#
#

معرفی کتاب: بی‌شعوران

4 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

«بی‌شعوران» عنوان کتابی است به تألیف محمود فرجامی که انتشارات روزنه آن را به چاپ رسانده است. مشکل بزرگ بی‌شعوری آن است که همه‌ی افراد از هر سن و جنس و طبقه، به‌راحتی به آن مبتلا می‌شوند. بی‌شعوری با بخش‌هایی از مغز که با قدرت و زرنگی مرتبط است می‌آمیزد و از آنجا که هر فردی در هر موقعیتی به‌هرحال از قدرت و زرنگی بی‌بهره نیست، همه در خطر ابتلا به آن هستند. هر چه قدرت بیشتر، خطر ابتلا به بی‌شعوری هم بیشتر. اما این به معنای آن نیست که صرفاً کسانی که با داشتن پول و اسلحه و تریبون و تیغ جراحی و قلم و تسبیح قدرت ظاهری زیادی دارند بی‌شعور می‌شوند؛ آن‌ها البته در خط مقدم‌اند، اما قسمت تراژیک‌تر داستان آنجاست که قدرت فقط در این‌ها نیست. دوست داشته شدن، بزرگ‌تر بودن، بچه بودن، ترحم‌انگیز بودن و مواردی از این دست هم قدرت فراوانی در اختیار شخص قرار می‌دهد که به‌آسانی می‌تواند از آن‌ها سوءاستفاده کند و روزگار دیگران را سیاه کند. ما به‌راحتی می‌توانیم قدرتمندان را که فاصله‌ای دور از ما دارند به بی‌شعوری متهم کنیم و کارهای بی‌شعورانه‌شان را رصد کنیم، اما بسیار برایمان دشوار است که بپذیریم دوستمان، برادرمان، دخترمان، شوهرمان و مادرمان بی‌شعور است و از آن سخت‌تر آن است که بپذیریم خودمان هم بی‌شعور هستیم یا دست‌کم نشانه‌هایی از آن را داریم. وقتی هم که حاضر به قبول نقص یا بیماری‌ای نباشیم، هرگز در پی درمانش نخواهیم رفت و متأسفانه یا خوشبختانه، این تنها بیماری‌ای است که تحریم و کمیابی دارو، تأثیری بر درمان آن ندارند.

این کتاب در چهار فصل تنظیم شده است. در فصل نخست به  ماهیت بی‌شعوری، تعریف آن به‌عنوان نوعی اعتیاد و بیماری، ویژگی‌های عمومی بی‌شعوران، گروه‌های در معرض خطر، درجات بی‌شعوری و نیز به این پرسش بزرگ که آیا من هم بی‌شعورم؟ پرداخته شده است. این بخش چکیده‌ای از کتاب بی‌شعوری را نیز در بر دارد. به این ترتیب، اگر کسی آن کتاب را نخوانده باشد می‌تواند با خواندن فصل نخست این کتاب در جریان قرار بگیرد که ماجرا چیست و با تقریب خوبی بی‌شعوران را از روی رفتارشان شناسایی کند.

در فصل دوم، به جنبه‌های زیستی بی‌شعوران پرداخته شده: چگونگی بروز رفتار آن‌ها در مهم‌ترین جنبه‌های زندگی بشر امروزی. در این فصل است که با نگاهی کاملاً بومی بعضی از مهم‌ترین مسائل عقلی و عاطفی و اخلاقی و اجتماعی، نظیر منطق و دوستی و دشمنی و قول‌وقرار و مسئولیت‌پذیری و رنجش و انتقاد و عذرخواهی و اعتمادبه‌نفس، در ارتباط با بی‌شعوران بررسی می‌شود. سه رابطه هم، نظر به حاد شدن آن‌ها در سال‌های اخیر، به‌طور ویژه بررسی شده‌اند: بی‌شعوران و شوخ‌طبعی، بی‌شعوران و محیط زیست، و بی‌شعوران و رانندگی. به این ترتیب، خواننده که در فصل پیش با تعریف و ماهیت و دیگر کلیات بی‌شعوری آشنا شده است، با خواندن این فصل، هم می‌تواند به ماهیت بی‌شعوری عمیق‌تر پی ببرد و هم از طریق شناخت رفتار بی‌شعوران در مهم‌ترین حوزه‌های فردی و اجتماعی، در شناسایی بی‌شعورها خبره شود. از همه‌ی این‌ها مهم‌تر خواننده بدون اینکه زیاد به غرورش بربخورد، به جای حساس شدن روی رفتار دیگران، بر رفتار و افکار خود حساس می‌شود و احتمالاً درمی‌یابد که به رغم انکارش در هنگام خواندن فصل نخست (و تقلب در خودآزمایی‌ها و تمرین‌ها!) رگه‌هایی از بی‌شعوری دارد.

فصل سوم به گونه‌های خاص بی‌شعوران می‌پردازد. گونه‌های خاصی که اغلب برای نخستین‌بار در این کتاب و با توجه به معضلات امروزی ما مورد بررسی قرار می‌گیرند. از این جمله‌اند بی‌شعوران دانشگاهی، بی‌شعوران همه‌چیزدان، بی‌شعوران نژادپرست، بی‌شعوران دنیای مجازی و بی‌شعوران بی‌شعوریاب که البته ممکن است ربطی بین آن‌ها مشاهده نشود، ولی باید دانست که بی‌ربطی هم از خصوصیات بی‌شعوران است! مطلقاً بعید نیست که خواننده‌ی این فصل در کنار آگاه شدن به بی‌شعوری بسیاری از اطرافیان، متوجه شود خودش هم در یکی از این دسته‌بندی‌ها جا می‌گیرد و باید برای رهایی خود از بلای خان‌ومان‌سوز بی‌شعوری کاری کند. این دقیقاً همان هدفی است که این کتاب دنبال می‌کند.

فصل چهارم این کتاب به نهادهای بی‌شعورپرور اختصاص یافته است. در این فصل می‌بینیم که چطور خانواده، مدرسه، رسانه و دیگران می‌توانند در بی‌شعور شدن آدم‌ها سهم داشته باشند. همچنین نشان داده می‌شود که چگونه حتی افراد باشعور و نجیب نیز به دلیل نداشتن آگاهی کافی در مورد عارضه‌ی بی‌شعوری و چگونگی برخوردِ درست با بی‌شعوران، می‌توانند به بی‌شعوری دیگران دامن بزنند.

قسمتی از کتاب بی‌شعوران:

نخستین چیزی که درباره‌ی رابطه‌ی بی‌شعوران و انتقاد به ذهن همه‌ی ما می‌آید، واکنش منفی شدیدشان به هرگونه انتقاد از آن‌هاست. این امر درست است اما همه‌ی ماجرا نیست. همان‌طور که بی‌شعوری انواع گوناگونی دارد، واکنش بی‌شعورها در مقابل انتقاد هم انواع گوناگون دارد؛ حتی بی‌شعورهای تمام‌عیار هم که عاشق حمله به منتقدان و له کردن آن‌ها هستند، بسته به موقعیتشان گوناگون عمل می‌کنند.

اگر قدرت و ابزار کافی  از دستبند و اسلحه گرفته تا لعن و تکفیر در اختیار داشته باشند، بی‌شک در نابود کردن جان و مال و آبروی منتقدانشان لحظه‌ای تردید نمی‌کنند. عملکرد گروهی که خود را دولت اسلامی و سرکرده‌اش را خلیفه می‌خواند، نشان می‌دهد وقتی شرایط موجود و موانع مفقود باشد، چنین بی‌شعورانی تا چه حد در حذف هرگونه منتقد و انتقاد بی‌تردیدند.

اما غالب بی‌شعوران وقتی امکانات کافی در دسترس نباشد، در مقابل انتقاد، بسته به موضوع و موقعیت، طور دیگری عمل می‌کنند. نخستین کاری که می‌کنند انتخاب یک برچسب برای انتقادکننده است: اگر نظامی باشند تمرد از دستور یا حتی تبانی با دشمن را به کار می‌برند؛ اگر از راه معنویت کاسبی کنند، منتقدشان یا معاند است یا جاهل؛ معلم‌ها و والدین و بزرگ‌ترها، از بی‌تربیت و بی‌ادب و امثال آن استفاده می‌کنند؛ حتی ضعیفان هم برای منتقدانشان برچسب‌هایی مثل کمک به ظلم و تبعیض دارند. البته همه‌ی بی‌شعورها یک‌صدا تأکید می‌کنند که هیچ مشکلی با نقد ندارند و حتی از آن استقبال هم می‌کنند؛ اما نقد سازنده و نه مخرب و نقد سازنده هم یعنی چیزی که نقدشونده با آن موافق باشد و از آن خوشش بیاید. البته به تعبیر شاعر: چنین نقد بی‌یال و دم و اشکی خدا هم نافرید!

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط