معرفی کتاب: رسم و راه سامورایی (هاگاکوره)

1 سال پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

رسم و راهِ سامورایی (هاگاکوره) کتابی است نوشته‌ی یاماموتو تسُونه‌موتو که انتشارات جهان کتاب آن را به چاپ رسانده است. ژاپن، با همه‌ی انزوای دیرپایِ تاریخی، در درون خود همواره در تب‌وتاب و تنش بوده و تاریخی پُر فراز و نشیب داشته است. هرچند که حکومتِ پیوسته و پایدارِ «فرزندان آفتاب» بر این سرزمین، نشانه‌ی تداوم یک سلسله‌ی امپراتوری و چشمگیرترین ویژگی تاریخ ژاپن شمرده می‌شود، باز جنگ‌ها و رقابت‌ها و کشمکش‌ها بر سر قدرت در دربار امپراتوران یا در میان امیران و نامجویان، کمتر دوره‌ی آرامی در تاریخ بلند این مردم سنّت‌پرست نشان می‌دهد؛ مردمی که آداب و خصلت‌های‌شان از درازنای آزمون تاریخ و کوره‌ی رویدادهای شگرف برآمده است. زندگی ژاپن با این رویدادها همچون رودی پُرخروش روان بود تا در سده‌ی هفده میلادی، هنگامی که یک دوره‌ی صلح و آرامش پدید آمد و قدرت مرکزی در دست سرداری نیرومند قرار و ثبات یافت، حکومت و مردم خود را ناگزیر دیدند که با انجام یک سلسله تغییرات بنیادی در دستگاه اداری و آداب اجتماعی و ارزش‌ها -یا با پذیرفتن آن-زندگی خویش را با مقتضای «دوره‌ی صلح» سازگار سازند.

در سال 1336 میلادی یکی از سرداران ژاپنی به نام آشی کاگا تاکائوجی در میانه‌ی رقابت در خاندان امپراتوری بر سر دیهیم پادشاهی، زور اورد و امپراتور تازه‌ای به نام کو-میو را در کیوتو، پایتخت آن روزِ ژاپن، بر تخت نشانید. امپراتور شکست‌خورده، به نامِ گو-دایگو به جنوب کشور به ناحیه‌ی یوشینو گریخت و دربار تازه‌ای در آنجا برقرار ساخت. دوره‌ی میان این تاریخ تا سال 1392 میلادی که مسئله‌ی جانشینی به سرانجام رسید نزد مورّخان ژاپنی به دوره‌ی نامبوکُو-چو، یعنی عهدِ «دربارهای شمالی و جنوبی»، معروف است. از سال 1392 تا 1573 را دوره‌ی موروماچی نامیده‌اند و این نامِ بخشی از کیوتو است که در آنجا امیران آشی کاگا، که به نام «شوگُون» یا فرمانده کل نظامی حکومت واقعی ژاپن را در اختیار گرفتند، مستقر شدند.

ژاپن در زمانه‌ی هاگاکوره به امیرنشین‌های کوچک و بزرگ تقسیم می‌شد که امرای موروثی بر آنها حکومت داشتند. این امیران، یا دایمیوها، تابع شوگُون یا فرمانروای کل نظامی ژاپن بودند، اما نیرو و درجه‌ی خودمختاری آنها در کارها بستگی داشت به قدرت خاندان حاکم و امیر وقت و موقع و وسعت سرزمین او و مردانی که در خدمتِ او بودند. ناحیه‌ی هر امارت از نظر حقوقی و اقتصادی به صورت تیول یا اِقطاع به خاندان حاکم و رئیس و امیر آن، دایمیو واگذار می‌شد و این واگذاری معمولاً موروثی و نامحدود بود جز در مواردی که اِقطاع با برکناری یا مرگ امیر یا به کیفر نافرمانی یا خطای دیگر و به تبع مجازات او بازپس گرفته می‌شد، یا در نتیجه‌ی رقابت خاندان‌ها از دستی به دستی دیگر می‌افتاد که در این صورت مردان و سلحشورانِ آن امیر نیز پایه و درآمد خود را از دست می‌دادند و به اصطلاح رونین می‌شدند.

رونین شدن رویدادی تلخ و آزمونی سخت در زندگی سامورایی بود و به آوارگی او برای یافتن پناه و مکانی دیگر می‌انجامید و ناداری و دشواری گذران زندگی را به دنبال داشت، زیرا که یافتن امیرِ اِقطاع‌دار و پایگاه دیگر چندان آسان نبود و بنا به سنّتِ ستوده‌ی خاندان‌های دیرپای، امیران قدیم و مستقر، مردان سامورایی را که تازه از جاهای دیگر آمده بودند به سختی به خدمت می‌پذیرفتند. تسُونه‌موتو (نویسنده‌ی هاگاکوره) در بیان فضیلت امارت زادگاه خود (نابه‌شیما) می‌گوید: این فرّ و پیروزی همه بر اثر تایید آسمانی است که به مایه‌ی عزم و ایمان نیاکان امیر فرا آمده است...هیچ سامورایی از این امارت رانده نشده و هیچ سامورایی بیگانه به خدمت گرفته نشده است.» و در اشاره به رنج و سختی این آزمون یادآور می‌شود که به گفته‌ی سلحشورانِ قدیم: «اگر هفت بار پایگاه سلحشوری را از دست نداده باشی، خود را سامورایی واقعی نتوانی دانست.»

ترجیع‌بندِ سخن هاگاکوره «مرگ» و «اندیشه‌ی مرگ» است. کتاب با این پیام آغاز می‌شود: «چنین یافته‌ام که طریقت سامورایی مرگ است. آنجا که میان مردن و زنده ماندن سرگردان باشی، بی‌درنگ مرگ را برگزین.» اما چون کتاب را سراسر بخوانیم، نکته را درمی‌یابیم و می‌بینیم که از مرگ، فلسفه‌ی زندگی ساخته است و پیامِ آن زیستنِ راستین و ارزشمند و انسانی است.

هاگاکوره زمان را ارزش نمی‌نهد چرا که زمان و زمانه، حال‌ها و کارها را رو به تباهی بیشتر می‌بَرَد...آنچه در فلسفه‌ی سامورایی ارزش دارد «زندگی در لحظه» است و حقیقتی جز لحظه‌به‌لحظه بودنِ زندگی نیست.

سنّت و اخلاقیات سامورایی به گمان بسیاری از پژوهندگان، مایه و زمینه‌ی روحیه‌ی ژاپنی را ساخته است.

 

قسمتی از کتاب رسم و راهِ سامورایی (هاگاکوره):

*دنیا دَمی بیش نیست

زندگی آدمی یک دَم است. باید روزگار را به کاری بگذرانیم که خوش داریم. در این عمر که چون رویا به شتاب می‌گذرد، به سر بردن به سختی و رنج کشیدن در کاری که دلخواه‌مان نیست، نابخردی است. از آنجا که تعبیر ناروایِ این سخن بسا که زیان بار آورد، آن را رازِ کار خود می‌دانم و نمی‌خواهم به جوانان بگویم که دوست دارم بخوابم. در چنبر کار و حالِ این جهان، بهتر می‌بینم که در به روی خویش ببندم و از خود به در شوم.

 

*خود را بشناس

کسی که درک و شناختی هرچند اندک دارد، بسا که خوب می‌داند که چند مرده حلاج است؛ پس هرچه بیشتر مغرورِ فضیلت خود می‌شود.

اما این‌که ضعف‌ها و قوّت‌های خود، هردو  را، نیک بشناسی، به راستی دشوار است.

این سخن را از کایون پیر آیینِ ذنِ بودا آوردم.

 

*سیرت و صورت مَرد

فضیلت مَرد را می‌توان از جلوه و نمود بیرونی آن سنجید. فضیلتی در پشتکار و تلاش است، فضیلتی در آرامش و صفاست؛ فضیلتی در خاموشی و زبان نگه داشتن است؛ فضیلتی در رفتار به آداب است؛ فضیلتی در همواره منش بجا و مناسب داشتن است. در دندان‌های به‌هم‌فشرده و چشمان برافروخته و نگاه نافذ نیز شاید که فضیلتی بزرگ باشد. همه‌ی این حال‌ها نمودِ بیرونی دارد. مهم‌ترین چیز همانا هوش و دل داشتن به آنها در هر هنگام و صدق و صفای ناب در نشان‌دادن این حال‌ها و احساس‌هاست.       

رسم و راه سامورایی (آیین نامه سلحشوران ژاپن)

رسم و راه سامورایی (آیین نامه سلحشوران ژاپن)

جهان کتاب
افزودن به سبد خرید 300,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط