معرفی کتاب: یورگن کلوپ؛ شور به پا کن

7 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


«یورگن کلوپ؛ شور به پا کن» نوشته‌ی رافائل هونیگشتاین زندگینامه‌ی جذاب و عمیق یورگن کلوپ، یکی از تأثیرگذارترین مربیان فوتبال جهان است. این کتاب، هم به موفقیت‌های ورزشی او می‌پردازد و هم شخصیت، فلسفه‌ی مدیریتی و زندگی شخصی او را بررسی می‌کند. عنوانِ شور به پا کن، به سبک پرانرژی و پرشور کلوپ اشاره دارد که همواره فوتبالِ او را همراهی کرده است.
این کتاب با نثری روان و جذاب، مسیر زندگی کلوپ را از دوران کودکی تا تبدیل ‌شدن به یکی از بزرگ‌ترین مربیان تاریخ فوتبال دنبال می‌کند. کلوپ در سال 1967، در اشتوتگارت به دنیا آمد و در خانواده‌ای معمولی بزرگ شد. علاقه‌ی او به فوتبال از کودکی شکل گرفت، اما برخلاف بسیاری از ستاره‌های فوتبال، مسیر حرفه‌ای او چندان درخشان نبود. او بیشتر به‌عنوان یک بازیکن سختکوش و فداکار شناخته می‌شد تا یک ستاره‌ی درخشان.
کلوپ بیشتر دوران بازیگری خود را در ماینز 05 گذراند، جایی که به‌عنوان مهاجم و سپس مدافع میانی بازی می‌کرد. هرچند او هرگز به یک بازیکن ستاره تبدیل نشد، اما روحیه‌ی رهبری و درک بالای تاکتیکی‌اش از همان زمان آشکار بود. او پس از بازنشستگی، بلافاصله به مربیگری روی آورد.
کلوپ کار مربیگری را از همان تیم ماینز آغاز کرد و با وجود امکانات محدود، آن‌ها را به بوندسلیگا رساند؛ اما نقطه‌ی عطف کار او، هدایت بوروسیا دورتمند بود. او در دورتمند سبک فوتبال پرسینگ و ضدحمله‌ی سریع را به اوج رساند و با ترکیبی از جوانان مستعد و مربیگری خلاقانه، دو قهرمانی بوندسلیگا و یک فینال لیگ قهرمانان اروپا را تجربه کرد. 
در سال 2015، کلوپ هدایت لیورپول را برعهده گرفت و قول داد که این تیم را به تیم رؤیاهای هواداران تبدیل کند. او با فلسفه‌ی فوتبال سنگین و مدیریت روان‌شناختی قوی، لیورپول را به یکی از مخوف‌ترین تیم‌های اروپا تبدیل کرد. قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا 2019 و لیگ برتر انگلیس 2020 از مهم‌ترین دستاوردهای او بودند.
یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کتاب، تحلیل شخصیت کلوپ است: 
شوخ‌طبعی و صمیمیت: او رابطه‌ی فوق‌العاده‌ای با رسانه‌ها و هواداران دارد.
رهبری الهام‌بخش: توانایی بالایی در انگیزه‌ دادن به بازیکنان دارد.
تأکید بر کار تیمی: همیشه به جای ستاره‌پروری، بر روحیه‌ی جمعی تأکید می‌کند.
هونیگشتاین با تحقیق گسترده و مصاحبه‌های متعدد، تصویر کاملی از کلوپ ارائه می‌دهد. کتاب فقط یک زندگینامه‌ی ورزشی نیست، بلکه بررسی یک سبک رهبری موفق است که حتی برای غیر فوتبال دوستان هم خواندنی است.
اگر به فوتبال، مدیریت و روان‌شناسی موفقیت علاقه دارید، «شور به پا کن» یک انتخاب عالی است. این کتاب نه‌تنها داستان زندگی یک مربی بزرگ را روایت می‌کند، بلکه نشان می‌دهد که چگونه اشتیاق، صداقت و کار تیمی می‌تواند یک فرد معمولی را به یک اسطوره تبدیل کنند.

داستان یورگن کلوپ:شور به پاکن

داستان یورگن کلوپ:شور به پاکن

کوله پشتی
افزودن به سبد خرید 259,000 تومان

قسمتی از کتاب یورگن کلوپ؛ شور به پا کن:
بنجامین فرانک می‌گوید: «کلوپ و فران بحث‌های طولانی در مورد فوتبال و هنر مربی‌گری با هم داشتند. کلوپ همیشه سؤال می‌پرسید و می‌خواست دلیل انواع تمرینات را بداند. پدر به او نصیحت می‌کرد که همه‌چیز را یادداشت کند: صحبت‌های تیم، تاکتیک‌ها، جلسات تمرینی، ایده‌های بازی. او حس می‌کرد کلوپ روزی از آن‌ها به بهترین شکل استفاده خواهد کرد. پدر ما مطمئن بود که او انگیزه‌ی لازم برای تبدیل ‌شدن به یک مربی را دارد.» 
روزی که این مدافع قدبلند تبدیل به مربی ـ بازیکن شد، ماینتس تبدیل به اولین باشگاه در آلمان شد که خیال می‌کردند راه را اشتباه می‌رود. با آمدن کلوپ مربیان دیگر هم سعی می‌کردند شیوه‌ی بازی معینی را انتخاب کنند که قبلاً انجامش نمی‌دادند. هایدل می‌گوید: «ما مربی نمی‌خواستیم که ایده‌ای را برای ما توضیح دهد، ما می‌خواستیم آن ایده را فرمول‌بندی کند و افراد درست را برای انجام آن بچیند. این همان راهی بود که تا سال 2016، قبل از خروجم از باشگاه انجام می‌دادیم و همه‌ی این‌ها به سال‌های ابتدایی وولفگانگ فرانک برمی‌گشت، دورانی که موفقیت‌های ابتدایی ما رخ می‌دادند. متوجه شدیم که تاکتیک‌ها هستند که ما را به جایی می‌رسانند، حتی اگر بازیکنان درجه دومی هم داشته باشیم. ماینتس امروز هم همین‌طور است. چیزی که برای ماینتس معقولانه بود، می‌تواند برای سایر تیم‌های هم‌سطح اقتصادی ما هم کاربرد داشته باشد. شما نمی‌توانید با تغییر هر مربی کل ساختار تیمتان را تغییر دهید، با این وضعیت شما هیچ‌گاه به ثبات لازم نخواهید رسید.» او برای مثال تیم هامبورگ را نام می‌برد که در دهه‌ی هفتاد و هشتاد جزء غول‌های فوتبال آلمان و بوندسلیگا بود که حالا دچار همین مشکل شده است.
مانند هر نمونه‌ی سخت‌کوش و با قابلیت دیگری، فرانک هم با نگاهی که به سرزمین موعود خودش برای موفقیت داشت، عدم صبر را دشمن بزرگ خود می‌دید؛ اما او حداقل توانست شاهد شکوفایی شاگرد خودش اعم از یورگن کلوپ، سایر بازیکنان سابقش مثل یوآخیم لوو، تورستن لیبرنکت، یورگن کرامنی، پیتر نایشتاتر، کریستین هوک، استفن کوهنرت، لارس اشمیت، ساندرو شوارتز، سون دمانت و اووه استوور باشد تا ببیند فوتبال آلمان به‌وسیله‌ی تاکتیک‌ها و نگاه مربی به ستوه آمده بود.
کلوپ می‌گوید: «فرانک به ما می‌گفت: وقتی زمانی مربی شدید، پیش من برگردید و از اعمال قهرمانانه خودتان بگویید.» در روز فینال لیگ قهرمانان سال 2013 کلوپ به دوست قدیمی خود یک پیام متنی فرستاد: «بدون تو من اینجا در ورزشگاه ومبلی لندن نبودم.» کلوپ همچنین با پسران او در تماس بود و آن‌ها را به کمپ تمرینی دورتمند در بادراگاتس اتریش دعوت کرد.     
 

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط