جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: راجیو جوزف

بیوگرافی: راجیو جوزف

راجیو جوزف در ۱۶ ژوئن ۱۹۷۴ در کلیولند، اوهایو متولد شد. مادرش اروپایی_امریکایی (با تبار فرانسوی_آلمانی) و پدرش اهل هند بود. او در سال ۱۹۹۶، در رشته‌ی نویسندگی خلاق از دانشگاه میامی فارغ‌التحصیل شد. پس از آن، به سپاه صلح در جمهوری سنگال پیوست و سه سال پیاپی در این کشور خدمت کرد. جوزف معتقد است دوران خدمتش در سنگال «بیشتر از هر چیز دیگری در زندگی‌اش از او نویسنده ساخته است». در این دوران، او عادت کرده بود هر روز بنویسد و ازاین‌رو کم‌کم شیفتگی‌اش نسبت به نقش و قدرت زبان افزایش یافت. جوزف از اولین تجربه‌هایش در سنگال این‌گونه می‌گوید: «احساس می‌کردم دوباره کودک شده‌ام. مهارت‌های زبانی‌ام در حد یک کودک چهار ساله بود و عملاً به همین دلیل بزرگسالان به من بی‌اعتنا بودند، اما کودکان گرد من حلقه می‌زدند و به من اسامی چیزهای مختلف را یاد می‌دادند.»

بسیاری از منتقدان جسارت او در نوشتن متونی با درون‌مایه‌های نژادی را حاصل پیش‌زمینه‌ی نژادی خود او می‌دانند. به گفته‌ی خودش: «دو نژادی بودن همیشه بخشی از هویت من بوده است. هیچ‌وقت نمی‌توانم کاملاً یکی یا دیگری باشم؛ حتی کنار خانواده‌ام خودم را تا حدی جداافتاده و بیگانه می‌بینم. دیدگاه من به دنیا محصول چنین وضعیتی است.»

هاک و هولدن اولین نمایشنامه‌ی جوزف بود که در ژانویه‌ی ۲۰۰۶ به روی صحنه رفت، نمایش‌نامه‌ای براساس تجربه‌ی پدرش، ماجرای دانشجویی هندی که برای تحصیل به امریکا مهاجرت می‌کند. نمایش‌نامه‌های متعدد دیگری از جوزف به چاپ رسیده است که از این میان می‌توان به «صمیمیت» (۲۰۰۶)، «پلنگ و روباه» (۲۰۰۷)، «حیوانات کاغذی» (۲۰۰۸)، «ببر بنگال در باغ‌وحش بغداد» (۲۰۰۹)، «زخم‌های وحشتناک در زمین بازی» (۲۰۰۹)، «استخر شمالی» (۲۰۱۱)، «هیولای پشت در» (۲۰۱۱)، «برف دریاچه‌ای» (۲۰۱۳)، «نگهبانان تاج‌محل» (۲۰۱۵)، «آقای گرگ» (۲۰۱۵)، «آرشیدوک» (۲۰۱۷) و «در مریض‌خانه‌ی سانتا ماریا» (۲۰۱۹) اشاره کرد.

جوزف با نمایش‌نامه‌ی «ببر بنگال در باغ‌وحش بغداد» برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر ۲۰۱۰ شد و کمک‌هزینه‌ی بنیاد موقوفات ملی هنر را دریافت کرد. این نمایش در سال ۲۰۱۱ با نقش‌آفرینی رابین ویلیامز در نقش ببر در برادوی به روی صحنه رفت. همچنین «نگهبانان تاج‌محل» در سال ۲۰۱۶ جوایز اوبی و لوسیل لورتل را برای بهترین نمایشنامه‌ی امریکایی کسب کرد. نمایشنامه‌ی «شب را توصیف کن» نیز در سال ۲۰۱۸ جایزه‌ی اوبی را برای بهترین نمایشنامه به خود اختصاص داد. جدیدترین آثار او «پادشاه جیمز» و «نامه‌های سورش» نام دارند.

جوزف در زمینه‌ی فیلمنامه‌نویسی هم فعالیت داشته و دو فیلم «روز عضوگیری» (۲۰۱۴) و «ارتش یک‌نفره» (۲۰۱۶) را با همکاری اسکات روتمن نوشته است. این نویسنده همچنین در دسامبر ۲۰۱۳ به همراه ترل آلوین مک کرینی، همکار نمایشنامه‌نویس خود، در مستندی با نام «نمایش‌نامه‌نویس: از کاغذ تا صحنه‌ی نمایش» بازیگری را تجربه کرد.

قسمتی از نمایشنامه‌ی شب را توصیف کن نوشته‌ی راجیو جوزف:

نیکولای: ... وقتی پلیس می‌آد درِ خونه‌تو می‌کوبه و می‌خواد وارد شه، تو چی کار می‌کنی؟ این از اون سؤال‌های استفهامی تشریفاتی نیست، ایساک بابل، خوب دقت کن. دارم ازت می‌پرسم اگه پلیس بیاد و در خونه‌تو بزنه چی کار می‌کنی؟

ایساک: درو باز می‌کنم؟

نیکولای: دقیقاً. این درست همون کاریه که باید بکنی، درو باز می‌کنی. چون اگه این کارو نکنی ما می‌شکنیمش. چی؟ درِ پشتی؟ حتی فکرش هم نکن، چندتا از مأمورهامون از قبل اون‌جا منتظرتن. می‌بینی، فکر همه چی رو کردیم.

ایساک: آره، فکر کنم حق با توئه.

نیکولای: خب، بعدش؟ وقتی که در باز شه، اون وقت چی؟ وقتی پلیس‌ها توی اتاق نشیمنتن، اون‌وقت چی کار می‌کنی؟

نیکولای ایستاده و در هر دو دستش نوشیدنی دارد، اما گیلاس‌ها را به ایساک نمی‌دهد.

ایساک: به‌شون نوشیدنی تعارف می‌کنم.

نیکولای: (فکرش جای دیگری است و نوشیدنی‌ها را تعارف نمی‌کند.) خب، ما هم رد نمی‌کنیم، البته بعضی‌ها ممکنه فکر کنن این یه جور رشوه‌ست.

ایساک: نه، فقط به رسم مهمون‌نوازی.

نیکولای: دارم پروتکل‌ها رو متذکر می‌شم.

ایساک: خب، حالا به فرض که من نوشیدنی تعارف کردم.

نیکولای: خب، اون‌ها آدم‌های زحمتکشی‌ن، هرچی باشه لیاقت یه نوشیدنی رو دارن.

ایساک: یا چای.

نیکولای: اگه صبح باشه.

ایساک: صبح‌ها هم می‌آن؟

نیکولای: کمیساریای خلق در امور داخلی هر ساعتی ممکنه بیاد!

ایساک: اما صبح‌ها من خیلی راحت نیستم.

نیکولای: ما نمی‌شینیم فکر کنیم ببینیم شما با چی راحتی! پلیس‌ها هر وقت دل‌شون بخواد می‌آن!

ایساک: یعنی رئیس کمیساریای خلق در امور داخلی، سگ وفادار استالین نمی‌تونه کارها رو راس و ریس کنه؟

نیکولای: (می‌خندد و درنهایت نوشیدنی را به ایساک می‌دهد.) سگ وفادار! خوشم اومد. خب، بعضی وقت‌ها این‌جور کارها اون‌قدر سریع اتفاق می‌افته که ممکنه خبرها سر وقت دستم نرسه. برای همینه که دارم باهات مرور می‌کنم. شاید یه وقت نتونستم پادرمیونی کنم. تو دوست قدیمی منی، هر کاری از دستم بربیاد برات می‌کنم، اما عدالت خیلی سریعه. خلاصه اینکه دور و برِ دردسر نچرخ. چیزی هم ننویس که بوی فتنه بده.

ایساک: چیزی که بوی فتنه بده چیه دیگه؟

نیکولای: تو نویسنده‌ای، خودت بگو.

ایساک: خب، برای هرکسی یه معنی داره.

نیکولای: معنی‌ش همونیه که هست. من دعوتت نکردم که فقط بشینیم لبی تر کنیم.

ایساک: آره داشتم فکر می‌کردم. هیچ می‌دونی چند وقت از اون روزها گذشته.

نیکولای: خواستم به‌ت اخطار بدم. قراره همه‌چیز برای نویسنده‌ها سخت‌تر بشه.

ایساک: کدوم نویسنده‌ها؟

نیکولای: همه‌ی نویسنده‌ها. مخصوصاً اون‌هایی که خلاقن و مثل تو با ماشین‌تحریر می‌نویسن.

ایساک: چطوری خیلی سخت می‌شه؟

نیکولای: فقط دور و بر دردسر نچرخ، چیزهای فتنه‌انگیز هم ننویس.

ایساک: خب، دیگه چی؟

نیکولای: مهم‌ترینش همین‌هایی بود که گفتم. هرچی تا حالا گفتم فراموش کن، فقط این‌ها رو بچسب. خوب شنیدی چی می‌گم؟

ایساک: بله.

نیکولای: هیچ وقت اعتراف نکن.

ایساک: هیچ‌وقت چی رو اعتراف نکنم؟

نیکولای: همین الان چی گفتم؟ هیچ‌وقت اعتراف نکن! می‌خوای به لهجه‌ی عامی ادسایی به‌ت بگم؟ هیچ‌وقت اعتراف نکن! مهم نیست که چی، هیچ‌وقت اعتراف نکن!

ایساک: باشه، «هیچ‌وقت اعتراف نمی‌کنم»، یعنی دروغ بگم؟

نیکولای: من اینو نگفتم، فقط گفتم اعتراف نکن، حتی اگه شکنجه‌ت کردن.

ایساک: (درحالی‌که خنده‌اش گرفته است.) قراره شکنجه‌م کنن؟

نیکولای: هیچ‌وقت اعتراف نکن.

ایساک: باشه. توصیه‌ی خوبی بود.

نیکولای: خوشحالم که باز می‌بینمت. خیلی از اون روزها گذشته.

مشاهده آثار راجیو جوزف

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.