معرفی کتاب: رمز موفقیت چین

1 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

«رمز موفقیت چین» و تبدیلِ آن طی نیم‌قرن از یک کشور نیمه فئودال ـ نیمه‌مستعمره به موتور اقتصادی جهان کتابی است نوشته‌ی روبرت فیتزتوم که نشر اشاره آن را به چاپ رسانده است. دیگر اروپا هم می‌داند که چین طی 40 سال گذشته با شکوفایی عظیمی روبه‌رو شده است، ولی متأسفانه برخورد با این واقعیت اغلب با ترکیبی از خشونت و ترس صورت می‌گیرد. تقریباً هیچ گزارشی که با واقعیت مطابقت کند، در رسانه‌های غربی یافت نمی‌شود. اطلاعات و نظرات درمورد همه‌ی جوانب مربوط به چین، اغلب منفی و همراه با چاشنی ایدئولوژیکی است. نتیجه‌ی تحقیقاتی که بنیاد هاینریش بول (وابسته به سبزها) درباره‌ی «گزارش‌دهی درخصوص چین در رسانه‌های آلمانی» در سال 2010 انجام داد هنوز به‌روز و اکتوئل است. در این گزارش آمده بود: «در تعداد زیادی از گزارش‌های رسانه‌ای، رابطه‌ی چین با موضوعات مفروض، دقیق بررسی نمی‌شود؛ ولی برخی ایده‌ها و کلیشه‌های اجتماعی ظاهراً ذاتی درخصوص این کشور، بی‌تردید و تأمل انتشار می‌یابد و در این حال تصاویر تحقیرآمیز هنجاری از چین، جو گفتمان را تعیین می‌کند.»

این گرایش در سال‌های اخیر براثر لابیگرهای سیاسی ماوراء آتلانتیکی که مبهوت تصویر رمانتیک امریکای پس از جنگ هستند و برخلاف منافع اصلی اروپایی از سیاست بازدارنگی ایالات متحده امریکا علیه چین حمایت می‌کنند، تشدید پیدا کرده است. مسئولیت بدتر شدن شرایط زندگی برای شهروندان کشورهای نئولیبرالی اروپایی اغلب به گردن چین انداخته می‌شود با اینکه گرایشاتی چون تعمیق شکاف بین فقیر و غنی، کاهش درآمد واقعی، ایجاد مؤسسات تولیدی در چین، کاهش مراقبت‌های بهداشتی و غیره تصمیمات دولت‌ها و شرکت‌های اروپایی بوده، نه تصمیم دولت چین.

قرن آسیایی در مقابل چشمان ما آغاز شده و ویروس کووید-19 این روند را تشدید کرد. در سال 2025 چین از ایالات متحده امریکا به‌عنوان کشوری با بیشترین تولید سرانه سبقت خواهد گرفت. در سال 2028 بیش از 65 درصد طبقه‌ی متوسط جهان در منطقه‌ی هندو ـ پاسیفیکی زندگی خواهد کرد که بازار فروش بسیار عظیمی خواهد بود. منافع اروپا با منافع کشورهای یوروآسیایی گره خورده و آینده‌ی اروپا در فلات یوروآسیاست. همکاری و نه «رقابت سیستمی» در دستور روز قرار دارد. برای همکاری متقابل بجای اخبار جعلی، حقایق واقعی و اطلاعات مقرون به واقعیت مهم است. در مورد این تمدن بزرگ چینی می‌توان مطالب مهم و جالبی ارائه کرد.

در این کتاب، کوشش شده حقایقی درخصوص تم‌های اصلی، که زندگی شهروندان چینی را بهبود بخشیده و بهبود می‌بخشد، که وظیفه و هدف هر نوع اقتصادی است، ارائه شود.

چین یکی از اولویت‌های ملی خود یعنی پایان بخشیدن به فقر شدید تا پایان سال 2020، که مهم‌ترین «هدف توسعه‌ی پایدار» سازمان ملل بود را پیش از موعد تحقق بخشید. اینکه این امر چگونه تحقق یافت در این کتاب توضیح داده شده است. وضعیت کنونی محیط زیست چگونه است و بهبودهای عظیم و سریع آن، که تا دهسال پیش در وضعیت غم‌انگیزی به سر می‌برد، در آینده چگونه خواهد بود؟ و زندگی خوب و روشن شهروندان این کشور که شهرنشینی در آن گسترش می‌یابد در شهرهای خوشه‌ای و شهرهای هوشمند آتی چگونه خواهد بود؟

همچنین در پایان کتاب، در گفت‌وگویی با کارشناس «مدل چینی»، استاد مشهور دانشگاه فودان در شانگ‌های نشان داده شده که چین این تکامل و توسعه را چگونه تحقق خواهد بخشید.

قسمتی از کتاب رمز موفقیت چین:

چین کشور را از فقر نجات می‌دهد و غرب ناراضی است. چین با سازوکار خود دوستان فراوانی در بین کشورهایی که در حال رشد است یافت ولی موفقیت باعث رشد رقبای سیاسی هم می‌شود.

بعضاً برخی از انتقادات ناشی از عدم درک درست از سیاست مبارزه با فقر چین است. مثلاً جان دونالدسون دانشیار علوم سیاسی دانشگاه مدیریت سنگاپور نوشت: «یک خطر سیاست چین... در این نهفته که فقر حاد و فقر مزمن به‌روشنی دارای علل متفاوتی است» و یا «رهبران طراز چین ظاهراً معتقدند که شهری‌سازی و صنعتی‌سازی چین، فقر را از بین خواهد برد.» اگر انسان خود را با موضوع فقر مشغول کرده باشد باید بداند که یک بخش مهم از برنامه‌ی چین برای مبارزه با فقر درست همان تحلیل شرایط ویژه‌ی فقر در یک خانوار یا یک روستاست. از طریق این تحلیل می‌توان علل را مشخص کرد حال چه ساختاری و چه حاد باشد. راه‌حل‌ها متفاوت خواهد بود و بعد از سال 2012، این شناخت پدید آمد و پخته‌تر شد که شهری ساختن و صنعتی کردن تا حدی قادر به حل مشکلات خواهد بود و لازم است «به هر گوشه و کنار کشور» رفت تا مشکلات ویژه را در محل مورد بررسی قرار داد به همین دلیل عبارت کاهش هدفمند فقر پدید آمد و آقای جان دونالدسون باید این را می‌دانست.

یک منتقد دیگر، خانم آن آربو استاد دانشگاه میشیگان در رشته‌ی علوم سیاسی در ماه نوامبر 2019، مقاله‌ای برای Projek Syndicate نوشت: «بااین‌حال، آنچه نمی‌توان انکار کرد این است که رکورد چین در کاهش فقر با دو مشکل جدی روبه‌رو بوده است، نابرابری و ارتشاء».

وقتی که بدانیم میلیون‌ها پروژه وجود دارد، می‌توان واقع‌بینانه فرض کرد که چند درصدی سوءاستفاده وجود خواهد داشت. این امر اجتناب‌پذیر نیست، در هیچ جهانی اجتناب‌پذیر نیست. مهم این است که ارقام مربوطه شفاف و علنی در اختیار مقامات مربوطه قرار داده شود و با سوءاستفاده به‌شدت مبارزه گردد. چرا کوشش می‌شود تا به جای معرفی اقدامات علیه ارتشاء و فساد، این سوءاستفاده‌ها بزرگنمایی شود؟ و آنچه که مربوط به نابرابری است: از بین بردن فقر، بهبود وضعیت مراقبت‌های بهداشتی و پزشکی و سیستم بازنشستگی را به همراه دارد ولی یکی از نکات اصلی دیگر کم کردن فاصله تیغه‌های قیچی بین فقیر و غنی از سال 1980 تا 2010 بود و درواقع ضریب جینی طبق آمار بانک جهانی از سال 2010 چرخید و از 7/43 به 6/38 در سال 2015 نزول کرد که به معنی کاهش شدید نابرابری در چین بود. نمی‌توانم تصور کنم که خانم نویسنده از این ارقام اطلاعی نداشته است.

پس از 2020 روال چگونه خواهد بود؟

حزب کمونیست چین پس از چهارمین پلنوم کمیته مرکزی در سال 2019 وعده داد که در مورد ادامه سازوکار مبارزه با فقر پس از سال 2020 شور و مشورت صورت گرفت تا در دراز مدت سیستمی برای حل فقر نسبی یافته شود، ازاین‌رو دسترسی به هدف مبارزه علیه «فقر شدید» در سال 2020 به معنی پایان مبارزه با فقر نیست، بلکه کار کشور برای مبارزه با فقر وارد مرحله نوینی خواهد شد که با فقر نسبی و فقر ذهنی مشخص می‌گردد.

در فاز بعدی باید تضمین شود که نتایج مثبت پایدار بماند. مردم باید به سطحی ارتقاء یابند که در شرایط بدتر نیز باز به ورطه فقر نیافتند. برای فاز بعدی همین‌طور لازم خواهد بود مبارزه علیه فقر نسبی در شهرها را نیز شدت بخشید.

ازاین‌رو قرار است که چهاردهمین برنامه پنج ساله (2921 تا 2025) وزنه روی کاهش فقر نسبی و کاهش تفاوت سطح رفاه بین مناطق روستایی و شهری و همین‌طور در درون شهرها و بین نسل‌ها و جنسیت‌ها قرار داشته باشد.

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط