
زکریای رازی/ پدر شیمی نوین و پیشگام پزشکی تجربی
امروز پنجم شهریور ماه، روز بزرگداشت زکریای رازی و روز داروساز است. ابوبکر محمد بن زکریا رازی که در جهان غرب بیشتر با نام رازی شناخته میشود، یکی از برجستهترین اندیشمندان تاریخ علم و پزشکی به شمار میآید. او نهتنها در تاریخ ایران، بلکه در کل تمدن اسلامی و حتی اروپا جایگاهی رفیع دارد. بسیاری از محققان او را «پدر شیمی نوین» و «پیشگام پزشکی تجربی» نامیدهاند.
رازی در سال 251 هجری قمری (865 میلادی) در شهر ری چشم به جهان گشود. شهر ری در آن دوران یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی ایران و جهان اسلام بود. او در خانوادهای نسبتاً مرفه بزرگ شد، اما از همان آغاز، علاقه و استعداد ویژهای در زمینه علوم نظری نشان داد. برخلاف برخی از همعصرانش که در خانوادههای علمی پرورش یافتند ، رازی در ابتدا به موسیقی و شعر علاقمند بود و حتی مدتی به نواختن عود میپرداخت. اما به مرور، توجه او به سوی علوم طبیعی و پزشکی جلب شد.
در دوران جوانی، او برای فراگیری دانشهای مختلف به بغداد رفت. بغداد در آن زمان، پایتخت خلافت عباسی و بزرگترین مرکز علمی جهان بود. کتابخانههای عظیم، دارالحکمهها و حضور دانشمندان بزرگ، محیطی فراهم کرده بود که استعداد رازی در آن شکوفا شد.
گفته میشود که رازی تا حدود 30 سالگی بیشتر وقت خود را صرف موسیقی و کیمیاگری کرده بود، اما تماس او با علوم طبیعی و آزمایشهای شیمیایی باعث شد که به تدریج به پزشکی روی آورد. او در بغداد تحت آموزش پزشکان نامداری همچون علی بن طبری قرار گرفت. رازی خیلی زود در پزشکی پیشرفت کرد و به عنوان پزشک حاذق شناخته شد.
شهرت علمی و تواناییهای عملی رازی باعث شد که او به عنوان رئیس بیمارستان بغداد انتخاب شود. او در این سمت، روشهای نوینی را برای آموزش پزشکی و اداره بیمارستان به کار گرفت. یکی از روشهای جالب او در انتخاب مکان بیمارستان، استفاده از گوشت بود: قطعههای گوشتی را در نقاط مختلف شهر آویزان کرد و محلی را که گوشت دیرتر فاسد شد، به دلیل هوای سالمتر، برای ساخت بیمارستان برگزید.
رازی در طبابت به تجربه و مشاهده بیش از حفظیات تکیه داشت. او بیماریها را به دقت بررسی میکرد و به جای پیروی کورکورانه از متون پیشینیان، براساس تجربه و مشاهده به درمان میپرداخت. همین رویکرد او را از بسیاری از پزشکان همعصرش متمایز میکرد.
رازی از نخستین پزشکانی بود که به اهمیت بهداشت عمومی توجه کرد. او در بیمارستان بغداد دستور داد بیماران به بخشهای جداگانه تقسیم شوند تا از سرایت بیماریها جلوگیری شود.
او همچنین نخستین کسی بود که به طور علمی بیماریهای مسری مانند سرخک و آبله را تفکیک کرد. نوشتههای او در این زمینه تا قرنها منبع اصلی دانش پزشکی در اروپا باقی ماند.
رازی از داروهای گیاهی و معدنی استفاده میکرد و بر تجربه عملی در نسخهنویسی تاکید داشت. او حتی به مسائل روانشناختی بیماران توجه داشت و معتقد بود که روح و جسم بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند.
رازی در شیمی نیز دستاوردهای چشمگیری داشت. او نخستین کسی بود که اسید سولفوریک (زاج سبز) را کشف و توصیف کرد. همچنین در خالصسازی الکل از طریق تقطیر پیشگام بود. این دستاوردها بعدها نقش بسیار مهمی در پیشرفت شیمی نوین ایفا کرد.
تندیس زکریای رازی
او به ابزارهای آزمایشگاهی توجه زیادی داشت و وسایلی مانند بوریق (بوته آزمایش)، قرع و انبیق (ابزار تقطیر) را به کار میبرد. بسیاری از این وسایل بعدها به آزمایشگاههای اروپایی راه یافتند.
رازی علاوه بر پزشکی و شیمی، در فلسفه نیز اندیشههای خاص خود را داشت. او به عقل و خردورزی اهمیت زیادی میداد و گاهی در نقد دیدگاههای فیلسوفان یونانی و حتی باورهای رایج زمانهاش سخن میگفت. از نظر او، انسان باید با استفاده از عقل، راه درست زندگی را بیابد و در این مسیر، علم و تجربه مهمترین ابزارها هستند. او به نوعی اصالت عقل و تجربه قائل بود و همین امر موجب شد که برخی متفکران مذهبی زمانهاش او را مورد انتقاد قرار دهند.
رازی انسانی آزاده و متواضع بود. او ثروت زیادی از طبابت و تدریس به دست آورد، اما بخش عمده آن را صرف درمان رایگان فقرا کرد. بسیاری از شاگردانش از سادگی و مهربانی او یاد کردهاند.
الحاوی فی الطب، المنصوری فی الطب، الجدری و الحصبه و سِر الاسرار از جمله مهمترین آثار زکریای رازی است.
میراث زکریای رازی نهتنها در جهان اسلام، بلکه در اروپا نیز تاثیرگذار بود. ترجمه آثار او به زبان لاتین در قرون وسطی نقش بزرگی در انتقال علوم پزشکی و شیمی به غرب داشت. بسیاری از دانشگاههای اروپا تا قرن هفدهم میلادی کتابهای او را تدریس میکردند.
او را میتوان از پیشگامان «روش تجربی» دانست؛ روشی که بعدها اساس علم مدرن را تشکیل داد.
زکریای رازی تا پایان عمر به تدریس و نگارش مشغول بود، اما در سالهای پایانی عمر دچار بیماری چشمی شد و سرانجام در سال 313 هجری قمری (925 میلادی) در زادگاهش ری درگذشت. برخی منابع میگویند که او به دلیل آب مروارید نابینا شد، اما حتی نابینایی نیز نتوانست عشق او به علم را از بین ببرد.