عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
پرورش الهه جنگجو
![پرورش الهه جنگجو](/storage/.attachment/202406/cropped_6667e2c876a02.webp)
پرورش الهه جنگجو با زیرعنوان به یک زن خودآگاه تبدیل شو، نوشته هاتر اَش اِمارا در انتشارات ذهنآویز منتشر شد. بر کسی پوشیده نیست که امروزه زنان در حال شعبدهبازی هستند. آنها اکنون بیش از نیمی از نیروی کار جهان را تشکیل میدهند و بیش از هر زمان دیگری با همسران، فرزندان، خانواده و دوستان خود سرگرماند و اغلب نیازهای دیگران را بر نیازهای خود ترجیح میدهند و درحالیکه در زندگی غرق شده یا به کمال رسیدهاند، یاد گرفتهاند که بدترین منتقد خود باشند تا بهترین دوست خود.
هاتر اَش اِمارا، بیش از بیست سال پیش، در مقام دانشجوی کالجی که سؤالات زیادی دربارۀ همهچیز داشت قدم به زندگی دون میگوئل روئیز گذاشت. سؤالات او بهقدری زیاد بود که استادان زیادی را، در آیینهای مختلف، برگزید و سفر خود را بهسوی ادراک و شناخت آغاز کرد. او در ابتدا، میخواست هر چیزی را که خارج از خودش بود بشناسد و درک کند، اما همۀ استادانش به درون اشاره میکردند. بدین ترتیب، وقتی مقاومت او پایان یافت، سفرش از درک و شناخت بیرونی به سفر خودشناسی و خودادراکی تبدیل شد و آنچه در «پرورش الهه جنگجو» میخوانید رهآورد این سفر است.
هاتر اَش مسیر یک الهه جنگجو را در نه درس تشریح میکند که سه درس اول به شما کمک میکنند روی خودتان متمرکز شوید و دریابید کجا هستید؛ پنج درس بعدی در مسیر تحول شخصی هدایتتان میکند و آخرین درس نیز شما را دعوت میکند تا حقیقت خود را در مقام یک الهۀ جنگجو در زندگی روزمره، زندگی کنید.
کلمات و آموزههای این هنرمند در این شاهکار بزرگ هنری، شما را بهسوی خودِ الهیتان و شکوفا شدن عشق بیقیدوشرط در قلبتان راهنمایی میکند. مسیر الهۀ جنگجو سفر عشق است.
در آیین تولتک، آخرین قدم پیش از تبدیل شدن یک کارآموز به یک استاد هنگامی است که شاگرد استاد را که عصایی حمایتگر برایش بوده رها میکند و یاد میگیرد با قدرت ارادۀ خودش پیش رود. ممکن است ردپای آموزههای استاد کارآموز در مراحل بعدی باقی بماند، اما آنچه میدرخشد، حکمت ناشی از تجارب خودِ کارآموز است. هاتر اَش زمانی شاگرد دون میگوئل روئیز بود و حالا همسطح و همکار اوست.
نویسنده در «پرورش الهه جنگجو» پادزهر این ایدهی ناقص را به خوانندگانش ارائه میدهد که «شما کافی نیستید». او یکراست، صادقانه و بدون عذرخواهی به شما نشان میدهد که چگونه انتظاراتتان را رها کنید تا درنهایت خود را بهعنوان زن واقعی، فهیم و کاملی که واقعاً هستید ببینید و بپذیرید.
قسمتی از کتاب پرورش الهه جنگجو اثر هاتر اَش امارا
آدمها در سطح انرژیک خیلی شبیه درختاناند. هر درخت متوازن، ریشههای عمیق و اتصالیافتهای دارد که مانند یک رادِ اتصالدهنده به درون زمین میرود. ریشههای یک درخت هم پایداری آن است و هم منبع تغذیۀ آن. هرچه ریشهها عمیقتر و گستردهتر باشند، درخت مقاومتر خواهد بود و با احتمال بیشتری، در برابر تغییرات محیط، مانند بادهای شدید یا خشکسالی دوام میآورد.
برای مثال، وقتی توفان کاترینا، یکی از بدترین فجایع طبیعی تاریخ آمریکا، در ساحل خلیج روی داد، خانههای صدوپنجاه ساله در امتداد ساحل بیلوکسی میسیسیپی براثر موجها از جا کنده شدند و چندین کیلومتر به داخل خاک رفتند. وقتی توفان تمام شد، تنها چیزی که در خط ساحلی باقی مانده بود، درختان سرو بودند که چنان به زمین متصل بودند که بادهای 193 کیلومتر در ساعتی هم نتوانسته بودند آنها را از جا در بیاورند.
یک الهۀ جنگجوی متوازن هم ریشههای انرژیک عمیقی دارد که مانند راد در زمین فرورفتهاند. وقتی ما به این شکل ریشهدار و مستحکم میشویم، به توانایی خودمان برای بقا در این جهان ایمان پیدا میکنیم. به خودمان اعتماد میکنیم. احساس امنیت میکنیم. تابآوری داریم.
اکثر ما زنان بر این باوریم که برای امنیت داشتن مجبوریم ریشهها و حس ارزشمندی خود را به چیزهای ناپایدار گره بزنیم: والدینمان، فرزندانمان، جوانیمان، شغلمان. ما خودمان و حس ارزشمند بودنمان را به دیگران وابسته میکنیم. درحالیکه عمیقاً، معتقدم جامعه و اتصال به دیگران برای بسیاری از زنان جریانی طبیعی است، اکثر ما انسانها شدیداً نامتعادل هستیم، زیرا ریشۀ مرکزی نداریم که ما را به منِ سالم و مستحکممان وصل کند. ما خودمان را با نقشهایی مانند مادر، همسر، تاجر، شفاگر یا دختر تعریف میکنیم، نه ماهیت زنانۀ الهۀ جنگجوی درونمان.
یک لحظه مکث کنید و به این فکر کنید که کجاها برای ایجاد حس امنیت یا تعلق، در دیگران ریشه کردهاید؟
ریشه اصلی شما چیست؟ آن را عمیق و مستحکم کنید. اگر ریشۀ اصلیتان به فرد یا چیز دیگری وابسته است، مسیر آن را عوض کنید. در ابدیت، در زمین لنگر بیندازید. جایگاه خود را در نیروی حیات تثبیت کنید. منبع اصلی انرژی و پایداری شما کجاست؟
پرورش الهه جنگجو را ویدا کرمی ترجمه کرده و این کتاب در 168 صفحه و در قطع رقعی چاپ و منتشر شده است.