#
#

اوا براون: زندگی با هیتلر/ آنکه تصمیم گرفت جسدی زیبا باشد

3 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

کتاب «اِوا براون: زندگی با هیتلر»، نوشته‌ی هایکه بی گورتماکر، به همت نشر جمهوری به چاپ رسیده است. اوا براون و آدولف هیتلر چهارده سال تقریباً مخفیانه با هم بودند و تنها زمانی از هم جدا شدند که به همراه هم خودکشی کردند. آخرین کلمات اوا براون این بود: «می‌خواهم جسدی زیبا باشم، پس سم می‌خورم.» البته این اولین خودکشی براون نبود و پیش از این دو بار دیگر هم اقدام به خودکشی کرده بود.

اوا براون که بود؟ چگونه این دستیارِ نوجوان عکاس شخصی هیتلر به نزدیک‌ترین یار دیکتاتور تبدیل شد؟ چرا رهبری که حامی خانواده‌ی آرمانی آلمانی بود، با زنی ۲۳ سال جوان‌تر از خود یک زندگی کولی‌وار داشت؟ آیا براون صرفاً یک موطلایی ساده‌دل و لاابالی بود ؟ براون که تا حدود زیادی از چشم مردم آلمان پنهان مانده بود از منظر بیرونی، فردی جوان، موبور، ورزشکار، جذاب و سرگرم‌کننده بود که مطلقاً با چهره‌ی روانی هیتلر (به تعبیر یواخیم فست) که آدمی شق‌و‌رق و خشک بود و در عکس‌های خصوصی مسن‌تر نشان می‌داد، تناسب نداشت.

این کتاب هیجان‌انگیز نخستین بررسی کامل از نقش او در سلسله‌مراتب رژیم نازی است که قدرت را فاش می‌کند و در نتیجه بر عمق یک رژیم مخوف نور می‌تاباند.

اوا براون که سال‌ها نقش معشوقه را داشت و سرانجام همسرِ «شیطان مجسم» شد از منظر تاریخی شخصیتی فاقد اهمیت، سایه‌ی بسیار کمرنگی از پیشوا و از دیدگاه تره‌ور روپر حتی مظهر «محرومیت تاریخی» دیده شده است؛ در حد هیچ. دلیل آن هم به این باور برمی‌گشت که اوا براون در تصمیم‌هایی که منجر به بدترین جنایات قرن شد، هیچ نقشی نداشت. او چیزی نبود جز بخشی از بهشت شبه‌خصوصی هیتلر که شاید در حقیقت این امکان را برای او فراهم می‌کرد تا وحشت‌های هیولاوش خود را با شدت بیشتری دنبال کند. بنابراین، اوا براون در زندگینامه‌های مربوط به هیتلر عملاً یک چهره‌ی در حاشیه باقی مانده است. چند کتابی هم که به داستان زندگی او پرداخته‌اند، بر سرنوشت ادعایی تراژیک او به عنوان «یک زن» تأکید می‌کنند و از نشان دادن دوست‌دختر هیتلر در پس‌زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پرهیز می‌کنند، مگر اینکه نویسنده کتاب یک برنامه ایدئولوژیک در ذهن خود داشته باشد.

پرسش این است: این زن درواقع چه کسی بود و چه چشم‌اندازی از این جنایتکار قرن پیش روی ما می‌گشاید؟ واقعیت این است که اوا براون و آدولف هیتلر چهارده سال کنار هم بودند؛ رابطه‌ای که تنها با خودکشی مشترکشان به پایان رسید. به علاوه، این رابطه یکی از معدود پیوندهای شخصی هیتلر با زنان بود. گفته می‌شود که اوا براون عاشق مد، فیلم و موسیقی جَز بود؛ کتاب‌های اسکار وایلد می‌خواند (که پس از سال ۱۹۳۳ در آلمان ممنوع شد)؛ دوست داشت سفر کند و بیش از حد ورزش می‌کرد. زندگی او به‌سختی در قالب الگوی زنان خرده‌بورژوا جای می‌گیرد که ایدئولوژی نازی تبلیغ می‌کرد: زنی که قبل از هر چیز از خانه همسر و سرزمین مادری‌اش دفاع می‌کند. بنابراین، چه چیزی اوا براون را به هیتلر پیوند داد؟ روابط او با مردان حلقه‌ی بسیار نزدیک به رهبر نازی -هرمان گورینگ، آلبرت اشپر و مارتین بورمان- چگونه بود؟ این رابطه چه نوری بر شخصیت هیتلر می‌تاباند؟ آیا او با معشوق خود در نوعی دنیای خصوصی موازی زندگی می‌کرد که اساساً با تصویر رسمی از چهره‌ی پیشوا در تضاد بود؟ یا درواقع تفکیک‌ کردن حوزه‌ی خصوصی و عمومی از این طریق ناممکن است؟ آیا این دو حوزه به‌طور جدایی‌ناپذیر با هم پیوند داشتند؛ برای اوا براون و همچنین هیتلر؟

اوا براون مانند ماگدا گوبلز پیچیده و پر زرق‌وبرق نبود، از نظر سیاسی نفوذ آنلیس فون ریبن تروپ (دختر اوتو هنکل، تولیدکننده‌ی شامپاین) یا تعصب گِردا بورمان را نداشت؛ اما دقیقاً همین ادعای متوسط بودن اوست که ما را وامی‌دارد تا شرایط تاریخی او را بازسازی کنیم. عادی ‌بودن او در مرکز این فضای «شر» مانند امری نابهنگام است که این شر را تسکین داده و آن را در پرتو تازه‌ای نشان می‌دهد.

قسمتی از کتاب اوا براون: زندگی با هیتلر:

رابطه‌ی هیتلر با این معشوقه‌ی بسیار جوان درواقع موضوعی علنی بود که همه‌ی حاضران، دست‌کم در انظار عمومی، باید درباره‌ی آن کاملاً سکوت می‌کردند. در نتیجه وایدمن رابطه‌ی هیتلر با زنان در دایره‌ی زندگی در برگهوف را فقط به‌صورت کلی روایت می‌کند. او روی احترام شخصی عمیق هیتلر نسبت به زنان تأکید دارد و اشاره می‌کند که او هر زمان می‌خواست به کسی التفات کند، صادق و دائماً مهربان بود. وایدمن تأکید کرد که تمام قصه‌ها و شایعات درباره‌ی شخصیت چندپهلوی او دروغ بود: روابط هیتلر با زنان «احتمالاً خالص‌ترین موردی بود که به ذهن کسی خطور می‌کرد.»

با این همه، از آنجا که خود پیشوا در یک رابطه‌ی غیرمعمول به سر می‌برد، حرف‌های درگوشی و شایعات در بیرون از منطقه‌ی حصارکشی پخش می‌شد. به عنوان مثال، نیکلاس فون بلو تقریباً چهل سال بعد به خاطر آورد که چگونه در سال ۱۹۳۷ برای نخستین‌بار قدم به برگهوف گذاشت و به حلقه‌ی اطراف هیتلر کاملاً بی‌اعتنا بود؛ چطور اوا براون را ملاقات کرد و از اتفاقاتی که آنجا می‌گذشت بسیار تکان خورد؛ موضوعی که پس از بازگشت به پایتخت همچنان برای او مهم بود. سبک زندگی خصوصی هیتلر موضوع گپ‌های دائم در دورهمی‌های برلین بود.

در این میان، صدراعظم رایش از پایتخت بریده بود و هفته‌به‌هفته هم آنجا آفتابی نمی‌شد. او به‌ویژه تابستان‌ها برای مدت طولانی در اوبرسالزبورگ می‌ماند. برای اینکه وقفه‌ای در کارهای حکومت پیش نیاید، هاینریش لامرز رئیس کاخ صدراعظم در این مدت همراه با تعداد معدودی از کارمندان در باواریای علیا اقامت کرد؛ حتی با وجود ترتیبات امنیتی و درحالی‌که نیازی به این کار نبود، مهمان‌سراهای خصوصی در سراسر برشتسگادن هر بار باید برای ماه‌ها اجاره می‌شد. لامرز نوشته که خود او به خواست پیشوا هر سال در اقامتگاه رسمی که خانه‌ی روستایی بزرگی بود اقامت می‌کرد ولی ترافیک گردشگری در فصل تابستان محدودیت‌هایی در زمینه‌ی دسترسی به مهمان‌سراها به وجود می‌آورد.

در نتیجه هیتلر در اوایل سال ۱۹۳۶ دستور داد که تشکیلاتی با عنوان «زیرمجموعه‌ی صدراعظم رایش» در برشتسگادن ایجاد شود. برای هر دو طرف بسیار مهم بود که رئیس کاخ صدراعظم بتواند راحت به هیتلر دسترسی داشته باشد. لامرز، قاضی ۵۷ ساله و عضو حزب نازی از سال ۱۹۳۲ که هیتلر در روز به‌دست‌گرفتن قدرت توسط حزب نازی شخصاً از او خواسته بود مسئولیت کاخ صدراعظم را دست بگیرد، مسئول هماهنگی امور دولتی بود. پس از منحل کردن تشکیلات دولتی، سلب قدرت از پارلمان و ادغام دفاتر ریاست جمهوری و صدراعظم رایش پس از مرگ هیندنبورگ در سال ۱۹۳۴، هیتلر مسئولیت‌های حکومتی را در دستان پیشوا و بالطبع صدراعظم متمرکز کرد.

اوا براون:زندگی با هیتلر (زنان در قدرت)،(2زبانه)

اوا براون:زندگی با هیتلر (زنان در قدرت)،(2زبانه)

جمهوری
افزودن به سبد خرید 450,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط