معرفی کتاب: نسل دیجیتال

3 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

«نسل دیجیتال»، با زیرعنوانِ کودکانی که زودتر بزرگ می‌شوند، کتابی است نوشته‌ی دیوید باکینگهام که نشر علم آن را به چاپ رسانده است. کودکان چقدر مقابل تلویزیون می‌نشینند؟ در طول شبانه‌روز چه مدت تبلت در دست دارند؟ چقدر با گوشی همراه سرگرم می‌شوند؟ چه چیزی را تماشا می‌کنند؟ چرا برخی خانواده‌ها نگران استفاده‌ی کودکان از گوشی تلفن همراه و تبلت می‌شوند؟ چه مقدار استفاده‌ی کودکان از رسانه‌ها را می‌توان گفت «بیش‌از‌حد» است؟ این‌ها پرسش‌هایی است که گاهی خانواده‌ها و مربیان تربیت کودک را نگران می‌کند. پاسخ به این پرسش‌ها هم چندان ساده نیست و نیازمند پژوهش‌های عمیق در این حوزه است. کودکان امروزی در محیط‌هایی زندگی می‌کنند که خانواده‌ها تقریباً چند دستگاه دیداری‌شنیداری اعم از تلویزیون، پخش دی‌وی‌دی، کنسول بازی‌های ویدئویی، تبلت، رایانه، تلفن همراه و... دارند.

کودکانی که تلویزیون یا انواع رسانه را تماشا می‌کنند در گروه‌های سنی دیگر ادغام شده‌اند. درعین‌حال، مصرف رسانه‌ای از طریق گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها در هر گروه سنی رو به افزایش است. مطالعه درباره‌ی تأثیر رسانه‌ها بر کودکان موضوع تازه‌ای نیست و از مباحث دیرینه حوزه‌های مطالعاتی تلویزیون به شمار می‌رود. این مطالعات در اصل در عصر طلایی تلویزیون آغاز شد.

در دو دهه‌ی نخست، در پژوهش‌های رسانه‌ای غرب که تلویزیون را محور قرار داده بود، تأثیر این جعبه جادویی بر برخوردها و رفتارهای اجتماعی تحلیل می‌شد. درواقع این دوره به حد گسترده‌ای مبتنی بر رویکردهای تحقیقی در زمینه ارتباطات بود، اما روان‌شناسان نیز به‌سرعت در تحقیقات خود به مطالعه‌ی تأثیر تلویزیون بر کودک علاقه‌مند شدند تا جایی که پژوهش‌های ارتباطی و روان‌شناسی حول این موضوع مشترک صورت می‌گرفت. به‌تدریج با گسترش این پژوهش‌ها، حوزه‌های دیگر مطالعاتی مانند مطالعات فرهنگی، انسان‌شناسی و... نیز به موضوع تأثیر رسانه بر مخاطبان گرایش پیدا کردند.

اینترنت تأثیرات مثبت و منفی بر کودکان دارد و در صورت استفاده‌ی مسئولانه شرایطی را فراهم می‌کند که کودکان دنیای اطراف خود و حتی دوردست را کشف کنند، یاد بگیرند و لذت ببرند و دسترسی سریع و آسان به اطلاعات را برایشان امکان‌پذیر می‌کند. اینترنت در صورت مدیریت مطلوب به گسترش روابط اجتماعی نوجوانان نیز می‌انجامد، اما با وجود این تأثیرات مثبت، در صورت استفاده‌ی کنترل‌نشده و استفاده‌ی بیش‌از‌حد، پیامدهایی چون اعتیاد به اینترنت، مشکلات سلامت جسمی و اجتماعی خواهد داشت و حتی ممکن است به علت نداشتن تمرین اجتماعی در دنیای واقعی، توانایی برقراری روابط بین فردی را کاهش می‌دهد. بنابراین اینترنت همچنان که تولید و گسترش اطلاعات را تسهیل می‌کند، به علت آنکه اطلاعات ممکن است به‌راحتی به مبدائی نامشخص منتشر شود، زمینه‌ی انتشار نقل‌قول‌ها، تصاویر و انواع دیگر مطالب جعلی یا نامناسب را نیز فراهم می‌کند.

با توجه به تمایل شدید کودکان به تقلید و یادگیری از دیگران، همواره نگرانی از پیامدهای احتمالی استفاده از فناوری‌های نوین برای کودکان که به صورت آنلاین به اطلاعات غیرقابل اعتماد دسترسی دارند، وجود دارد. هرچند اینترنت برای کودکان سودمند است، اما خطراتی از نظر محتوا، تماس، حمله یا هک، استفاده از کودک به عنوان مشتری، خطر اقتصادی، رعایت نشدن حریم خصوصی، آنان را تهدید می‌کند که نیازمند استفاده از ابزارهای مناسب کنترل والدین است.

این کتاب چند مبحث مربوط به نقش رسانه‌ها از جمله تلویزیون و اینترنت در زندگی کودکان را در بر می‌گیرد.

قسمتی از کتاب نسل دیجیتال:

رابطه میان کودکان و رسانه‌های الکترونیک غالباً به‌گونه‌ای ذاتی این چنین تعریف می‌شود: کودکان از ویژگی‌هایی فطری برخوردارند که با ویژگی‌های اساسی این رسانه‌ها کاملاً در ارتباط است. البته در بیشتر موارد این رابطه منفی و این چنین تلقی می‌شود: رسانه‌های الکترونیک از قدرتی برخوردارند که از آسیب‌پذیری کودکان سوءاستفاده، فردیت آن‌ها را تباه و معصومیت آن‌ها را نابود می‌کنند. نظریه «مرگ کودکی» که توسط نیل پستمن و همکارانش مطرح شده است، نسخه‌ی تأکیدشده‌ای از این استدلال‌ها را نشان می‌دهد. این نظریه به‌طور مستقیم به بیم‌ها و خواسته‌های شمار زیادی از بزرگسالان درباره‌ی کودکی و همچنین به دلتنگی آنان برای گذشته‌ای که غالباً آرمانی شده است، پاسخ می‌دهد. این نظریه همچنین بدبینی عام و ناامیدی فلج‌کننده‌ای را برمی‌انگیزد.

با وجود این، تفکر مثبت‌تری نیز درباره این نظریه رواج یافته که معتقد است کودکان به دور از اینکه قربانیان منفعل این رسانه‌ها باشند، از نوعی دانش رسانه‌ای و خرد فطری برخوردارند که بزرگسالان قادر به دستیابی به آن نخواهند بود. به‌ویژه رسانه‌های الکترونیک جدید، امکانات جدید خلاق، شکوفایی فردی و زندگی جمعی را برای کودکان به ارمغان آورده‌اند. اگرچه برخی بیم دارند که این رسانه‌ها بین کودکان و بزرگسالان شکاف نسلی به وجود می‌آورند، برخی دیگر از این رسانه‌ها، استقبال و آن‌ها را منبعی برای خودمختاری و حتی آزادی کودکان می‌دانند. در این چشم‌انداز از بزرگسالان خواسته نمی‌شود که مجدداً اقتدار خود را بر جوانان اعمال کنند، بلکه برعکس، از آنان خواسته می‌شود گوش فرا دهند و حتی تلاش کنند خود را به آن‌ها برسانند.

این مدافعان نسل الکترونیک با نظرات به‌شدت منفی که بر مباحث عمومی حاکم است در جدال هستند. درواقع، ورود اشکال فرهنگی و ارتباطی جدید به صحنه غالباً واکنش‌های متضاد در پی داشته است. از سویی کارشناسان، این رسانه‌ها را دارای ظرفیت‌های عظیمی به‌ویژه در زمینه یادگیری تلقی می‌کنند، از سوی دیگر آن‌ها را به صدمه‌ زدن به کسانی که از آسیب‌پذیری بیشتری برخوردارند، یعنی کودکان، متهم می‌کنند. در هر دو حالت، این کودکان یا به بیان دقیق‌تر باور به کودکی است که هدف این تلقین‌ها و نگرانی‌ها قرار می‌گیرد. این ابهام پیش از این نیز در زمان ظهور تلویزیون وجود داشت. دراین‌باره یادآوری این نکته جالب است که به‌‌رغم نگرانی‌های رایج از نمایش خشونت در صفحه تلویزیون، در آغاز ظهور تلویزیون، پدران و مادران آن را رسانه‌ای آموزشی می‌دانستند.

شرکت‌های اپل یا مایکروسافت در تبلیغات خود تلاش می‌کنند با نظریه‌ی بسیار گسترش‌یافته‌ای که فناوری را غیرانسانی، مخالف طبیعت و تهدیدکننده معرفی می‌کند مقابله کنند. در این تبلیغات علاقه‌ی چندانی به فروش ویژگی‌های فنی وجود ندارد، بلکه آن‌ها قصد دارند جادوی فناوری و تمام آن چیزی را که فناوری قادر به ارائه‌ی آن است، یعنی رایانه، بفروشند. در این تبلیغات، رایانه به‌منزله‌ی پنجره‌ای گشوده به دنیاهای جدید و وسیله‌ای که حس شهودی شگفت‌انگیز کودک و عطش وی را به دانستن رشد می‌دهد، تبلیغ می‌شود. در این تبلیغات برای نشان دادن چنین ویژگی در رایانه این پرسش مطرح می‌شود که «امروز می‌خواهید کجا بروید؟»

بین آرمان‌گرایی برخی کارهای دانشگاهی درباره این فناوری و بیان تبلیغاتی، شباهت‌های خیره‌کننده‌ای وجود دارد.

 

نسل دیجیتال (کودکانی که زودتر بزرگ می شوند)

نسل دیجیتال (کودکانی که زودتر بزرگ می شوند)

علم
افزودن به سبد خرید 85,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط