مانایی/ علم و هنر بلند زیستن
کتاب «مانایی» نوشتهی پیتر عطیه به همت نشر نوین توسعه به چاپ رسیده است. این کتاب، اثری است که مرز میان علم پزشکی و فلسفهی زندگی را از میان برمیدارد. دکتر پیتر عطیه، پزشک و پژوهشگر برجستهی علوم پیری، در این اثر نشان میدهد که هدف انسان نباید صرفاً طولانیتر زندگیکردن باشد، بلکه باید بهتر زندگی کردن باشد. او باور دارد که علم امروز، به جای تمرکز بر درمان پس از بیماری، باید بر پیشگیری، آگاهی و بهینهسازی رفتارهای روزمره تمرکز کند.
عطیه معتقد است که سیستم پزشکی سنتی، بیشتر برای نجات دادن در بحران طراحی شده تا برای حفظ سلامت در طول عمر. او از مدلی تازه سخن میگوید که هدفش افزایش «سالهای سالم زندگی» است نه صرفاً افزودن عددی به سن. در پزشکی او، تمرکز بر شناخت بدن، پایش دادههای زیستی و اتخاذ تصمیمهای آگاهانه برای جلوگیری از بیماریهای مزمن است.
او هشدار میدهد که چهار بیماری اصلی ـ بیماریهای قلبی، سرطان، دیابت و زوال عقل ـ عامل بیشتر مرگهای زودرساند، اما میتوان با سبک زندگی علمی و پایدار از آنها جلوگیری کرد. از نگاه او، پیری ناگزیر است، اما نوع پیری قابل کنترل است.
یکی از ایدههای محوری کتاب، نقش ورزش در سلامت طولانیمدت است. عطیه میگوید: «اگر ورزش دارو بود، هیچ پزشکی نمیتوانست از تجویز آن صرفنظر کند.» او تأکید دارد که فعالیت بدنی فقط برای تناسب اندام نیست، بلکه برای حفظ عملکرد مغز، عضله و قلب هم حیاتی است.
پیتر عطیه
به باور او، دو نوع تمرین حیاتیاند:
1ـ تمرین مقاومت (قدرتی): برای حفظ عضله و استقلال در سالهای پیری.
2ـ تمرین هوازی: برای بهبود ظرفیت اکسیژن و سلامت قلب.
عطیه نشان میدهد که سطح بالای آمادگی هوازی میتواند خطر مرگ زودرس را تا پنج برابر کاهش دهد. او ورزش را نه تفریح، بلکه بیمهی عمر واقعی میداند.
در جهانی پر از رژیمهای مد روز، عطیه بهدنبال واقعگرایی است. او هیچ رژیم خاصی را برتر نمیداند، بلکه بر پایداری و سازگاری فردی تأکید میکند. هدف اصلی، حفظ حساسیت به انسولین، کاهش التهاب و نگه داشتن وزن سالم است.
او به خطر پنهان مقاومت به انسولین اشاره میکند؛ حالتی که در سکوت آغاز میشود و سرانجام به دیابت و بیماری قلبی منجر میگردد. بنابراین، پایش منظم قند خون و انسولین را از ضروریترین ابزارهای پیشگیری میداند.
به تعبیر عطیه، «رژیم غذایی خوب آن است که بتوانی برای همیشه با آن زندگی کنی، نه آنکه فقط چند هفته تحملش کنی.»
عطیه خواب را یکی از ارکان اصلی سلامت میداند؛ دارویی طبیعی که اغلب نادیده گرفته میشود. او توضیح میدهد که خواب با کیفیت، سیستم ایمنی و مغز را بازسازی میکند و کمخوابی مزمن زمینهساز بیماریهای قلبی، افسردگی و چاقی است.
توضیح او ساده است: حداقل 7 ساعت خواب منظم و پرهیز از نور آبی و کافئین در ساعات پایانی روز. در دیدگاه او، هیچ مکملی جایگزین خواب کافی نمیشود؛ خواب، ستون پنهان طول عمر است.
برخلاف بسیاری از کتابهای علمی، مانایی بُعد روانی زندگی را نادیده نمیگیرد. آتیا با صداقت از اضطرابها و افسردگیهای شخصی خود میگوید و هشدار میدهد که سلامت ذهنی بخش جداییناپذیر از سلامت جسمی است.
او نشان میدهد که استرس مزمن، با بالا نگه داشتن سطح کورتیزول، بدن را از درون میفرساید. برای مقابله با آن، مدیتیشن، نوشتن، روابط انسانی صمیمی و درمان روانی را ضروری میداند.
درنهایت، او به این نتیجه میرسد که هیچ طول عمر جسمی بدون آرامش روانی و حس معنا در زندگی ارزش ندارد. سلامت واقعی یعنی تعادل میان بدن، ذهن و روح.
از ویژگیهای برجستهی کتاب، صداقت علمی نویسنده است. عطیه اعتراف میکند که در طول حرفهاش بارها دیدگاههایش را تغییر داده؛ زیرا علم، سفری بیپایان در جستوجوی حقیقت است. این صداقت باعث میشود کتاب خشک و فنی نباشد، بلکه انسانی و نزدیک به تجربهی زندگی روزمره باشد.
او نشان میدهد که هیچ نسخهی یکسانی برای سلامت وجود ندارد؛ هر انسان باید بدن و روان خود را بفهمد و با آزمون و تجربه به تعادل برسد. در همین معناست که زیرعنوانِ کتاب ـ علم و هنر بلند زیستن ـ مفهوم پیدا میکند. علم چهارچوب میدهد، اما هنر، روح زندگی است.
قسمتی از کتاب مانایی نوشتهی پیتر عطیه:
یکی از تصورات اشتباه در باب بیماری قلبی این است که این مشکل از کلسترول رژیم غذایی ما ناشی میشود. براساس این باور کهنه و سادهانگارانه، خوردن غذاهای غنی از کلسترول سبب میشود تا کلسترول اصطلاحاً بد در خون ما افزایش یابد و دیوارهی رگهای ما را بپوشاند. گویی هربار که صبحانه میخورید، روغن خوراک بیکنتان را به لولهی فاضلاب ظرفشویی آشپزخانهتان بریزید؛ دیر یا زود مجرای لولهی خروجی آب ظرفشویی مسدود خواهد شد.
بهویژه در اعلامیهی سال 1968 انجمن قلب امریکا، تخممرغ به خاطر کلسترول بالایش به ایجاد بیماری قلبی متهم شد. حتی با وجود انبوهی از مقالات پژوهشی که نشان میدهند کلسترول موجود در رژیم غذایی (و خصوصاً تخممرغ) احتمالاً ارتباط چندانی با بروز بیماریهای قلبی ندارد، غذاها هنوز جزء مقصران اصلی پنداشته میشوند. خوردن مقادیر بالای چربی اشباع میتواند سطوح لیپوپروتئینهای سببساز تصلب شرایین در خون را افزایش دهد، اما بخش عمدهی کلسترول واقعی حاصل از غذاهای مصرفیمان از مجرای خروجی بدنمان دفع میشود.
درواقع بخش اعظم کلسترول موجود در گردش خونمان توسط سلولهای خودمان تولید میشوند. با همهی این اوصاف، رهنمودهای مربوط به رژیم غذاییِ ایالات متحده دهههاست که مردم را از خوردن غذاهای پرکلسترول بازمیدارند و هنوز هم برچسبهای روی مواد غذایی به مصرفکنندگان امریکایی دربارهی میزان کلسترول موجود در هر وعدهی غذایی بستهبندیشده هشدار میدهند.
حتی آنسل کیز، دانشمند مشهور حوزهی تغذیه و یکی از بنیانگذاران این تصور که چربی اشباع عامل بیماری قلبی است، هم میدانست چنین باوری مهمل است.
مانایی را میثم همدمی ترجمه کرده و کتاب حاضر در 472 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.