#
#

معرفی کتاب: بادام

4 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


رمان «بادام» نوشته‌ی وُن پیونگ سون یکی از آثار مطرح ادبیات معاصر کره ‌جنوبی است که در سال 2017 منتشر شد و به‌سرعت جهانی شد. این کتاب، با روایتی منحصربه‌فرد، داستان پسری به نام یون جه را دنبال می‌کند که به‌دلیل یک ناهنجاری عصبی مادرزادی قادر به درک یا تجربه‌ی احساسات به شکل معمول نیست. این رمان با ترکیب عناصر درام، روان‌شناسی و فلسفه، پرسش‌های عمیقی درباره‌ی ماهیت انسان‌بودن، تنهایی و روابط انسانی مطرح می‌کند.
یون جه با یک بیماری نادر متولد شده است که باعث می‌شود آمیگدال (بخش مسئول پردازش احساسات در مغز) او به‌درستی عمل نکند، در نتیجه، او نمی‌تواند ترس، غم یا شادی را مانند دیگران درک کند. مادر و مادربزرگش که تنها همراهان او هستند، تلاش می‌کنند با آموزش نشانه‌های اجتماعی به او کمک کنند تا در جامعه عملکرد بهتری داشته باشد.
زندگی یون جه با یک تراژدی وحشتناک دگرگون می‌شود: مادر و مادربزرگش در یک حمله‌‌ی چاقوکشی به‌شدت زخمی می‌شوند. مادرش می‌میرد و مادربزرگش در کما فرو می‌رود. یون جه، که اکنون کاملاً تنهاست، باید یاد بگیرد چگونه در دنیایی که برایش بیگانه است، زنده بماند.
یون جه در نقش شخصیت اصلی، نماینده‌ی افرادی است که به دلایل مختلف (عصبی یا روانی) احساسات را متفاوت تجربه می‌کنند. داستان او این پرسش را مطرح می‌کند: آیا کسی که احساسات معمولی ندارد، کمتر انسان است؟ یون جه نشان می‌دهد که انسان‌ بودن فراتر از درک احساسات کلیشه‌ای است. 
رمان «بادام» به موضوعات عمیقی می‌پردازد، ازجمله:
آیا انسان‌ها فقط مجموعه‌ای از احساسات هستند؟ یون جه ثابت می‌کند که انسانیت تعریف گسترده‌تری دارد.
هم یون جه و هم گونی به شیوه‌های مختلف تنها هستند، اما دوستی آن‌ها نشان می‌دهد که ارتباط انسانی می‌تواند زخم‌ها را التیام بخشد.
جامعه‌ای که یون جه در آن زندگی می‌کند پر از خشونت است، اما مهربانی‌های کوچک (مثل رفتار مادرش یا دوستی گونی) تغییرات بزرگی ایجاد می‌کنند.
وُن پیونگ سون با روایت اول شخص، دنیا را از نگاه یون جه توصیف می‌کند و این باعث می‌شود خواننده بتواند دنیای بی‌احساس او را درک کند. زمانی ساده و مستقیم داستان را واقع‌گرایانه و تأثیرگذار کرده است. 
نمادگرایی نیز در این رمان نقش مهمی دارد:
«بادام» اشاره به آمیگدال مغز دارد که مسئول پردازش احساسات است و شخصیت گونی نماد آتش و خشم است، درحالی‌که یون جه نماد آب و آرامش است.
رمان «بادام» در سراسر جهان مورد تحسین قرار گرفته و به زبان‌های مختلف ترجمه شده است. نقاط قوت آن شامل شخصیت‌پردازی عمیق، روایت منحصربه‌فرد و ترکیب زیبای تراژدی و امید است. این کتاب نه‌تنها یک داستان جذاب، بلکه یک اثر فلسفی و روان‌شناختی است که خواننده را به تفکر وامی‌دارد و به ما یادآوری می‌کند که احساسات تنها راه تجربه‌ی زندگی نیستند و انسان ‌بودن تعاریف مختلفی دارد. 

بادام

بادام

کتاب مجازی
افزودن به سبد خرید 190,000 تومان

قسمتی از کتاب بادام نوشته‌ی وُن پیونگ سون:
«هیچ انسانی نیست که نتواند نجات پیدا کند، جز افرادی که از تلاش برای نجات‌ دادن دیگران خسته می‌شوند.» این نقل‌قولی از پی. جی. نولان، شخص متهم به قتلی است که نویسنده شد. او را به اتهام قتل دخترخوانده‌اش، به اعدام محکوم کردند. او بارها طی دوران زندان، بر بی‌گناهی‌اش پافشاری کرد و در طی این مدت، خاطراتش را نوشت که به کتابی پرفروش تبدیل شد، اما خودش هیچ‌وقت شاهد این موفقیت نبود؛ زیرا مطابق حکم، اعدام شده بود.
هفده سال پس از اعدام او، قاتل واقعی شناسایی شد و بی‌گناهی پی. جی. نولان رسماً ثابت گردید. فردی که مرتکب این جنایت وحشتناک علیه دخترخوانده‌ی او شده بود، همسایه‌ی دیواربه‌دیوار آن‌ها بود.
مرگ پی. جی. نولان در خیلی از محافل مورد بحث و مناقشه قرار گرفت. درحالی‌که او در پرونده‌ی قتل دخترخوانده‌اش بی‌گناه بود، اما سوءپیشینه‌ی زیادی در زمینه‌ی خشونت، سرقت و یک مورد تلاش برای قتل داشت. بسیاری می‌گفتند او یک بمب ساعتی است و حتی اگر در این مورد تبرئه شود، در صورت آزادی، دیر یا زود، دوباره برای جامعه دردسرساز می‌شود. به‌هرروی، درحالی‌که دنیا داشت آن‌طوری که دلش می‌خواست این مرده را قضاوت می‌کرد، کتابش را روی دست می‌بردند.
بیشتر خاطرات او روایتی بی‌پرده از محرومیت‌های کودکی و زندگی مملو از خشمش در اوایل بزرگسالی است. او درباره‌ی چگونگی احساساتش موقع چاقوکشی و تجاوز نوشته و چنان موبه‌مو آن‌ها را توصیف کرده که چاپ و توزیع این کتاب در بعضی از ایالت‌ها ممنوع شده است. او طوری درباره این مسائل توضیح داده است که انگار می‌خواهد درباره‌ی بسته‌بندی سبزیجات در فریزر یا گذاشتن کاغذ در پاکت نامه صحبت کند: «هیچ انسانی نیست که نتواند نجات پیدا کند، جز افرادی که از تلاش برای نجات ‌دادن دیگران خسته می‌شوند.» برایم جالب است بدانم که وقتی این کلمات را می‌نوشته، در ذهنش چه چیزی می‌گذشته. آیا به دنبال کمک بوده یا این کلمات از کینه‌ای عمیق ریشه می‌گرفته؟
آیا آن مردی هم که با چاقو به مامان و مامانی حمله کرد، مثل پی. جی. نولان بوده؟ گن چطور؟ یا اصلاً من چطور؟
دلم می‌خواست این دنیا را کمی بهتر بشناسم . برای این کار به گن احتیاج داشتم.     
 

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط