
زندگی دشوار است/ چه کمکی از دست فلسفه برمیآید؟
کتاب «زندگی دشوار است» نوشتهی کیرن ستیا به همت نشر ترجمان علوم انسانی به چاپ رسیده است. این کتاب، اثری عمیق، صادقانه و تأملبرانگیز است که در میان بحرانهای مدرن زندگی، راهی از دل تاریکی میجوید. نویسنده که استاد فلسفه در مؤسسهی فناوری ماساچوست است، با نثری روشن و صمیمی به سراغ مسائلی بنیادین در زندگی بشر میرود: درد، شکست، بیماری، بیعدالتی، غم، فقدان و تنهایی. برخلاف بسیاری از آثار حوزهی خودیاری که نوید شادی دائم یا دسترسی به خوشبختی نامشروط میدهند، ستیا در این کتاب راهی متفاوت را برمیگزیند: پذیرش رنج بهعنوان بخش جداییناپذیر زندگی و یافتن معنا، شفقت و پایداری در دل آن.
ستیا خود از تجربههای شخصیاش شروع میکند. او از درد مزمنی رنج میبرد که درمان ندارد و این تجربهی زیسته نقطهی عزیمت کتاب است. او به جای کنار زدن یا نادیدهگرفتن رنج، تلاش میکند آن را بفهمد، درک کند و از منظر فلسفی به آن بنگرد. همین صراحت و حضور شخصی او در متن باعث میشود که کتاب از حیث عاطفی نیز تأثیرگذار باشد و نوعی همدلی عمیق میان نویسنده و خواننده شکل بگیرد. فلسفه در اینجا نه یک مشغلهی ذهنی انتزاعی، بلکه ابزاری است برای دوام آوردن، کنار آمدن و حتی رشد کردن در میانهی توفانهای زندگی.
یکی از مهمترین نکات کتاب این است که زندگی الزاماً نباید شاد باشد تا باارزش تلقی شود. ستیا با الهام از سنت فلسفهی تحلیلی، اگزیستانسیالیسم و اخلاقیات ارسطویی، به این نتیجه میرسد که زیستن خوب، اغلب در گرو مواجههی مسئولانه با بدیها، ناکامیها و محدودیتهای جهان است. او با زبانی روشن، از مفهوم «خوبزیستن» میگوید و توضیح میدهد که این مفهوم در سنتهای مختلف فلسفی چگونه شکل گرفته و چگونه میتوان آن را با رنج آشتی داد. ستیا نمیخواهد خواننده را گول بزند. او نمیگوید «همهچیز خوب خواهد شد» بلکه میگوید: «همهچیز ممکن است خوب نشود، ولی ما میتوانیم راهی انسانیتر برای زیستن در جهان پر از رنج بیابیم.»
یکی از فصلهای کلیدی کتاب به موضوع درد اختصاص دارد. نویسنده با تکیه بر تجربهی شخصی خود، از این میگوید که درد جسمی نهتنها بدن، بلکه ذهن را نیز درگیر میکند. او از فقدان همدلی نسبت به دردهای مزمن در فرهنگ عمومی مینالد و نشان میدهد که چگونه فلسفه میتواند ابزاری برای توصیف این وضعیت باشد. ستیا در اینجا به فیلسوفانی چون ویلیام جیمز، ویرجینیا وولف، الین اسکری و حتی شوپنهاور اشاره میکند تا نشان دهد که درد چگونه مرزهای ذهنی ما را بازتعریف میکند. به باور او، توصیف صادقانهی درد و پذیرش آن، گام اول برای بازسازی معنای زندگی است.
در ادامه، او به سراغ موضوع شکست میرود، در دنیایی که موفقیت بهعنوان معیار ارزش فردی تلقی میشود، شکست معمولاً به شکل طرد، شرم و ناکامی بازنمایی میشود؛ اما ستیا دربرابر این تلقی میایستد. او با اشاره به فیلسوفانی همچون جان رالز، سیمون ویل و مرلین رابینسون، میکوشد نگاهی اخلاقیتر و انسانیتر به شکست ارائه دهد. به عقیدهی او، شکست اجتنابناپذیر است؛ چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی، و فهم درست آن به ما کمک میکند که خود را بهتر بشناسیم، از خود توقعات واقعیتری داشته باشیم و به دیگران نیز مهربانتر نگاه کنیم. شکست به گفتهی ستیا میتواند آموزگار ما باشد، به شرط آنکه از آن نگریزیم و به جای فرار، آن را موضوع اندیشه و گفتوگو قرار دهیم.
کتاب «زندگی دشوار است» اثری است که میتوان آن را در تقاطع فلسفه، زندگینامه، روانشناسی و تأملات اخلاقی قرار داد. سبک نوشتار ستیا، بسیار خواندنی و شفاف است، اما درعینحال از عمق فلسفی قابلتوجهی برخوردار است. او هم دردمند است و هم اندیشمند. نگاه او به زندگی، برخلاف نگاههای نوستالژیک یا آرمانگرایانه، ریشه در واقعیت دارد و درعینحال از امید تهی نیست. امیدی که نه بهخاطر حذف رنج، که بهدلیل نوعی پذیرش و رشد در دل آن شکل میگیرد.
قسمتی از کتاب زندگی دشوار است نوشتهی کیرن ستیا:
از نظر رواقیونِ یونانی و رومی، بیتفاوتی نسبت به چیزی که خارج از کنترل ماست مبتنی بر این دیدگاه بود که کائنات بر نظمی الوهی استوار است: جهان ذهنی از آنِ خود دارد که اسمش زئوس است و عاملیت او ما را مطمئن میکند که آنچه بد به نظر میآید هم بهترین است. به عبارت دیگر، چنین دیدگاهی بر نوعی تئودیسه استوار بود نه بر حرف مبتذل و پیشپاافتادهای دربارهی میل و آرزو. اگر اعتقاد دارید که زئوس طرف شماست، پس میتوانم بفهمم که چرا با آنچه خارج از کنترلتان است کنار میآیید. اما اگر چنین اعتقادی ندارید، منطبق کردنِ آنچه میخواهید بر آنچه از دستتان برمیآید، بیشتر از آنکه خردمندانه باشد، نامعقول و از سرِ بیحوصلگی به نظر میآید. همانطور که ویرجینیا ولف تذکر میدهد: «هیچوقت تظاهر نکن آنچه به دست نیاوردهای ارزشِ داشتن ندارد.»
اگر قرار باشد فلسفه تسلایی به ارمغان بیاورد، چنین تسلایی نه در کشتنِ سوگ، بلکه در این است که یاد بگیریم به طریقی شایسته و بایسته سوگواری کنیم. سوگ دلایل خودش را دارد: اشکال مختلف فقدانی که برایشان سوگواری میکنیم و حقیقتهایی که سوگواری را معقول و معنادار میسازند؛ حتی وقتی بر آدمهای ازدسترفته تمرکز میکنیم و سوگواری برای تغییرات اقلیمی و سوگواری برای بیعدالتی در جهان را موقتاً کنار بگذاریم، باز هم سوگ ما چندوجهی است: ما فقط سوگوارِ فردِ مُرده نیستیم. هدف این است که درست سوگواری کنیم نه اینکه سوگ را از بین ببریم.
زندگی دشوار است را حامد قدیری ترجمه کرده و کتاب حاضر در 208 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.