سانسور در رومانیِ دوره چائوشسکو: ادبیات در زیر تیغ

2 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


ادبیات، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای بیان اندیشه، هویت و مقاومت فرهنگی، همواره در معرض فشار رژیم‌های توتالیتر بوده است. در قرن بیستم، کشورهای بلوک شرق تحت سلطه‌ی شوروی، شاهد یکی از گسترده‌ترین و نظام‌مندترین اشکال سانسور فرهنگی و ادبی بودند. یکی از نمونه‌های شاخص این پدیده، کشور رومانی در دوران زمامداری نیکولای چائوشسکو (1989-1965) است. چائوشسکو با ایجاد یک حکومت دیکتاتوری بر مبنای کیش شخصیت، پلیس مخفی قدرتمند و سیاست‌های کنترل شدید فرهنگی، ادبیات و سایر اشکال بیان خلاقانه را به‌شدت تحت کنترل گرفت. هدف اصلی این سیاست‌ها، شکل‌دهی به ذهنیت عمومی و حذف هرگونه صدای مخالف بود.
رژیم نیکولای چائوشسکو که از اواسط دهه‌ی 1960 میلادی آغاز شد، در ابتدا با نوعی امیدواری در بین روشنفکران رومانیایی همراه بود. او در آغاز کار خود با فاصله‌گیری محتاطانه از شوروی و طرح ایده‌هایی چون سوسیالیسم ملی، توانست نظر برخی نویسندگان و هنرمندان را جلب کند؛ اما به‌زودی این سیاست‌ها جای خود را به استبداد، کیش شخصیت و کنترل شدید فرهنگی داد. چائوشسکو که تحت تأثیر مدل کره شمالی و چین کمونیست قرار داشت، یک دیکتاتوری تمام‌عیار را در رومانی برقرار کرد در آن هیچ بخشی از جامعه، از جمله نویسندگان، مجاز به خروج از خطوط تعیین‌شده‌ی حزب نبود. 

 

نیکولای چائوشسکو

 

سانسور در رژیم چائوشسکو فقط یک سازوکار اجرایی نبود، بلکه جزئی جدایی‌ناپذیر از ایدئولوژی رسمی بود. دولت با هدف حفاظت از انقلاب سوسیالیستی، اقدام به ایجاد نهادهایی برای بررسی، اصلاح یا حذف آثار ادبی می‌کرد. هر کتاب، مقاله، نمایشنامه، شعر یا حتی ترجمه‌ای که قرار بود منتشر شود، باید از سد سانسور می‌گذشت. این فرآیند شامل بررسی محتوای ایدئولوژیک، زبان، مضامین اجتماعی و حتی شخصیت‌پردازی‌ها بود.
سانسور هم علیه محتوای ضدحکومتی عمل می‌کرد و هم تلاش می‌نمود هر گونه فردیت، پیچیدگی روانی یا تفکر انتقادی را نیز از بین ببرد. ادبیات باید در خدمت انقلاب، کارگر و رهبری حزب باشد؛ هر نشانی از خودآگاهی فردی یا تأمل فلسفی، نوعی انحراف بورژوایی محسوب می‌شد.
نظام سانسور رومانیایی دارای چند لایه بود. ابتدا وزارت فرهنگ سوسیالیستی اقدام به بررسی آثار می‌کرد؛ اما در مرحله‌ی بعد، نهاد مخوف سکوریتاته یا همان پلیس امنیت کشور، نقش اصلی را در پالایش آثار ایفا می‌نمود. این سازمان، شبکه‌ای از مأموران و خبرچین‌ها را در میان نویسندگان، ناشران و دانشگاهیان گماشته بود تا کوچک‌ترین انحراف فکری را شناسایی کرده و به مقامات گزارش دهد.
علاوه‌بر سانسور رسمی، نوعی خودسانسوری در میان نویسندگان به وجود آمد که گاهی مخرب‌تر از سانسور حکومتی بود. نویسندگان به‌دلیل ترس از پیامدهای شغلی، اجتماعی یا حتی بازداشت، از طرح برخی مضامین یا نقدهای اجتماعی خودداری می‌کردند.

 

 

ادبیات رومانی در دوران چائوشسکو به‌شدت از تنوع، عمق فلسفی و خلاقیت فاصله گرفت. بسیاری از نویسندگان یا خانه‌نشین شدند یا به نوشتن آثاری پرداختند که در چهارچوب ایدئولوژی رسمی بگنجند. آثار غالباً فاقد پیچیدگی‌های روانی، طرح‌های خلاقانه و زبان غنی بودند. برخی نویسندگان برجسته مانند پل گوما، نورا یوگا و حتی هرتا مولر (برنده نوبل ادبیات) به‌دلیل مخالفت یا بی‌اعتنایی به خطوط رسمی، با محرومیت‌های متعدد مواجه شدند.
ناشران نیز نقش مهمی در سیستم سانسور داشتند. آن‌ها موظف بودند آثار را پیش از ارائه به سانسور، خود بررسی کرده در صورت لزوم پیشنهاد حذف یا اصلاح بدهند. درنتیجه، فرآیند سانسور هم رسمی شد و هم درونی و به بخشی از خود سیستم تولید ادبی بدل شد.
با وجود فشار شدید سانسور، برخی نویسندگان توانستند راه‌هایی برای بیان غیرمستقیم انتقاد خود بیایند. استفاده از تمثیل، سمبولیسم، اسطوره، طنز و سبک‌های چندلایه از ابزارهای مهم در این مبارزه خاموش بود؛ برای مثال، اشعار هرتا مولر با تصاویر خفقان‌آور، سکوت اجباری و زبان استعاری، فضایی را بازتاب می‌داد که در آن زندگی روزمره‌ی مردم به جهنمی تبدیل شده بود.
نمایشنامه‌هایی نیز با روایت‌های تاریخی یا اسطوره‌ای، به‌صورت کنایه‌آمیز شرایط معاصر را نقد می‌کردند؛ حتی در ادبیات کودک، گاهی کدهای سیاسی پنهانی قرار داده می‌شد. این اشکال مقاومت، نشان‌دهنده‌ی تیزهوشی و پایداری فرهنگی روشنفکران بود.
بسیاری از آثار ادبی که در داخل کشور اجازه انتشار نیافتند، به‌صورت زیرزمینی یا از طریق قاچاق به خارج کشور منتقل شده و در آنجا منتشر شدند. نویسندگانی چون پل گوما و گئورگه کالینسکو، از مهم‌ترین چهره‌های این جریان بودند. برخی آثار نیز در رادیوهای خارجی نظیر رادیو اروپای آزاد خوانده می‌شدند و از این طریق در دسترس مخاطبان داخل کشور قرار می‌گرفتند. پخش این آثار با مجازات‌های سنگینی ازجمله اخراج از اتحادیه نویسندگان، ممنوعیت انتشار، بازداشت و حتی شکنجه همراه بود؛ اما همچنان برخی روشنفکران خطر را به جان می‌خریدند تا صدای حقیقت را به گوش برسانند.

 

هرتا مولر


اتحادیه‌ی نویسندگان رومانی، که در ظاهر نهادی برای حمایت از اهل قلم بود، درواقع تحت نفوذ شدید دولت قرار داشت. بسیاری از اعضای رده‌بالای آن با سکوریتاته همکاری می‌کردند. بااین‌حال، در میان نویسندگان و منتقدان ادبی، همیشه صداهایی از اعتراض و مخالفت به گوش می‌رسید. جلسات ادبی خصوصی، انجمن‌های غیررسمی و گروه‌های کوچک روشنفکری، محل‌هایی برای بحث‌های فلسفی و نقد اجتماعی بودند. این انجمن‌ها را گاه سکوریتاته کشف و تعطیل می‌کرد، اما هربار با شکل جدیدی سر بر می‌آوردند.
با سقوط رزیم چائوشسکو در دسامبر 1989، بسیاری از اسناد مربوط به سانسور و همکاری نویسندگان با دولت افشا شد. برخی چهره‌های مشهور با اتهام همکاری با سکوریتاته مواجه شدند و جامعه ادبی وارد دوره‌ای از بازنگری اخلاقی و تاریخی شد.
از یک سو، ادبیات آزاد شد و نویسندگان توانستند آزادانه‌تر بنویسند. اما از سوی دیگر، سایه‌ی سانسور همچنان بر ذهنیت بسیاری از نویسندگان سنگینی می‌کرد. مسئله‌ی خودسانسوری هنوز هم در میان برخی نسل‌ها باقی مانده است.
در دوران چائوشسکو، ادبیات از آزادی بیان محروم شد و به ابزاری در خدمت تبلیغات دولتی تبدیل گردید. بااین‌حال، پایداری برخی نویسندگان و استفاده از زبان تمثیلی و نمادین، نشان داد که حتی در سیاه‌ترین دوره‌ها، شعله‌ی اندیشه خاموش نمی‌شود. تجربه‌ی سانسور رومانی یادآور آن است که آزادی ادبی، یک موهبت نیست، بلکه نتیجه‌ی مقاومت، شهامت و ایستادگی فرهنگی است.     

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید