#
#

بین ما/ درباره‌ی تقابل‌های فرهنگی

7 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


کتابِ «بین ما» نوشته‌ی کلر اتکینز به همت نشر رایبد به چاپ رسیده است. «بین ما» یکی از آثار برجسته‌ی کلر اتکینز است که در سال 2017 منتشر شد. این کتاب داستانی جذاب و تأمل‌برانگیز درباره‌ی دو نوجوان از دو فرهنگ و پیشینه کاملاً متفاوت است که در یک مدرسه‌ی استرالیایی با هم آشنا می‌شوند. داستان حول محور مسائلی مانند مهاجرت، تفاوت‌های فرهنگی، دوستی و درک متقابل می‌چرخد.
دو شخصیت اصلی کتاب، جونا و آنا هستند. جونا یک نوجوان استرالیایی است که در یک خانواده‌ی معمولی زندگی می‌کند و زندگی نسبتاً آرامی دارد. اما آنا پناهنده‌ای جوان است که به همراه خانواده‌اش از کشور جنگ‌زده‌ای به استرالیا آمده‌اند. آنا و خانواده‌اش در یک مرکز نگهداری پناهندگان زندگی می‌کنند و با چالش‌های زیادی روبه‌رو هستند.
جونا و آنا در مدرسه با هم آشنا می‌شوند و به‌تدریج دوستی بین آن‌ها شکل می‌گیرد؛ اما این دوستی ساده نیست؛ زیرا تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی زیادی بین آن‌ها وجود دارد. جونا که تا پیش از این با مسائل پناهندگان و مهاجران آشنایی نداشت، به‌تدریج با دنیای آنا آشنا می‌شود و درک بهتری از شرایط سخت او پیدا می‌کند. از طرف دیگر، آنا نیز باید با چالش‌های جدیدی که در یک کشور غریب با آن‌ها روبه‌‎روست، کنار بیاید.
کتاب به موضوع مهاجرت و پناهندگی به شیوه‌ای حساس و انسانی می‌پردازد. اتکینز با نگاهی دقیق و همدلانه، شرایط سخت پناهندگان و چالش‌هایی که با آن‌ها روبه‌رو هستند را به تصویر می‌کشد. جریان روایت به تفاوت‌های فرهنگی بین جونا و آنا توجه ویژه‌ای دارد. این تفاوت‌ها گاهی باعث سوءتفاهم و تنش بین آن‌ها می‌شود، اما درنهایت به آن‌ها کمک می‌کند تا از یکدیگر یاد بگیرند و رشد کنند. 
همچنین یکی از موضوعات اصلی کتاب، دوستی و اهمیت درک متقابل است. جونا و آنا با وجود تفاوت‌های زیاد، یاد می‌گیرند که چگونه به یکدیگر احترام بگذارند و از تجربیات هم بیاموزند. کتاب به موضوع هویت و احساس تعلق نیز می‌پردازد. آنا به‌عنوان یک پناهنده، با چالش‌های مربوط به هویت و تعلق روبه‌روست و سعی می‌کند در محیط جدید جایگاه خود را پیدا کند.
کلر اتکینز در کتاب «بین ما»، از زبانی ساده و روان استفاده می‌کند که برای مخاطبان نوجوان مناسب است. او با به‌کارگیری دیالوگ‌های طبیعی و توصیف‌های دقیق، توانسته است شخصیت‌های داستان را به‌خوبی پرورش دهد و فضای داستان را به شکلی زنده و واقعی به تصویر بکشد. اتکینز همچنین از تکنیک روایت دوگانه استفاده می‌کند، به این معنا که داستان از دیدگاه هر دو شخصیت اصلی، جونا و آنا، روایت می‌شود. این شیوه روایت به خواننده امکان می‌دهد تا با هر دو شخصیت همذات‌پنداری کند و درک بهتری از احساسات و افکار آن‌ها داشته باشد.
«بین ما» با نقدهای مثبتی روبه‌رو شد و نامزد چند جایزه‌ی ادبی بود و سال 2019، به‌عنوان کتاب سال شورای کتاب استرالیا انتخاب شد.

بین ما

بین ما

رایبد
افزودن به سبد خرید 400,000 تومان

قسمتی از کتاب بین ما نوشته‌ی کلر اتکینز:
از بین خیابان‌های فرعی می‌دوم و به خانه‌ی ویل می‌رسم، در حال نفس‌نفس‌ زدن و عرق ریختن.
کنار استخر نشسته است، از قبل شنگول است. با دیدن من خرناس‌کش می‌خندد.
«این چه تیپیه ساختی واسه خودت؟ گرانچ ورزشی؟»
موقع فرار سریع لباس پوشیدم؛ تی‌شرت کهنه‌ی فوتبال، شورت ورزشی و یک جفت کتانی گلی که حداقل یک سایز برایم کوچک هستند. به او می‌گویم که خفه شود و کنار استخر درخشان می‌نشینم. دلم می‌خواهد بپرم توی آب اما خودم را با پاشیدن آب روی صورتم راضی می‌کنم. مثل حمام گرم است.
«نمی‌تونم زیاد بمونم. به پدر گفتم می‌روم بدوم.» 
«خب، این برات چند ساعت وقت می‌خره، نه؟ تو سرعتت کمه.»
«گم شو.» گوشی را دوباره نگاه می‌کنم. هنوز خبری از آنا نیست.
می‌پرسم: «مل کجاست؟»
«سر کار. بهم گفت بپرسم ببینم می‌خوای فرم درخواست کار پر کنی؟»
«نمی‌تونم.»
«به‌خاطر پدرت؟»
«امروز صبح باز هم باهاش سر این قضیه دعوا کردم.»
«این لباس‌های کهنه رو تنت دیده؟ شاید این قانعش کنه که پول لازم داری.»
می‌دانم شوخی می‌کند اما حرفش بهم برمی‌خورد. نگاهش می‌کنم که به صندلی تاشویش لم داده: شورت ورزشی نویش، عینک آفتابی برندش، تی‌شرت مارک‌دارش، لبخند بی‌تکلفش. موضوع حسادت نیست، هیچ‌وقت لازم نبود به او حسادت کنم چون وسایلش را شریک می‌شود. همه‌ی خانواده‌اش خیلی سخاوتمند هستند. تریسی تقریباً هر روز صبح به من غذا می‌دهد و پدرش، تونی، اغلب ما را به سینما و پیتزا دعوت می‌کند. آن‌ها همیشه می‌گویند که خانه‌شان خانه‌ی من هم هست. بگذریم که خودم می‌دانم این‌طور نیست. 
ویل یک سیگار پیچیده‌ی آماده از ظرف کنار دستش روی زمین برمی‌دارد. «این یه چیز کوچیکه که قبلاً آماده‌ش کرده‌م.»
روشنش می‌کند و چند پُک کوچک می‌زند و بعد می‌دهدش به من. «این اواخر واقعاً مواد خوب بودن. این چندبار آخر اضافی خریده‌م.» یک کیسه پر از بسته‌های بزرگ مواد رویم پرت می‌کند. «اگه می‌خوای می‌تونی برش داری.»

 

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط