ مطلوبِ کار تدوین، صحنهی اکشن را با ذهنیتی میگرفت که بتواند پلانها را براساس آن برش بزند و تدوین کند. چنین کاری بهواقع در آن زمان متداول نبود. بسیاری از صحنههای اکشن در نماهای مستر بزرگ فیلمبرداری میشدند، مَسترشاتهایی که در آنها میبینید دو بدلکار (که به جای ستارهها ظاهر شدهاند) با مشت به جان هم میافتند و به مدت پنج دقیقه یا تا زمانی که خسته شوند مبلمان و وسایل اطراف را خُرد و خمیر میکنند.
سیگل در مصاحبهای با مجلهی سینما در سال 1968 خطاب به کورتیس هانسونِ کارگردان (که در آن زمان با نام کامل کورتیس لی هانسون خوانده میشد) گفت: «هنگام فیلمبرداری، بهشدت حواسم به تدوین است. از آنجا که من با زمان محدود و برنامههای زمانیِ بسیار کوتاه سروکار دارم، همهچیز را طوری برنامهریزی میکنم که از نظرم مهیای تدوین باشد.» سپس افزود: «اینطور نیست که اگر تدوینگر خوبی باشید، لزوماً کارگردان خوبی هم خواهید بود. اما به نظرم، برای اینکه کارگردان خوبی باشید باید تدوینگر خوبی هم باشید.»