معرفی کتاب: بازسازی آدم‌ها

9 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

«بازسازی آدم‌ها» اثر سوفی اکسانن نویسنده‌ی فنلاندی ـ استونیایی، یکی از آثار برجسته‌ی ادبیات معاصر است که به موضوعات پیچیده‌ای مانند هویت، تاریخ، قدرت و روابط انسانی می‌پردازد. این کتاب در سال 2013، منتشر شد و به‌دلیل سبک نوشتاری قدرتمند و داستان جذابش، مورد تحسین منتقدان و خوانندگان قرار گرفت.

«بازسازی آدم‌ها» داستانی چندلایه و پیچیده دارد که در دو دوره‌ی تاریخی مختلف روایت می‌شود: دوران اشغال استونی از سوی شوروی و دوران معاصر. داستان حول محور شخصیت اصلی، آلیده تروک، یک زن سالخورده استونیایی می‌چرخد که در خانه‌اش، در روستایی دورافتاده زندگی می‌کند. زندگی آرام او با ورود زارا، یک زن جوان روسی که از قاچاقچیان انسان فرار کرده است، دچار تحول می‌شود.

ـ دوره‌ی تاریخی اشغال استونی

در این بخش از داستان، خواننده با گذشته‌ی آلیده آشنا می‌شود. او در دوران اشغال استونی به‌دست شوروی زندگی می‌کرد و مجبور بود برای بقا، با نظام کمونیستی همکاری کند. این بخش از داستان، خشونت، ترس و فساد حاکم بر آن دوران را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که چگونه قدرت می‌تواند روابط انسانی را تخریب کند.

ـ دوره‌ی معاصر

در بخش معاصر داستان، آلیده به‌عنوان یک زن سالخورده و تنها، با ورود زارا به خانه‌اش، مجبور می‌شود با گذشته‌اش روبه‌رو شود. زارا که قربانی قاچاق انسان شده است، به‌دنبال پناهگاهی امن است، اما حضور او رازهای قدیمی را برملا می‌کند و رابطه پیچیده‌ای بین این دو زن شکل می‌گیرد.

یکی از موضوعات اصلی کتاب، هویت و تأثیر تاریخ بر زندگی افراد است. اکسانن به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه اشغال استونی به‌دست شوروی و جنگ جهانی دوم، هویت مردم این کشور را تحت تأثیر قرار داده است. شخصیت‌های کتاب، به‌ویژه آلیده، مجبور می‌شوند برای بقا، هویت خود را تغییر دهند یا پنهان کنند.

کتاب به بررسی تأثیر قدرت و فساد بر روابط انسانی می‌پردازد. در دوران اشغال استونی، قدرت در دستان نظام کمونیستی بود و افراد برای زنده ‌ماندن، مجبور به همکاری با این نظام بودند. این همکاری‌ها اغلب به فساد و تخریب روابط خانوادگی و دوستانه منجر می‌شد.

اکسانن در این کتاب به موضوع خشونت علیه زنان نیز می‌پردازد. زارا، شخصیت جوان داستان، قربانی قاچاق انسان و خشونت جنسی است. این بخش از داستان، نگاهی تلخ به واقعیت‌های جامعه‌ی معاصر دارد و نشان می‌دهد که چگونه زنان در سراسر جهان با خشونت و استثمار روبه‌رو هستند.

شخصیت‌های کتاب، به‌ویژه آلیده و زارا، مجبور می‌شوند برای بقا، مقاومت کنند. این مقاومت گاه به شکل همکاری با نظام‌های فاسد است و گاه به شکل فرار از شرایط سخت. اکسانن به‌خوبی نشان می‌دهد که بقا در شرایط سخت، چه هزینه‌هایی برای افراد دارد.

داستان به‌صورت غیرخطی روایت می‌شود و بین گذشته و حال در رفت‌وآمد است. این شیوه‌ی روایت به خواننده کمک می‌کند تا به‌تدریج با رازهای داستان آشنا شود. اکسانن در این کتاب از زبانی شاعرانه و تصویری استفاده می‌کند که به داستان عمق و احساس می‌بخشد. او به جزئیات تاریخی و روان‌شناختی شخصیت‌ها توجه زیادی دارد و این توجه به جزئیات، داستان را واقعی و تأثیرگذار می‌کند.

بازسازی آدم‌ها به‌دلیل موضوعات عمیق و سبک نوشتاری قدرتمندش، مورد تحسین منتقدان و خوانندگان قرار گرفته است. این کتاب جوایز متعددی را از آن خود کرده است، ازجمله جایزه‌ی فنلاندیا (Finlandia Prize) که یکی از معتبرترین جوایز ادبی فنلاند است.

 

بازسازی آدم ها

بازسازی آدم ها

طرح نقد
افزودن به سبد خرید 450,000 تومان

قسمتی از کتاب بازسازی آدم‌ها نوشته سوفی اکسانن:

«اصلاً مامانت برای چی نمی‌ره فیلم ببینه؟»

«مامان ما گفت که هیچ‌وقت نمی‌ره.»

صدای واضح کودک در حیاط اداره‌ی کُلخوز پیچید. جان، پسرِ نخستین زن راننده‌ی تراکتور توی مزارع اشتراکی، به پسر مرغ‌دار که داشت کم‌کم خیس عرق می‌شد زل زد. آلیدا می‌خواست پادرمیانی کند و بگوید که قرار نیست همه از فیلم‌ها خوششان بیاید، اما در آخرین لحظه از ذهنش گذشت که بهتر است جلوی زبانش را بگیرد. همسر مارتین نمی‌توانست به همین راحتی چنین چیزهایی را بر زبان بیاورد، آن هم درباره‌ی این فیلم‌ها. حالا آلیدا یک کار جدید داشت، شغلی خوب، پاره‌وقت، کار سبک دفتری در اداره‌ی کُلخوز.

«مامانت فاشیسته؟»

دور، دور جان بود، با لگد شن‌ها را سمت پسر مرغ‌دار پاشید.

آلیدا سرش را چرخاند و کمی فاصله گرفت و رفت تا ساختمان اداره را به سینماچی‌ها نشان بدهد. مارتین رفته بود تا چند نفر را با کامیون جدید بیاورد. مارتین شاخه‌های درخت غان را دور باربند کامیون گذاشته بود؛ با این کار هم کامیون قشنگ به نظر می‌رسید و هم نمی‌گذاشت باد به مردم بخورد. وقتی صبح آن روز داشت سرکار می‌رفت، بابت این قضیه دهانش گوش‌تاگوش از لبخند باز بود. می‌خواستند آن شب فیلمی نمایش دهند، اول فیلم روزهای اقبال استالینگراد متعلق به سازمان نظرسنجی استونی روسیه را نشان دادند و سپس برای هزارمین بار فیلم نبرد استالینگراد را پخش می‌کردند، یا شاید هم فیلم نور کُلخور!

آپاراتچی داشت از توی کامیون آپارات را به بچه‌ها نشان می‌داد. بچه‌ها با دوچرخه‌هایشان مثل گردباد دور کامیون می‌چرخیدند و چشمان ذوق‌زده‌شان را از روی دستگاه برنمی‌داشتند. یکی از بچه‌ها گفت که وقتی بزرگ بشود، می‌خواهد سینماچی بشود و کامیون براند و همه‌ی فیلم‌ها را ببیند. دفتردار داشت نیمکت‌ها را در تالار می‌چید. پنجره‌های تالار سخنرانی را با پتوهایی ارتشی پوشانده بودند. قرار بود روز بعدش فیلمی را رایگان در مدرسه نمایش بدهند، فیلم حماسه‌ی یک قهرمان: داستانی واقعی.  

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط