#
#

هالی/ مزد ترس با استیون کینگ

5 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


رمان «هالی» نوشته‌ی استیون کینگ به همت نشر نیماژ به چاپ رسیده است. کینگ «هالی» را در سال 2023 منتشر کرد. این رمان یکی از جدیدترین آثار اوست که شخصیت محبوبش، هالی گیبنِی را دوباره به خوانندگان معرفی می‌کند. هالی قبلاً در کتاب‌هایی مانند «آقای مرسدس»، «بیگانه» و «خون به پا می‌شود» حضور داشته و این‌بار در مرکز یک داستان تاریک و پیچیده قرار می‌گیرد.
هالی گیبنی، کارآگاه خصوصی که با گذشته‌ای دردناک و شخصیتی منحصربه‌فرد شناخته می‌شود، این‌بار با یک پرونده‌ی ناپدید شدن مواجه است. بانی دال، دختر جوانی که به‌طور مرموزی ناپدید شده، خانواده‌اش را نگران کرده و هالی برای پیدا کردن او استخدام می‌شود.
در حین تحقیقات، هالی متوجه می‌شود که این پرونده ممکن است به چندین قتل حل‌نشده‌ی دیگر مرتبط باشد. او با شواهد عجیبی روبه‌رو می‌شود که نشان می‌دهد قاتلی سریالی در شهر فعال است؛ اما مسئله اینجاست: قاتل کیست و چرا این همه سال کشف نشده است؟
استیون کینگ مانند همیشه، شرور داستان را با ظرافت می‌سازد ـ کسی که در ظاهر فردی معمولی است اما ذهنی بیمار و خطرناک دارد. کینگ در این کتاب، مانند سایر آثارش، از تعلیق روان‌شناختی و جزئیات دقیق استفاده می‌کند. او به‌آرامی پرده از رازها برمی‌دارد و خواننده را تا آخر کتاب درگیر نگه می‌دارد. فضای داستان ترکیبی از رئالیسم و ترس است ـ اتفاقاتی که ممکن است در هر شهر کوچکی رخ دهد.
«هالی» اثری ترکیبی از ژانرهای جنایی و ترسناک است که علاوه‌بر تعلیق بی‌نظیر، به لایه‌های عمیق‌تری از ذهن شخصیت‌ها نیز می‌پردازد. روایت داستان از زوایای مختلف، ازجمله ذهن قاتلان زنجیره‌ای، تجربه‌ای جذاب و نفس‌گیر برای خواننده خلق می‌کند. درعین‌حال، کینگ شخصیت هالی را فراتر از یک کارآگاه صرف به تصویر کشیده و او را به نمادی از همدلی و هوشمندی تبدیل کرده است. او نه‌تنها یک حل‌کننده‌ی معماهای پیچیده، بلکه فردی با ارزش‌های انسانی عمیق است که حضورش در مرکز این داستان، قلب تپنده‌ی روایت را شکل می‌دهد.
یکی از جنبه‌های لذت‌بخش این رمان، ارجاعات ظریف آن به دیگر آثار استیون کینگ است که مانند پلی میان گذشته و حالِ ادبیات او عمل می‌کنند. بااین‌حال، «هالی» فراتر از بازسازی مضامین آشنای کینگ حرکت می‌کند و نشان‌دهنده‌ی عطش همیشگی او برای نوآوری و کشف نقاط تاریک و ناشناخته است. این کتاب تجربه‌ای است که خواننده را به سفر در تاریک‌ترین گوشه‌های ذهن بشر می‌برد، سفری که تنها استیون کینگ می‌تواند خلق کند. 

هالی

هالی

نیماژ
افزودن به سبد خرید 590,000 تومان

قسمتی از کتاب هالی نوشته‌ی استیون کینگ:
هالی از خیابان ردبانک می‌گذرد و به تعمیرگاه متروکه می‌رسد، سُر می‌خورد روی صندلی راننده‌ی پیروسش و در را می‌کوبد. ماشین زیر نور آفتاب مانده و از سونا گرم‌تر است؛ با وجود اینکه قطره‌های عرق به‌یک‌باره بر پیشانی و پشت گردن هالی ظاهر می‌شوند، ماشین را روشن نمی‌کند تا کولر شروع به کار کند. فقط از شیشه‌ی جلو به بیرون خیره می‌شود و تلاش می‌کند ذهنش را روی چیزی که تازه فهمیده، متمرکز کند. امرسون گفت من ارثیه‌ی شما را بیش از شش میلیون دلار برآورد می‌کنم. به اضافه‌ی سه میلیون دلارِ دیگه وقتی دایی هنری می‌میره.
سعی می‌کند خود را به‌عنوان یک میلیونر تصور کند، اما موفق نمی‌شود؛ حتی نزدیکش هم نمی‌شود. فقط می‌تواند دایی پنی بَگ، نماد بازی مونوپولی را با آن سبیل و کلاه سیلندرش ببیند. سعی می‌کند به این بیندیشد که با ثروت تازه‌پیداشده‌اش چه کارهایی انجام می‌دهد؟ لباس می‌خرد؟ به اندازه‌ی کافی دارد. ماشین جدید می‌خرد؟ پیروس خودش بسیار قابلِ اعتماد است و درثانی، هنوز گارانتی دارد. نیازی به کمک برای تحصیلات جروم هم نیست، همه‌چیز دارد. شاید برای تحصیلات باربارا کمکی لازم باشد. مسافرت؟ گاهی در مورد رفتن به یک سفر دریایی رؤیاپردازی می‌کند اما شیوع کووید...
زیرِ لب غر می‌زند: «عوووق... نه.»
ایده‌ی یک آپارتمان جدید به ذهنش می‌رسد، اما جای فعلی‌اش را دوست دارد، مثل صندلی بچه‌خرس یا تخت بچه‌خرس، همان است که باید باشد. پولِ بیشتری در کارش سرمایه‌گذاری کند؟ چرا؟ همین سالِ گذشته به او 250 هزار دلار پیشنهاد از طرف خدمات تحقیقاتی غربِ میانه شده بود، برای اینکه آن‌ها را زیرمجموعه‌ی خود قرار دهند که با موافقت پیت، پیشنهادشان را نپذیرفته بود. ایده‌ی نقلِ‌مکان از ساختمان فردریک، با آن آسانسور کُند و قراضه‌اش، کمی بیشتر بابِ طبع به نظر می‌رسد، ولی از طرفی موقعیت مکانی مرکز شهر برایشان خوب است و اجاره‌بها هم مناسب است.
فکر می‌کند، البته دیگه مجبور نیستم در مورد اجاره و این چیزها نگران باشم و لبخند خفیف اما وحشیانه‌ای بر لبانش می‌نشیند.
هالی بالاخره متوجه می‌شود که دارد از گرما می‌پزد و ماشین را روشن می‌کند تا کولر راه بیفتد و شروع به خنک‌ کردن هوا کند، شیشه‌ها را پایین می‌دهد و به فهرست افرادی که می‌خواهد با آن‌ها مصاحبه کند، نگاهی می‌اندازد. این کار کمی تمرکزش را بالا می‌برد، چون پرونده مهم‌ترین چیز محسوب می‌شود. پول فقط چرک کف دست است و همین‌طور به پیامدهای دردسرساز بمبی که دیوید امرسون ناگهان بر سرش انداخته بود فکر می‌کند (مادرش را به یاد می‌آورد که با چشم گریان با او تماس گرفته بود تا بگوید دانیل هیلی ظاهراً از هر سه نفرشان دزدی کرده و به سنت کرویکس یا سنت توماس یا یک جای دیگر فرار کرده بود) الان در مورد این مسائل فکر نمی‌کند. بعداً مجبور است فکر کند، اما حالا و اینجا یک زنِ گم‌شده هست که باید پیدا شود.

 

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط