
معرفی کتاب: سیوشش وضعیت نمایشی
«سیوشش وضعیت نمایشی» نوشتهی ژرژ پولتی، یکی از آثار کلاسیک و تأثیرگذار در حوزهی دراماتورژی و تحلیل ساختارهای داستانی است که انتشارات سروش آن را به چاپ رسانده است. این کتاب برای اولینبار در سال 1895، منتشر شد و از آن زمان تاکنون بهعنوان یکی از مراجع اصلی در زمینه تحلیل داستانها و نمایشنامهها مورد توجه قرار گرفته است. پولتی در این کتاب تلاش میکند تا با بررسی آثار ادبی و نمایشی از دوران باستان تا زمان خودش، الگوهای پایهای را شناسایی کند که به اعتقاد او، تمامی داستانها و نمایشهای جهان حول آنها میچرخند.
هدف اصلی پولتی در این کتاب، ارائهی یک چهارچوب ساختاری برای درک و تحلیل داستانهاست. او معتقد است که تمامی داستانها، صرفنظر از فرهنگ یا دورهی تاریخیشان، از ترکیبی از 36 وضعیت پایهای تشکیل شدهاند. این وضعیتها بهعنوان بلوکهای سازنده داستانها عمل میکنند و نویسندگان با ترکیب و تغییر این وضعیتها، داستانهای جدید خلق میکنند.
پولتی برای رسیدن به این نتیجه، صدها اثر ادبی و نمایشی را بررسی کرده است. او از تراژدیهای یونان باستان گرفته تا نمایشنامههای شکسپیر و حتی داستانهای معاصر را تحلیل کرده و درنهایت به این 36 وضعیت رسیده است. این رویکرد سیستماتیک و علمی، کتاب را به یک مرجع ارزشمند برای نویسندگان، نمایشنامهنویسان، فیلمنامهنویسان و منتقدان تبدیل کرده است.
این کتاب نهتنها در زمان انتشار، بلکه در طول سالها بهعنوان یک اثر مرجع در حوزهی دراماتورژی و تحلیل داستان باقی مانده است. این کتاب به نویسندگان کمک میکند تا ساختار داستانهای خود را بهتر درک کنند و از این وضعیتها برای خلق داستانهای جذاب و تأثیرگذار استفاده کنند.
البته اگرچه کتاب 36 وضعیت نمایشی بهعنوان یک اثر کلاسیک و تأثیرگذار شناخته میشود، اما برخی منتقدان معتقدند که این رویکرد ممکن است تا حدی محدودکننده باشد. آنها استدلال میکنند که داستانها و نمایشها میتوانند بسیار پیچیدهتر از این 36 وضعیت باشند و این چهارچوب ممکن است تمام جنبههای یک داستان را پوشش ندهد. بااینحال، بسیاری از نویسندگان و منتقدان معتقدند که این کتاب یک شروع عالی برای درک ساختار داستانهاست. حتی اگر این 36 وضعیت تمامی جنبههای داستانها را پوشش ندهند، اما بهعنوان یک چهارچوب پایهای میتوانند به نویسندگان کمک کنند تا داستانهای خود را بهتر سازماندهی کنند.
قسمتی از کتاب سی و شش وضعیت نمایشی:
*عداوت میان خویشاوندان
آنتی تز که از نظر هوگو اصل خلاق هنر، بهویژه هنر نمایش است و از مبنای نمایش یعنی کشمکش نشأت میگیرد، در این وضعیت، یکی از متقارنترین طرحها را برای بیان عواطف متناقض عرضه میکند: «تنفر از کسی که باید او را دوست داشت.» قرینهی مناسب این وضعیت در وضعیت بیست و نهم یعنی «دوست داشتن کسی که باید از او متنفر بود» یافت میشد. این همآمیزیها الزاماً منجر به کنشی توفانی و پرآشوب میشوند.
بهسادگی میتوان قواعد زیر را پیش کشید:
اول: هر قدر پیوندهایی که موجب وحدت خویشاوندان میشود به دشمنی نزدیکتر گردد به همان اندازه فوران تنفر خطرناکتر و وحشیانهتر میشود.
دوم: هنگامیکه تنفر متقابل است وضعیتهای ما بهتر از زمانیکه تنفر یک جانبه است و در آن یکی از خویشاوندان ستمگر و دیگری قربانی است، مشخص میشود. همهی این مجموعه در وضعیتهای 5 و 7 و 8 و 30 توصیف میشوند.
سوم: دشواری بزرگ زمانی رخ مینماید که عامل فقدان توافق را، که بهقدری نیرومند بوده که موجب پاره شدن محکمترین پیوندهای انسانی شده است؛ بیابیم و بهنحوی متقاعدکننده بازنمایی کنیم.
تنفر برادران از یکدیگر:
1. یک برادر مورد تنفر چند برادر است. (تنفر بدخیم نیست): «Heliades» اثر اشیل (انگیزه حسد است)؛ «رنجهای یعقوب» اثر لوپه دو وگا (انگیزه حسادت فرزندان است). «تنفر یک برادر: Phoenissae» اثر اوریپید و سنکا؛ «پولینزیها» اثر آلفیری (انگیزه آز ظالمانه است)؛ «قابیل» اثر بایرون ( انگیزه حسادت دینی است)؛ «خانوادهای در زمان لوتر» به قلم دولاوینی (انگیزه اختلاف عقیده مذهبی است)؛ «دوئل» (لاودن، 1905).
2. تنفر متقابل: «هفت تن بر ضد تب» اثر اشیل؛ «دشمنی برادران» اثر راسین. در این افسانه تبایی، شخصیت مکمل قابل ستایشی ـ یعنی مادر ـ بین پسرانش گرفتار میآید؛ «Thyestessi» اثر سوفوکل، «Thyestes» اثر سنکا؛ «Pelopides» نوشتهی ولتر؛ «اترئوس و تی اس تش» اثر کربیون (انگیزه: حرص قدرت. نقش مهم بهعهده مفسدهجویی خائن است).
3. تنفر میان خویشاوندان بهدلیل منافع شخصی: «خانهی آرژیل» (فابر، 1907)؛ نمونهی داستانی: «برادر من» (مرسرو).