میزانسن: ناکجاآباد

15 ساعت پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


نمایشنامه «ناکجاآباد» که نخستین‌بار در سال 1975 روی صحنه رفت، یکی از پیچیده‌ترین، رازآلودترین و درعین‌حال مهم‌ترین آثار هرولد پینتر است؛ نمایشی که در آن نویسنده مرز میان واقعیت و خیال، میان گذشته و حال، و میان سلطه و تسلیم را چنان باریک و لغزنده می‌کند که مخاطب مدام میان تردید و تأویل در رفت‌وآمد می‌ماند. 
این اثر، فقط نمونه‌ای درخشان از سبک ویژه‌ی پینتر ـ زبان مکث‌آلود، فضاهای بسته، روابط قدرت، سکوت‌های طولانی و تهدیدهای نامرئی ـ نیست، بلکه سندی است بر مواجهه‌ی او با تنهایی، فقدان و پوچی انسانی. «ناکجاآباد» همچون خودِ عنوانش، در فضایی میان‌تهی اتفاق می‌افتد: جایی که نه به زندگی تعلق دارد و نه به مرگ؛ نه امن است و نه کاملاً خطرناک؛ نه آرامش‌آور است و نه تهدیدآمیز. این فضای نامکان تبدیل به صحنه‌ای می‌شود برای نمایش بحران هویت، شکنندگی حافظه و ناتوانی انسان در پیوند واقعی با دیگری.
داستان نمایشنامه در ظاهر ساده و صحنه‌ها محدود است و فقط چهار شخصیت دارد و تمام رخدادها در یک اتاق بزرگ در خانه‌ای اشرافی در لندن می‌گذرد؛ اما پشت این سادگی، جهانی پیچیده از استعاره‌ها، تناقض‌ها، تهدیدهای زیرپوستی و بازی‌های روان‌شناختی پنهان است. پینتر در این اثر همان کاری را می‌کند که در شاهکارهایش انجام داده: ساختن فضایی که در آن، زبان بیشتر از آنکه ابزار ارتباط باشد، سلاحی است برای سلطه، انکار، تحقیر یا فرار. شخصیت‌ها در این نمایش از طریق کلمات هم با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و هم یکدیگر را دور می‌زنند، می‌سنجند، محاصره می‌کنند و در میدان قدرت پیشروی یا عقب‌نشینی دارند. شاید به همین دلیل است که «ناکجاآباد» یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های کمدی تهدید در ادبیات نمایشی قرن بیستم شمرده می‌شود.

هرولد پینتر

ماجرا با ورود هرست، نویسنده‌ی ثروتمند و سالخورده و مهمان تازه‌واردش اسپونر آغاز می‌شود. اسپونر شاعری است که در یک بار با هرست آشنا شده و اکنون به خانه‌ی او آمده تا نوشیدن را ادامه دهند. از نخستین جملات، نوعی شکاف نامرئی میان این دو شکل می‌گیرد. هرست گاه پرت‌وپلا می‌گوید، اما درعین‌حال حس برتری و قدرت دارد؛ اسپونر با ژست روشنفکری و زبان پر از استعاره، تلاش می‌کند خود را مهم و تأثیرگذار نشان دهد. با‌این‌حال، در تمام گفت‌وگوها، رگه‌هایی از تهدید و سوءظن دیده می‌شود، گویی هر کدام دیگری را دشمن یا رقیب پنهانی تصور می‌کند. وقتی دو مرد جوان‌تر ـ فاستر و بریگز ـ به خانه بازمی‌گردند، فضای نمایشنامه از یک مواجهه‌ی ساده‌ی شبانه، به رقابتی پیچیده بر سر نفوذ، مالکیت، کنترل و معنا تبدیل می‌شود.
یکی از خطوط پررنگ نمایشنامه، تقابل میان فرهنگ و قدرت است. اسپونر خود را شاعر می‌داند و مدام از هنر، ادبیات، زیبایی و ظرافت‌های زبان سخن می‌گوید. او با این مقاومت فرهنگی تلاش می‌کند بر فضای خانه چیره شود. در مقابل، بریگز و فاستر نماد نوعی قدرت خشن، جسمانی و تهدیدآمیزند؛ مردانی که کمتر حرف می‌زنند و بیشتر نظارت و کنترل می‌کنند. هرست میان این دو قطب قرار دارد: او هم نمادی از فرهنگ است ـ نویسنده‌ای ثروتمند و نامدار ـ و هم نمادی از آسیب‌پذیری، از شکست حافظه و از فروپاشی قدرت. بنابراین، نمایشنامه به شکلی نمادین، نزاع میان فرهنگ و قدرت، میان ذهنیت شاعرانه و خشونت ساختاری را نیز بازتاب می‌دهد. از این منظر، حضور اسپونر در خانه‌ی هرست، نه یک مهمانی شبانه، بلکه حمله‌ی یک بیگانه به قلمرو مردی مستأصل و فرسوده است؛ مردی که در این ناکجاآباد گیر افتاده و دیگر توان دفاع واقعی ندارد.

نمایی از نمایش ناکجاآباد

از لحاظ ساختار زبان، پینتر به اوج مهارت خود در استفاده از مکث‌ها، سکوت‌ها و جمله‌های نیمه‌تمام رسیده است. در این نمایشنامه، سکوت‌ها پرمعنی‌تر از کلمات هستند. تهدیدها اغلب بدون بیان مستقیم اتفاق می‌افتند. شخصیت‌ها گاه با جمله‌هایی بی‌ربط، تعمداً گفت‌وگو را قطع می‌کنند تا قدرت خود را نشان دهند یا طرف مقابل را نشان دهند یا طرف مقابل را در موقعیت ضعف قرار دهند. طنز تلخ پینتر در این مکالمات پدیدار می‌شود؛ طنزی که از دل ناامیدی، پوچی و بی‌معنایی بیرون می‌آید. این طنز باعث می‌شود نمایشنامه نه یک اثر کاملاً تاریک، بلکه اثری باشد که با وجود تلخی، نوعی جذابیت و سرگرمی عجیب دارد. بازی واژگان، ضرباهنگ دیالوگ‌ها و موقعیت‌های کمیک تهدیدآمیز، به اثر طعمی خاص می‌دهند که تنها در آثار پینتر دیده می‌شود.

ناکجا آباد

ناکجا آباد

قطره
افزودن به سبد خرید 110,000 تومان

قسمتی از نمایشنامه «ناکجاآباد» اثر هرولد پینتر:
هرست: مدت‌هاست که ما آدم آزادی توی این خونه نداشتیم.
اسپونر: ما؟
هرست: من.
اسپونر: کس دیگه‌ای هم هست؟
هرست: یعنی کی؟
اسپونر: افراد. شخص.
هرست: کی یعنی؟
اسپونر: روی اون قفسه دو تا ماگ هست.
هرست: دومی برای شماست.
اسپونر: و اولی؟

نمایی از نمایش ناکجاآباد

هرست: دلتون می‌خواد ازش استفاده کنین؟ نوشیدنی گرم میل دارین؟ 
اسپونر: نه دیگه، می‌ترسم بهم نسازه. اگه اجازه بفرمایین، از همون بطری قبلی شما می‌نوشم.
هرست: بفرمایین از خودتون پذیرایی کنین.
اسپونر: سپاسگزارم. (به سمت پیشخوان می‌رود.)
هرست: من هم از همون می‌نوشم، اگه محبت کنین.
اسپونر: با کمال میل. مگه از اون یکی نمی‌خورین؟
هرست: خوشحال می‌شم همراهی‌تون کنم.
  

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط