عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: صد راه برای تغییر زندگی
«صد راه برای تغییر زندگی» با زیرعنوانِ روش تنظیم سلامت، شادمانی، روابط و موفقیت کتابی است نوشتهی لیز مودی که نشر گویا آن را به چاپ رسانده است. منابع شگفتانگیز زیادی در دسترس است که میتواند راههای مهمی را برای بهتر زیستن و تغییر دادن روش زندگی به ما نشان دهد. این توصیهها به ما نشان میدهد چگونه وضعیت جسمانی یا ذهنیتهای خود را تغییر دهیم یا اینکه چگونه با دنیا تعامل و مراوده داشته باشیم.
این کتاب نهتنها یک راهنمای مستدل و عملی برای تحقق این پندارهاست، بلکه نقاط اتصال بین آنها را نیز به هم پیوند میزند.
تلاش برای یافتن زندگی بهتر، نباید با زجر، ناراحتی و با احساس تنبیه دنبال شود، نباید تبدیل به یک کار روزمره یا یک تکلیف شود. این تلاش باید به مثابه یک آغاز، یک اقدام احساسی بوده و باید بهسادگی قابلفهم باشد.
نویسنده میگوید: «این کتاب یک منبع جامع و یک راهنما برای پیدا کردن زندگی منحصربهفرد و بهتر شماست. من کوشیدهام به سؤالی پاسخ بدهم که همهی ما هنگام مطالعهی پژوهشهای شگفتانگیز، تجسس در رسانهها و پادپخشها و رادیوهای اینترنتی در ذهن داریم. سؤال این است: همهی این حرفها درست و خوب! حالا چه کار عملیای باید کرد؟»
من این سؤالات را به اشکال مختلف شنیدهام:
ـ بهترین غذا برای سلامت متابولیکی و سوختوساز بدن ما کدام است؟
ـ آسیبهای دوران کودکی ما چگونه در زندگی دوران بزرگسالی خود را نشان میدهند؟
ـ امروز چه کاری میتوانیم انجام دهیم که بتواند آسیبهای وارده را ترمیم کند؟
ـ بهترین راهبرد برای حل مشکلاتمان کدام است و در گفتوگو با دیگران از چه واژههایی میتوان استفاده کرد؟
ـ عملیترین روش برای انجام دادن این توصیهها که همین امروز نتیجهی مثبت و منفعت قابل تصور را برملا کند کدام است؟
من در این کتاب برای پاسخ دادن به این قبیل سؤالات، پا را فراتر از اینها گذاشتهام. من فقط بهترین توصیهها و ابزار لازم برای موفقیت را جمعآوری نکردهام که کتاب تبدیل به شرح اقدامات کثیری باشد.
این توصیهها فقط نکاتی هستند که خبرنگاران برجسته در هزاران ساعت مصاحبه با من بیان کردهاند. مقداری نکته و اطلاعات هم از خودم و بر پایهی تجربههای تغییردهندهی زندگی شخصیام به مطالب اضافه کردهام.
در نتیجه، در این کتاب مجموعهای از مطالب علمی و اقدامات عملی و کاربردی برای تغییر دادن زندگی خود تحویل میگیرید. هر توصیه و نکتهای یک اقدام عملی را پیشنهاد میکند. هر درسی که داده میشود راه عقلانی برای اجرای آن و منافع حاصله از آن را هم بیان میکند. در هر صفحه از کتاب، مطالب بسیاری برای خواندن و استفاده وجود دارد. هدف من این است که شما با خواندن این کتاب، احساس کنید پنجاه کتاب را خریده و خواندهاید.
قسمتی از کتاب صد راه برای تغییر زندگی:
اگر روزی در برابر لذتهای سادهی زندگی احساس بیتفاوتی کردید، اگر نسبت به استفاده از تلفن همراه خود وسوسه میشوید و نمیتوانید دست از آن بردارید، اگر به مصرف مواد مخدر، الکل یا مواد اعتیادآور دیگر گرایش پیدا کردهاید و اگر مصرف دوپامین شما بالا رفته است، بدانید که مسئولیت و دلیل این انگیزهها از ناحیهی شیمیِ اعصاب خود شماست.
دکتر آنا لمبکه، رئیس درمانگاه تشخیص داروهای اعتیادآور دانشگاه استنفورد و نویسندهی کتاب «ملت دوپامین» توضیح میدهد که در اکوسیستم کنونی، پیوسته در معرض بمبارانهایی هستیم که ما را به استفاده از داروهای اعتیادآور از هر نوع و به هر شکل، حتی در مصرف غذا، استفاده از اینترنت و مواد مخدر واقعیِ نسخهشده و نسخهنشده فرا خوانده و ترغیب میکند.
با این فراخوانی و ترغیب، نحوهی تجربههای ما از لذتها و دردها تغییر میکند. در وضعیت جدید برای ما راحتتر است درد را تجربه کنیم و برای لذت بردن از لذات به تجربهی بیشترِ لذت رو بیاوریم.
دکتر لمبکه توضیح داد که بهترین راه برای استفادهی کمتر از دوپامینی که در مغز ما مصرف میشود، ترسیم یک نمودار الاکلنگی است که دوپامین مصرفشده را نشان دهد. وقتی ما لذت را تجربه میکنیم، مصرف دوپامین بالا میرود. وقتی درد را تجربه میکنیم مصرف دوپامین کاهش پیدا میکند. هدف ما این است که بین این دو موازنهای برقرار شود که الاکلنگ هم در توازن باقی بماند.
به نظر دکتر لمبکه برای حفظ این توازن سه اصل وجود دارد.
اولین اصل این است که ما برای هر لذتی که میبریم هزینهای بپردازیم. دلیلش هم این است که وقتی توازن برقرار میشود و شاهین موازنه در وسط باقی میماند، مقادیر دیگری مادهی شیمیایی ترشحشده تا این توازن برقرار گردد. هزینهی لذتهای برده شده دردی است که موقع برگشت شاهین میکشیم.
موازنهی بین درد و لذت در مقیاس جهانی به نفع درد است و بهصورت اضطراب، زودرنجی، کمخوابی، غمزدگی، افسردگی و بیتفاوتی ظاهر میشود.
به گفتهی دکتر لمبکه اصل دوم احتمالاً مهمترین اصل برای اطلاع از معتاد شدن خودمان است. وقتی کسی برای لذت بردن بهطور مکرر در معرض استفاده از یک محرک قرار گیرد، متوجه میشود که در طول زمان میزان لذت بردنش کمتر و کمتر میشود و تنها پس از در اختیار داشتن آن محرک وضع بهتری پیدا میکند. بدین شکل اعتیاد صورت میگیرد. موازنهی لذت/درد به هم میخورد. معتادان از محرک و مخدر برای لذت بردن استفاده نمیکنند، بلکه برای برگشتن به حال عادی و ایجاد موازنه در تناسب بین درد و لذت از این محرکها بهره میبرند.