معرفی کتاب: ایران، جامعه‌ی کوتاه‌مدت

4 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

«ایران، جامعه‌ی کوتاه‌مدت» عنوان کتابی است شامل مجموعه‌مقالاتی به قلم محمدعلی همایون‌کاتوزیان که نشر نی آن را با ترجمه‌ی عبدالله کوثری به چاپ رسانده است. ایران برخلاف جامعه‌ی اروپا جامعه‌ای کوتاه‌مدت بوده است. در این جامعه تغییرات -حتی تغییرات مهم و بنیادین- اغلب عمری کوتاه داشته و این بی‌تردید نتیجه‌ی فقدان یک چهارچوب استوار و خدشه‌ناپذیر قانونی است که می‌توانست تداومی درازمدت را تضمین کند. در دوره‌های کوتاه‌مدت حضور طبقات لشکری، دیوانی و مالک چیزی نمایان بود. اما ترکیب این طبقات بیش از یک یا دو نسل دوام نمی‌آورد، برخلاف اریستوکراسی سنتی اروپا یا حتی طبقه‌ی بازرگان این جوامع در ایران مالکیت و موقعیت اجتماعی عمری کوتاه داشت، دقیقاً بدان سبب که این امتیازات چیزی شخصی شناخته می‌شد و در شمار حقوق اجتماعی موروثی و نقض‌ناشدنی نبود. موقعیت صاحبان رتبه و ثروت -جز در مواردی معدود- حاصل توارثی درازمدت (مثلاً بیشتر از دو نسل قبل) نبود و اینان انتظار نداشتند که وارثانشان بنا بر حقی بدیهی در این موقعیت باقی بمانند. این وارثان تنها در صورتی بر آن جایگاه باقی می‌ماندند که می‌توانستند شایستگی خود را به اثبات برسانند و این شایستگی چیزی نبود مگر خصائلی شخصی که برای موفقیت در فلان عرصه‌ی اجتماعی ضروری شمرده می‌شد. بدین‌سان در این جامعه تحرک اجتماعی بسیار بود تا حدی که در تاریخ قرون وسطی و تاریخ جدید اروپا اصولاً قابل‌تصور نبود؛ حتی جایگاه شاه هم در این میان مستثنی نبود، زیرا مشروعیت و حق جانشینی کم‌وبیش همواره در معرض چالش‌هایی جدی و حتی شورش قرار داشت.

گویاترین کلام برای توصیف ماهیت کوتاه‌مدت جامعه‌ی ایران اصطلاح «خانه کلنگی» است. بیشتر این خانه‌ها بناهایی است که بیش از سی (یا حتی بیست) سال ندارد و اغلب از شالوده و اسکلتی مناسب نیز برخوردار است. در مواردی معدود این خانه‌ها ممکن است فرسوده شده باشد و نیاز به مرمت داشته باشد، اما آنچه سبب محکومیت آن‌ها می‌شود و در نهایت ساختمان را بی‌ارزش قلمداد می‌کند و فقط ارزش زمین را به حساب می‌آورد، این داوری است که معماری این ساختمان‌ها یا طراحی داخلی آن‌ها بنا بر آخرین مد و پسند روز کهنه شده است. بنابراین به جای نوسازی آن خانه یا هر بنای دیگر و افزودن بر سرمایه‌ی مادی موجود، کل آن ساختمان به دست مالک یا خریدار ویران می‌شود و بنایی جدید بر زمین آن بالا می‌رود. ازاین‌رو جامعه‌ی کلنگی یعنی جامعه‌ای که بسیاری از جنبه‌های آن -سیاسی، اجتماعی، آموزشی، ادبی- پیوسته در معرض این خطر است که هوی‌وهوس کوتاه‌مدت جامعه با کلنگ به جانش افتد.

از آنجا که تداوم درازمدتی در میان نبوده، این جامعه در فاصله‌ی دو دوره‌ی کوتاه تغییراتی اساسی به خود دیده و بدین‌ترتیب تاریخ آن بدل به رشته‌ای از دوره‌های کوتاه‌مدت به‌هم‌پیوسته شده است. بنابراین اگر بدین معنی بگیریم تغییرات این جامعه فراوان و اغلب نمایان بوده و تحرک اجتماعی در درون طبقات گوناگون بسیار بیشتر از جوامع سنتی اروپایی بوده است.

در این جامعه، انباشت تغییرات درازمدت، از جمله انباشت درازمدت مالکیت، ثروت، سرمایه و نهادهای اجتماعی و خصوصی، حتی نهادهای آموزشی، بسیار دشوار بوده است. بدیهی است که این نهادها در هر دوره‌ی کوتاه‌مدت وجود داشته یا به‌وجود آمده است، اما در دوره‌های کوتاه‌مدت بعدی یا بازسازی‌شده یا دستخوش تغییراتی اساسی شده است.

قسمتی از کتاب ایران، جامعه‌ی کوتاه‌مدت:

انقلاب مشروطه آرام‌آرام از نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم آغاز شد. شکست ایران از روسیه و تماس بیشتر با این کشور  و سایر قدرت‌های اروپایی، خاصه بریتانیا، دریچه‌ای کاملاً جدید بر چشم نخبگان جامعه‌ی ایران گشوده بود. پیروزی بر بیگانگان یا شکست‌خوردن و حتی رفتن به زیر سلطه‌ی بیگانگان رویدادی آشنا در تاریخ این کشور بود. تحمل اجباری یا پذیرش سنت‌ها، عرف و عادت، مذهب و تولیدات و کالاهای بیگانه نیز چیز بی‌سابقه‌ای نبود و پیشینه‌ای دیرینه داشت. مشکلی که بدل به دغدغه‌ی فکری فرمانروایان قاجار و نخبگان روشن‌اندیش خدمتگزار آنان -از عباس میرزا نایب‌السلطنه در دهه‌ی ۱۸۲۰ تا امیرکبیر از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۱ و میرزا حسین‌خان سپهسالار و یارانش در دهه‌ی ۱۸۶۰ شده بود، فقط شکست در جنگ و درماندگی در صلح نبود. مسئله‌ی اصلی تکنولوژی و نهادهایی بود که این مدعیان و رقیبان نوآمده در اختیار داشتند و برای ایرانیان ناشناخته بود و همین تکنولوژی و نهادها چنان برتری به بیگانگان می‌داد که هیچ‌یک از امکانات و فنون سنتی با آن برابری نمی‌کرد. این برتری، اگر نه در چشم آن نخبگان، بی‌گمان در نظر بیشتر مردم شهرها چیزی جادویی بود. داستان‌هایی که درباره‌ی اروپا، شهرهای اروپا، علوم و فنون اروپا، ارتش‌های اروپا، ثروت اروپا، آزادی‌های اروپا و با همان آب و تاب، رفتار و عادات جنسی اروپا، بر سر زبان‌ها بود به‌راستی گزاف‌آمیز و جادویی بود. در اواخر دهه‌ی ۱۸۸۰ میلادی، جدا از گروه کوچکی از نخبگان، کم‌وبیش همه‌ی کسانی که نام ملکم‌خان را شنیده بودند، او را جادوگری می‌دانستند که بنا بر روایتی گنجشک مرده را زنده کرده بود و در حکایتی دیگر یک‌بار پای راست خودش را از جا کنده بود و دوباره وصل کرده بود. مردم به‌راستی معتقد بودند کشورهای اروپایی با جادو و جنبل اداره می‌شوند.

تجددطلبان پیشگام بیش از هر چیز در پی دستیابی به تکنولوژی جدید و تشکیلات نظامی جدید بودند. بدین منظور دولت دانشجویانی به اروپا فرستاد و چندی بعد هم دارالفنون را تأسیس کرد. توجه به عقب‌افتادگی تکنولوژیک احتمالاً زمانی به اوج رسید که مستشارالدوله اعلام کرد ساختن راه‌آهن کلید توسعه‌ی ایران است؛ اما همین دولتمرد کمی بعد، در عین اعتقاد به اهمیت راه‌رفتن، به این نتیجه رسید که قانون، یعنی برچیده‌شدن بساط استبداد، اساسی‌ترین ضرورت جامعه است. پیش از آن ملکم در نوشته‌های خود و میرزا حسین‌خان سپهسالار در برنامه‌ی اصلاحات قانونی خود بر اهمیت قانون تأکید کرده بودند؛ اما اصلاح‌طلبان ایران، شاید از نیمه‌ی دهه‌ی ۱۸۷۰ به‌گونه‌ای بنیادین بر ضرورت قانون تأکید نهادند و آن را رکن اساسی اصلاح حکومت و اکسیر تجدد یا در اصطلاح آن ایام مدنیت خواندند. این مسئله در مفهوم کانونی کابینه‌ی وزیران و مسئولیت مشترک وزیران که هسته‌ی اصلی اصلاحات سپهسالار را تشکیل می‌داد، مستتر بود؛ اما فکر «حکومت قانون» چیزی بس بنیادی‌تر از مسئولیت مشترک وزیران بود، خاصه از آن روی که قانون صرفاً جنبه‌ی حکومتی و اداری نداشت بلکه تشکیلات قضایی را نیز در بر می‌گرفت.

خرید کتاب ایران، جامعه‌ی کوتاه‌مدت                

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید