معرفی کتاب: مرزبندی=آزادی ؛ چگونه مرزهایی ترسیم کنیم که ما را بدون احساس گناه آزاد کنند
«مرزبندی مساوی آزادی» کتابی است به قلم جوزف انگوین که نشر فلسفه آن را به چاپ رسانده است. ما انسانها به محض تولد، فوراً وارد دنیایی پر از بایدها و نبایدها میشویم. در این دنیا به ما میگویند به چه فکر بکنیم و به چه فکر نکنیم، چگونه رفتار کنیم و نکنیم، وقتمان را با که بگذرانیم و از که دوری کنیم، چه بپوشیم و چه نپوشیم، چه شغلی انتخاب کنیم و نکنیم، و به چه باور داشته و به چه باور نداشته باشیم.
در طول مراحل رشد، یاد میگیریم که باید به حرف اطرافیان خود گوش کنیم؛ به ما وعده میدهند که اگر چنین کنیم، یک زندگی شاد و سعادتمند همراه با عشق خواهیم داشت؛ اما چند نفر از ما واقعاً چنین احساسی داریم؟
اطرافیان شما عموماً نیت خیری دارند؛ آنها بهترین کاری که در توان دارند را با کمک دانشی که در چنته دارند، انجام میدهند اما این لزوماً منتهی به نتیجه خوبی نخواهد شد.
چقدر پیش آمده که آنچه دیگران براساس طرز فکر خود برای ما صلاح میدانند، منتهی به خلق زندگی دلخواه ما شده باشد؟ هیچکس به جای شما زندگی نکرده، همان تجربیات شما را ندارد و مثل شما فکر و احساس نمیکند؛ پس چطور میتواند آنچه را میخواهید بهتر از خودتان بداند؟
ما مدام در پی دریافت توصیه و پاسخ از هر کسی هستیم به جز خودمان. به امید اینکه بالاخره بتوانیم تأیید دیگران را دریافت کنیم، خود را زیر سختترین فشارها قرار میدهیم، درحالیکه این ما هستیم که باید خویشتن را تأیید کنیم. به همین دلیل است که وقتی معیار ما برای «درست انجام شدن کارها» نظر دیگران باشد، همچنان احساس استرس، اضطراب، ناکامی و پرکاری میکنیم. اینجاست که احساس میکنیم، زندگی ما هیچ مرز و محدوده مشخصی ندارد.
این کتاب به شما کمک میکند تا آرامش، کامیابی و شادمانی بیشتری در زندگی پیدا کنید. همهچیز از هیچ میآید. برای موجود شدن یک مخلوق جدید، وجود یک فضای خالی الزامی است. همین موضوع در زندگی ما نیز صادق است. برای اینکه تجربیات جدیدی در دگرگون کردن خود کسب کنیم، ابتدا باید فضایی ایجاد کنیم تا آن تجربیات بتوانند در چنین فضایی به واقعیت تبدیل شوند.
در خاکی که گلی وجود دارد، نمیتوان دانه جدیدی کاشت. به منظور خلق چنین فضایی باید مرزها را مشخص کنیم. هر جا که مرز وجود داشته باشد، فضا هم وجود دارد. هر آنچه در حیطه ممکنات بگنجد، شامل زندگیای که عاشقش هستیم، در چنین فضای خالیای رشدونمو میکند و این فضا در جایی خلق نمیشود، مگر در وجود خودمان.
مطالب این کتاب، عین حقیقت نیستند اما به شما کمک خواهند کرد تا حقیقت خود را پیدا کنید.

قسمتی از کتاب مرزبندی مساوی آزادی:
مرزهایی که برای خود تعیین میکنید، تحت آزمونهای زندگی محک خواهند خورد. بعضی مرزهای شما با مقاومت دیگران روبهرو میشوند بهویژه اگر رضایتخاطر آنها در گرو درخواستی باشد که از شما دارند.
وقتی درخواستی از شما میشود که روی مرزهایتان پا میگذارد، معمولاً بهترین راه این است که با آرامش «نه» بگویید و توضیح اضافه هم ندهید. بیشتر اوقات، این کار کافی است اما گاهی نه.
اگر فردی از شما خواست که توضیح بیشتری بدهید، میتوانید مرزبندی خود را از جایگاه دوستی و همدلی، برایش توضیح دهید. حقیقت خود را صادقانه با او در میان بگذارید و دلیل اینکه چنین مرزهایی برای خود تعیین کردهاید را به او بفهمانید.
با در میان گذاشتن دلیل مرزبندی، نمیخواهیم به این نتیجه برسیم که یکی درست میگوید و دیگری غلط. این فقط بیانگر نیاز فعلی شماست و این نیاز ممکن است در آینده تغییر کند. وقتی صادقانه و از صمیم قلب برای دیگران توضیح دهید که چرا نیاز به این مرزبندی دارید، بیشتر مردم شما را درک خواهند کرد.
نوع واکنش شنونده بستگی به شیوهی بیان ما دارد. انرژی، نیت و هیجانی که در پس گفتههای ما قرار دارد، تأثیر شگرفی بر پیام دریافتی توسط مخاطب دارد. اگر مرزبندی خود را به شیوهای صلحآمیز و از جایگاه عشق و دوستی بیان کنید، به تعامل خوبی میرسید که بیانگر وضعیت واقعی شماست.
البته این رویکرد در همه شرایط جواب نمیدهد و گاهی حتی با وجود اعلام خردمندانه و صلحآمیز مرزها و اعلام اینکه چرا این کار را انجام میدهید و چرا این مرزبندی اینقدر برای سلامتیتان اهمیت دارد، دیگران باز هم آزرده، خشمگین یا دلسرد میشوند.
اگر چنین اتفاقی رخ داد، بدانید که این وضعیت بیشتر به طرف مقابل برمیگردد. در این شرایط، میتوانید باب گفتوگوی جدیدی را در مورد اینکه چرا آنها چنین احساسی پیدا کردهاند و اینکه کجای صحبتهای شما آزاردهنده بوده، باز کنید