از دریچه تاریخ ایران؛ شخصیت‌های تاثیرگذار در تاریخ ایران- محمدرضا شجریان

5 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

«من می‌کوشم قبل از اینکه یک هنرمند باشم، یک انسان باشم و شرط انسان‌بودن من در این است که دروغ نگویم، تظاهر نکنم و نفریبم. مهم‌تر اینکه اصول انسانی و اخلاقی را رعایت کنم. بسیار اتفاق می‌افتد که احساس می‌کنم حسن نظر مردم در مورد من به اغراق می‌رسد. مردم مرا بیشتر از آنچه هستم پذیرفته‌اند، این را می‌دانم و ایمان دارم که اعتقاد آن‌ها را از خود سلب نخواهم کرد. من در جهت خواست‌های مردم حرکت می‌کنم تا دلبستگی‌های آن‌ها را نگه دارم. کنسرت‌هایی که طی یکی‌دو سال اخیر داشته‌ام این حس اغراق‌آمیز مردم را به من القا کرده است، اشتیاق آن‌ها برای شنیدن صدای من در حد غیرقابل‌تصوری بود، به همین دلیل کلمه‌ی اغراق را به کار می‌گیرم.»
محمدرضا شجریان از کتاب خسرو خوبان

خسرو آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان، در مهرماه سال 1319 در شهر مشهد و در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش صدایی خوش داشت و قاری قرآن بود، به تاثیر از پدر با قرآن آشنا شد و مدتی را در رادیو مشهد، قرآن تلاوت می‌کرد. او که پس از ورود به دانش‌سرا معلم شد، به روستای رادکان اعزام و سال نخست را با دوستی سپری کرد که بیشتر گفت‌وگوی‌شان پیرامون موسیقی بود. این دوست که ابوالحسن کریمی نام داشت، روزی سنتوری را با خود به خانه برد که شجریان با آن شروع به نواختن کرد و آن شب آغاز کار او برای یادگیری سنتور بود. حضور شجریان در رادکان و دوری‌اش از فضای خانوادگی و محلی که انتظار داشتند او تنها در قید مجالس مذهبی بماند، به استاد فرصتی داد تا با فراغت بیشتر به موسیقی بپردازد؛ برنامه‌ی رادیوگل‌ها امکانی را برایش فراهم می‌کرد که درباره‌ی موسیقی بیشتر بداند. در واقع رادیوگل‌ها بود که استاد را به موسیقی ایرانی مشتاق کرد و رادیو نخستین معلم ایشان بود.


شجریان تا سال 1350 به‌دلیل حساسیت‌های مذهبی که خانواده‌اش داشتند با نام مستعار «سیاوش بیدکانی» به فعالیت هنری پرداخت؛ هرچند بعدها سهوا نامش فاش شد. در ابتدا پدر از این موضوع دلگیر شد اما هنگامی که دریافت پسرش همچنان به اعتقادات مذهبی خود علاقه‌مند است، دلگیری‌اش کمتر شد. این دهمین سال ازدواجش با فرخنده گل‌افشان بود، ازدواجی که ثمره‌اش چهار فرزند بود: فرزانه، افسانه، مژگان و همایون.
استاد در سال 1352در کنار هنرمندانی دیگر چون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون، ناصر فرهنگ‌فر و داوود گنجه به عضویت مرکز حفظ و اشاعه‌ی موسیقی که سرپرستی‌اش را داریوش صفوت به عهده داشت درآمد. در آن هنگام او یکی از نخستین تصنیف‌ها را که در آن شعر نو به کار گرفته شده بود به نام داروگ با موسیقی محمدرضا لطفی و شعر نیما یوشیج اجرا کرد. 
یکی از اجراهای به‌یادماندنی شجریان، اجرای زنده‌ی راست‌پنج‌گاه در سال 1354 در جشن هنر شیراز به‌همراهی محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگ‌فر بود، در زمانه‌ای که این دستگاه رو به فراموشی می‌رفت.
در سال 1356 استاد شجریان برگزیده‌ی مسابقه‌ی تلاوت قرآن کشوری شد و در همان سال شرکت دل‌آواز را که اکنون پسرش همایون مدیریت آن را به عهده دارد، بنیان کرد.

 


شجریان نیز مانند بسیاری از هنرمندان دیگر در سال 1357 همکاری خود را با سازمان‌های دولتی همچون رادیو قطع کرد؛ او بعدها اعلام کرد در آن هنگام زیاد انقلابی نبوده، هرچند دولت قبلی را نیز قبول نداشته، اما فعالیت‌هایی انقلابی را در همکاری با دوستانش در کانون چاووش صورت داده است. تصنیف ایران ای سرای امید یکی از آثار ماندگار اوست که با شعری از هوشنگ ابتهاج و آهنگی از محمدرضا لطفی در سال 1358 اجرا شد.
دعای ربنای استاد که از جایگاهی ویژه برخوردار است، در سال 1358 به قصد آموزش به هنرجویان اجرا شد، اما تا 30 سال یکی از اصلی‌ترین برنامه‌های رادیو در ماه رمضان بود. نوایی که در سال 1388 آن را در کنار مناجات افشاری، به ملت ایران تقدیم کرد. سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری ربنای شجریان را به‌عنوان اثری ملی به ثبت رسانده است.
محمدرضا شجریان در دهه‌ی 60 و 70 خورشیدی با همکاری پرویز مشکاتیان، داریوش پیرنیاکان، مرتضی اعیان و... کنسرت‌هایی را در خارج از کشور اجرا کرد؛ او پس از جدایی از فرخنده گل‌افشان در سال 1371 با کتایون خوانساری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج رایان شجریان است. 
گروه چهارنفره‌ای که محمدرضا و همایون شجریان، حسین علیزاده و کیهان کلهر اعضای آن بودند و دو آلبوم حاصل از همکاری آن‌ها -بی تو به سر نمی‌شود و فریاد- نامزد جایزه‌ی گرمی شده بود، پس از زلزله‌ی بم در زمستان 1382 به نفع زلزله‌زدگان کنسرتی به نام هم‌نوا با بم را اجرا کردند و در آمد حاصل از فروش دی‌وی‌دی‌های آن را به پروژه‌ی باغ هنر بم که استاد موسس آن بود، اختصاص دادند.
شجریان که خود استادی بی‌بدیل در موسیقی این سرزمین بود و از استادی کسانی چون احمد عبادی، عبدالله دوامی، اسماعیل مهرتاش، نورعلی برومد و غلامرضا دادبه بهره برد، خود شاگردانی را پرورش داد که همایون شجریان یکی از آن‌هاست؛ به‌علاوه ایرج بسطامی، حسام‌الدین سراج، سینا سرلک، محمد اصفهانی، وحید تاج، معصومه مهرعلی و... نیز از دیگر شاگردان ایشان هستند.

 

 

علاوه‌بر فعالیت در زمینه‌ی موسیقی و خوانندگی، محمدرضا شجریان در حوزه‌ی خوش‎نویسی در نستعلیق نیز فعالیت داشت.
آنچه که استاد شجریان را از آواز ایران گرفت، وخامت وضعیت ریه‌های‌شان بود، هرچند که خود استاد در نوروز سال 1395 از ابتلای پانزده‌ساله‌شان به بیماری سرطان حکایت کردند. ایشان در بهمن‌ماه سال 1398 به‌دلیل مشکلات مربوط به ریه در بیمارستان بستری شدند؛ پس از آن در فروردین 1399 از بیمارستان مرخص شدند اما سرانجام پس از چندین بار بستری‌شدن و ترخیص، در نهایت در هفدهم مهرماه همین سال در 80سالگی درگذشتند. پیکر ایشان در نوزدهم مهرماه 1399 نزدیک آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.
حسین علیزاده، احمد پژمان، محمد اصفهانی، علیرضا قربانی، کیهان کلهر، شهرام ناظری، علی دایی و بسیاری از هنرمندان ایرانی خارجی و داخلی، سفارت بریتانیا، فرانسه، جمهوری آذربایجان و...، رسانه‌هایی چون رویترز، گاردین، بی‌بی‌سی و... از جمله افراد، سازمان‌ها و رسانه‌هایی بودند که به مرگ ایشان واکنش نشان دادند. بازتاب درگذشت استاد شجریان در اینستاگرام و توییتر چشمگیر بود.

 

منابع:

کتاب خسرو خوبان نشر ماهریس
سایت ویکی پدیا

 

گردآوری:

ریحانه کردی

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید