کتابهما (ماجرای گربه و آدمش)

(داستان های طنز آمیز فارسی،قرن 14)
نویسنده: محمود فرجامی
175,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 155
شابک 9786222341701
تاریخ ورود 1398/11/30
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1399
وزن (گرم) 145
قیمت پشت جلد 175,000 تومان
کد کالا 88331
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
کتابهما: ماجرای گربه و آدمش، نوشته‌ی محمود فرجامی است به چاپ انتشارات روزنه. این کتاب دربردارنده‌ی مجموعه‌ای از مکالمات نویسنده و گربه ملوسش هما است که به ادعای هما بدون اجازه از او منتشر شده و خیلی از قسمت‌های آن دروغ است مگر اینکه هما در آن متشخص، ملوس و با ادب باشد. این گفت‌وگوها در موضوعات و عناوین مختلفی چون رابطه، لپ‌تاپ، بدری، رسالت، مرگ، سگ، تمرکز، ارتباط، غذا، گربا، مامان مهمان، مکتوب، خداحافظی و... به رشته‌ی تحریر درآمده‌اند و محتوایی طنزآمیز دارند.
بخشی از کتاب
دارم چیزی را ترجمه می‌کنم. موبایل را خاموش کرده‌ام و لپ تاپ را هم از اینترنت قطع کرده‌ام. از آن وقت‌هایی که شش دانگ حواسم جمع چیزیست و هر صدا یا کاری حواسم را پرت می‌کند... . آرام از جلوی مانیتور رد می‌شود. پشت آن می‌رود و با چیزی بازی می‌کند. بعد خودش را می‌اندازد روی ماوس. با انگشتهایم بازی می‌کند. می‌آید روی پایم می‌نشیند. هوس می‌کند دستم را بلیسد. حتی سعی می‌کند دمش را به صورتم بمالد. همه‌ی اینها هم البته اتفاقی! -عه... نکن دیگه! --من چی کار به تو دارم؟ -این همه جا برای بازی هست چرا عدل روی من و میز و لپ تاپ؟ -- کی گفته من دارم بازی می‌کنم؟ -پس چی کار می‌کنی؟ -- به خودم مربوطه... سرت رو از زندگی شخصی من بکش بیرون! -عجبا! تو دایما توی دست و پای منی اون وقت من سرم رو از زندگی تو بکشم بیرون؟ -- من به تو چی کار دارم؟ مسیرم اینجا بود. -خب الان می‌شه تغییر مسیر بدین و تشریفتون رو ببرید یه جای دیگه؟ -- دستت رو بکش کنار... وقتی از کسی سوال می‌پرسی همزمان دستت رو هم ننداز زیر شکم طرف که فوری بلندش کنی! -باشه... خب الان از حضور علیا حضرت می‌خوام که خودشون تشریف ببرن یه جای دیگه. -- ایشون هوس فرموده‌اند روی ران‌های نه‌چندان تعریفی شما جلوس نموده دست شما را هم بلیسند. البته گفته باشم ها... خودشون هوس کردن‌ها! پررو نشی. - آخه کار دارم. -- خب به کارت هم برس. -آخه نمی‌تونم در آن واحد دو تا کار انجام بدم که. -- دو تا کار نیست که. یه کار بی‌اهمیت هست که تو انجام می‌دی یه مهم هم هست که من انجام می‌دم. خیلی هم تمرکز می‌گیرم. [شروپ]... ببین چشمام هم... [شروپ]... بسته است از شدت... [شروپ]... تمرکز.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است