جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

یاسمینا رضا

یاسمینا رضا

 

یاسمینا رضا نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس و فیلمنامه‌نویس فرانسوی، سال 1959 در خانواده‌ای مرفه زاده شد. او در دامان مادری مجارستانی پرورش یافت که هنرمند، شیفته‌ی موسیقی و نوازنده‌ی زبردست ویولون بود. پدر روس او بازرگانی آزاده و آزاداندیش بود که پس از فروافتادن «پرده‌ی آهنین» به فرانسه مهاجرت کرد و در پاریس سکنی گزید.

یاسمینا رضا تحصیلات خود را در دانشگاه پاریس و سپس در مدرسه‌ی هنرهای دراماتیک ژاک لوکوک به پایان رساند. او کار خود را با بازیگری در فرانسه شروع کرد و در چندین نمایشنامه‌ی مدرن و نیز نمایشنامه‌هایی از مولیر، ماریرا و ساشا گیتری ظاهر شد. در 1987 «گفت‌وگوهای بعد از خاکسپاری» را نوشت. این نمایشنامه ابتدا در فرانسه و سپس در بسیاری از کشورهای اروپایی و افریقای جنوبی روی صحنه رفت و جایزه‌ی ارزشمند مولیر و در پی آن جوایز دیگر را به‌عنوان بهترین مؤلف از آن خود کرد. در 1988 برای ترجمه و اقتباس «مسخِ» کافکا و اجرای روی صحنه، به کارگردانی استیون برکوف و بازی رومان پولانسکی، برنده‌ی جایزه‌ی مولیر شد. «گذرگاه زمستانی» (1990)، دومین نمایشنامه رضا جایزه‌ی مولیر را برای بهترین دکور به خود اختصاص داد. نام و آوازه‌ی او با نمایشنامه‌ی «هنر» (1994) اوج گرفت و با استقبال بی‌نظیر دوستداران تئاتر روبه‌رو شد. این نمایشنامه که به 35 زبان ترجمه شده، علاوه‌بر جایزه‌ی مولیر (برای بهترین نویسندگی، بهترین بازیگری و بهترین تولید) جوایز جهانی دیگری را از جمله جایزه‌ی تونی (بهترین نمایشنامه) و لارنس الیویه (بهترین نمایشنامه کمدی) کسب کرد. «انسان نامنتظره»‌ (1995) نمایشنامه‌ی بعدی او، در لندن، فرانسه و چندین کشور اروپایی روی صحنه رفت و در 1998 از سوی رویال شکسپیر کمپانی، در باربیکِن لندن و سپس در نیویورک به اجرا درآمد.

از دیگر نمایشنامه‌های مطرح یاسمینا رضا می‌توان به «سه روایت از زندگی» (2001)، «خدای کشتار» (2006، برنده‌ی جایزه‌ی تونی و لارنس الیویه) اشاره کرد. رضا علاوه‌بر نمایشنامه‌نویسی در نگارش چند فیلمنامه همکاری داشته که مشهورترین آن‌ها «کشتار» (2011) ساخته‌ی رومان پولانسکی است.

گستره‌ی آثار رضا شامل رمان و داستان کوتاه هم می‌شود که می‌توان به «هامرکلاویه» (1997)، «دلتنگی» (1999)، «آدام هابربرگ» (2003)، «خوشا خوشبختان» (2013)، «بابیلون» (2016، برنده‌ی جایزه‌ی رونودو) و «سرژ» (2021) اشاره کرد.

شناخت کامل یاسمینا رضا از زندگی بی‌ثبات، شکنندگی انسان‌ها و انزوای آنان آن‌چنان توسط شخصیت‌های نمایشنامه‌ها، رمان‌ها و فیلمنامه‌های او ظریف و زیبا تصویر شده که نه‌تنها موجی از تحسین و حیرت را برمی‌انگیزد، بلکه هر خواننده‌ای را بی‌اختیار تحت تأثیر قرار می‌دهد. دنیای آثار رضا ازیک‌سو دنیایی بی‌رحم، و از دیگر سو از نگاه شخصیت‌هایش دنیایی بسیار مدرن است.

قسمتی از کتاب دلتنگی اثر یاسمینا رضا:

نانسی به ادبیات علاقه‌مند شده است. دقیق‌تر بگویم، چون باید اعتراف کنم، زنی است که کم‌وبیش او را با کتاب دیده‌ام. به‌تازگی مجذوب نویسنده‌ای شده به نام آندره پُتی ـ پوتر (به‌راحتی می‌توانی حدس بزنی که این اسم با چه اغواگری‌هایی برای من افشا شد) تو او را نمی‌شناسی. هیچ‌کس او را نمی‌شناسد. به جز من، چون نانسی گهگاه او و همسرش را به شام دعوت می‌کند. پُتی ـ پوتر مرشد اوست و از این پس میهمان ما. در دنیایی که همه می‌نویسند، جای تعجب ندارد که آندره پُتی ـ پوتر هم بنویسد. روزی لیونل این عبارت شکوهمند اِنِسکو را درباره‌ی باخ نقل کرد: جانِ جانِ من. به لیونل که همواره عاشق کتاب و موسیقی بود گفتم: «می‌توانی فقط یک متن که جانِ جانِ تو باشد را بگویی؟»

-نه. کلمات این نیرو را ندارند و جان هم خوانده نمی‌شود.

من برگشتم به سمت شوپن. می‌توانم تقریباً بگویم که برای اولین‌بار درگیر موسیقی‌اش شدم؛ زیرا سال‌ها از او متنفر بودم. البته جز لحظات شکست عشقی در جوانی‌ام، همیشه از شنیدن کارهای شوپن وحشت داشتم. از برکت وجود سامسون فرانسوا، پسری که تا این لحظه نتوانستم به خاطر اسمش به کارهای او گوش بدهم، دوباره به شوپن رو آوردم. اسم سامسون برایم پذیرفتنی است، اما فرانسوا را نمی‌پذیرم! ای کاش بعد از اسم سامسون، آیفل‌بوم می‌آمد نه فرانسوا. یک روز که توی ترافیک گیر کرده بودم، رادیو کلاسیک را روشن کردم و این قطعه در حال پخش بود: رؤیایی. رادیو را باز گذاشتم قطعه‌ی زیبایی بود. به خودم گفتم این لحظه با شوپن به ایام گذشته برمی‌گردی. آفرین. نوازنده کیست؟ سامسون فرانسوا! سر تعظیم دیگری فرود آوردم. چه کنم، این تنها کاری بود که از دستم برمی‌آمد.

خواهرت که دوست دارد مرا فرهیخته کند پرسید: آیا به موزه‌ی پیکاسو رفته‌ام؟ جواب دادم نه‌تنها پا به موزه‌ی پیکاسو نگذاشتم، بلکه هیچ‌وقت هم نخواهم گذاشت. به او گفتم شور و هیجان بیش‌ازحدی برای کارهای او نشان می‌دهند. من از هیجانی که عوام برای زیبایی نشان می‌دهند نفرت دارم. راستش این آدم‌هایی که به نمایشگاه می‌روند و ساعت‌ها آنجا قدم می‌زنند مرا منقلب می‌کنند! خواهرت که از مزاح و واقع‌گرایی هیچ بویی نبرده در جواب من شانه‌هایش را بالا می‌اندازد و با تأسفی بیش‌ازحد می‌پرسد: روزهایم را چطور می‌گذرانم. البته شوهرش هم لنگه‌ی خودش است، اما با شوهرخواهر داروسازت، دست‌کم درباره‌ی شربت‌های دارویی صحبت می‌کنم.

مشاهده آثار یاسمینا رضا

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.