معرفی کتاب: انقلاب روسیه؛ از لنین تا استالین (1917-1929)
انقلاب روسیه؛ از لنین تا استالین کتابی است نوشتهی ای.اچ. کار که انتشارات جهان کتاب آن را به چاپ رسانده است. ای.اچ. کار برای تألیف اثر عظیم چهارده جلدی تاریخ روسیۀ شوروی که به دوازده سال اول انقلاب، از 1917 تا 1929 میپردازد، بیش از سی سال، در فاصلهی 1944 تا 1977 وقت صرف کرد. این کتاب، «انقلاب روسیه؛ از لنین تا استالین» در سال 1979، بلافاصله پس از تکمیل کتاب تاریخ روسیهی شوروی منتشر شد و کمتر از یک سیام آن حجم دارد. او در مقدمهی کتاب توضیح میدهد که این تحقیق را در یک کتاب کوتاه تلخیص کرده که برای خوانندهی عمومی و دانشجویانی که در پی پیشدرآمدی برای موضوعاند طراحی شده است.
در سال 1944، که کار تصمیم گرفت تاریخ را بنویسد، چهار اغتشاش اجتماعی عظیم را دیده بود که نظم اجتماعی و اقتصادی موجود را چنان بر هم زده بود که چیزی نمانده بود همهچیز زیرورو شود. کار متولد 1892 بود و در دورهی معروف به ادواردی در خانوادهای از طبقهی اجتماعی متوسط بالا پرورش یافته بود. کودکی و نوجوانی کار در دورهی پیش از جنگ جهانی اول سپری شده بود و او دراینباره با لحنی طنزآمیز مینویسد: «دنیا با ثبات و قابل اعتماد بود... جای خوبی بود و بهتر هم میشد.» این آرامش با اولین اغتشاش، کشتار جنگ جهانی 1914-1918، بر باد رفت. کار بعدها نوشت که امنیت سالهای پیش از جنگ «از 1914 به بعد قابل تجسّم نیست».
کار در پاییز سال 1944 تصمیم گرفت تاریخ اتحاد شوروی را بنویسد و در اواخر سال 1941 قرارداد تألیف کتاب با انتشارات مکمیلان امضا شد. او مفروضاتی را که در مورد تاریخ شوروی در ذهن داشت جمعبندی کرد و در 1946، در فضای آکنده از احساسات پرشور ناشی از پیروزی بر فاشیسم، که در آن اتحاد شوروی نقشی سرنوشتساز ایفا کرده بود، به رشتهی تحریر درآورد. او جداً معتقد بود که تأثیر اتحاد شوروی بر جهان غرب یک «رویداد تعیینکنندهی تاریخی» است و امیدوار بود و فکر میکرد که جهان بهتمامی به سوی جامعهای پیش میرود که در آن برنامهریزی دولتی و فرهنگ و تمدن همگانی ترکیب خواهد شد، و دستِکم در جهان غرب با «آنچه در نظام دموکراتیک و فردگرا اعتبار دارد» خواهد آمیخت.
حتی در سالهای جنگ که شور و شوق نسبت به روسیه و استالین در بریتانیا عمومیت داشت، کار اعتقاد نداشت که روسیهی استالین الگویی است که سوسیالیسم غربی از آن الگوبرداری کند. او از ابتدای کار خود کاملاً آگاه بود که انقلاب بلشویکی در یک کشور توسعهنیافتهی دهقانی با نظام استبدادی صورت گرفته است. او در اولین جلد تاریخ که در 1950 انتشار یافت نوشت که برنامهی بلشویکی در پی غلبه بر عقبافتادگی جدی است تا بر خلأ میان استبداد و دموکراسی سوسیالیستی پُل بزند و در کشوری اقتصاد سوسیالیستی پدید آوَرَد که نه سرمایهای دارد نه کارگرانی از آن نوع که در کشورهای سرمایهداری پیشرفته قابل دستیابیاند. برای کار، تاریخِ انقلاب «سند موفقیتها و شکستها در این اقدام تهورآمیز و بلندپروازانه» به شمار میآمد.

قسمتی از کتاب انقلاب روسیه؛ از لنین تا استالین:
کمونیسم جنگی از دو عنصر اصلی تشکیل شده بود: از یک طرف تمرکز اقتدار اقتصادی و قدرت، شامل کنترل متمرکز و مدیریت، جایگزینی واحدهای تولیدی بزرگ با کوچک و برخی از معیارها و ضوابط برنامهریزی یکپارچه؛ از طرف دیگر، گذار سریع از اشکال مالی و تجارتی توزیع و عرضهی کالاهای اساسی و خدمات بهصورت رایگان یا با قیمت تثبیتشده، جیرهبندی، پرداخت حقوق و دستمزد بهصورت جنسی، و تولید برای استفادهی مستقیم به جای یک بازار فرضی. با این وصف، بین این دو عنصر تمایزی نسبتاً روشن میتوان قائل شد. پروسههای تمرکز و مرکزیت یافتن گرچه بیشازحد در کمونیسم جنگی نشو و نما یافتند ادامهی پروسههایی بودند که در اولین مرحلهی انقلاب و درواقع امر در جنگ اروپایی به حرکت درآمده بودند. در اینجا کمونیسم بر پایهی چیزی بنا شده بود که قبلاً وجود داشت و بسیاری از دستاوردهایش امتحان خود را پس داده بود، اما در کاربرد جامع آن سیاستهایی بود که بعداً مورد مخالفت و ابطال قرار گرفته بود.
دومین عنصر کمونیسم جنگی، جایگزینی اقتصاد طبیعی با اقتصاد بازار، فاقد چنین پایههایی بود. نهتنها منطقاً از سیاستهای دورهی اول انقلاب سرچشمه نگرفته بود، بلکه دست کشیدن صریح از آن سیاستها بود ـ شیرجهای نامنتظر به درون ناشناختهها. این جنبههای کمونیسم جنگی قاطعانه توسط نِپ رد شد، و همین جنبهها بود که بیش از همه آن را در نظر منتقدان بیاعتبار ساخت.
علاوهبراینها، بین دو عنصر اصلی کمونیسم جنگی تمایز دیگری نیز وجود داشت. سیاستهای تمرکز و مرکزیت یافتن تا حدودی منحصراً در صنعت به کار گرفته میشد و تلاشهایی که برای انتقال آن به کشاورزی صورت گرفت با موفقیت روبهرو نشد. در اینجا بود که انقلاب از ارکان اصلی اجتماعی حمایت برخوردار بود و اقتصاد روسیه حدودی از خصوصیات سرمایهداری پیشرفته را ابراز کرد. سیاستهای گذر سریع از پول و جایگزینی یک اقتصاد طبیعی از یک برنامهی از پیش تعیینشده ناشی نشده بود بلکه عدم توانایی حل مشکلاتِ ناشی از کشاورزی دهقانی عقبمانده که بیش از 80درصد جمعیت را در بر میگرفت، آن را به وجود آورده بود. این سیاستها ابراز مشکل بنیادی تلاش برای همراه کردن انقلاب ضد فئودالی دهقانانی با تفکر خردهبورژوایی، با انقلاب پرولتاریای صنعتی ضد بورژوازی ضد کاپیتالیست، و دستوپنجه نرم کردن با تضاد میان شهر و روستا بود که در ذات تلاش وجود داشت. این مغایرتها بود که درنهایت انقلاب علیه کمونیسم جنگی برانگیخت و آن را نابود کرد.