شعله‌ور/ شهری آشنا در آتش و ویرانی

4 هفته پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


رمان «شعله‌ور» نوشته‌ی پیتر هلر را انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسانده است. هلر با این رمان بار دیگر ثابت کرد که می‌تواند تلفیقی از ادبیات ماجراجویانه، روایت شاعرانه از طبیعت و پرسش‌های فلسفی را در قالب داستانی پرکشش و تکان‌دهنده عرضه کند. این رمان حول محور دو شخصیت کلیدی، یعنی جس و استوری می‌گردد؛ دو دوست قدیمی که سفری ساده برای شکار، زندگی‌شان را به تجربه‌ای پرمخاطره و سرنوشت‌ساز بدل می‌کند.
برخلاف بسیاری از آثار آپوکالیپتیک یا داستان‌های بقا که قهرمان را به‌تنهایی در مرکز قرار می‌دهند، «شعله‌ور» بر رابطه‌ی دوستی و پیوند انسانی تمرکز می‌کند؛ پیوندی که در مواجهه با ویرانی و نابودی تمدن، هم منبع امید است و هم باری سنگین از مسئولیت.
ماجرا با بازگشت جس و استوری از سفری چندروزه برای شکار در جنگل‌های دورافتاده‌ی مین آغاز می‌شود. این دو دوست از کودکی عادت داشته‌اند هرسال چندهفته‌ای را در دل طبیعت سپری کنند. طبیعت برایشان نه‌فقط مکانی برای شکار، بلکه پناهگاهی در برابر هیاهوی زندگی مدرن بوده است؛ اما وقتی از سفر بازمی‌گردند، با جهانی کاملاً دگرگون‌شده روبه‌رو می‌شوند:
شهری که همیشه می‌شناختند، در آتش و ویرانی فرو رفته؛ نشانه‌هایی از خشونت، آشوب و نابسامانی همه‌جا پیداست؛ مردمی که باقی مانده‌اند، یا در پی بقا دست به هر کاری می‌زنند یا به گروه‌هایی بی‌رحم و خشونت‌طلب پیوسته‌اند. آنچه آغاز می‌شود، نه فقط یک ماجرای بقا، بلکه آزمونی برای دوستی دیرینه‌ی جس و استوری است.

پیتر هلر


جس در مرکز داستان قرار دارد. او مردی است با گذشته‌ای پر از تردیدها و شکست‌ها، اما درعین‌حال فردی است که همواره سعی کرده حس اخلاق و وجدان انسانی را حفظ کند. در جهانی که ناگهان بی‌رحم و بی‌قانون شده، جس با پرسشی اساسی روبه‌روست: آیا هنوز جایی برای انسانیت باقی مانده است؟
استوری در نقطه‌ی مقابل جس قرار دارد. او مردی است عمل‌گرا، واقع‌بین و تا حدی بدبین. اگر جس نماینده‌ی امید و اخلاق باشد، استوری تجسم عقلانیت سرد و اولویت بقاست.
آنچه «شعله‌ور» را از بسیاری از رمان‌های مشابه متمایز می‌کند، تمرکز آن بر رابطه میان جس و استوری است. این دوستی قدیمی، ستون اصلی داستان است و بارها در معرض آزمون قرار می‌گیرد. 
جس بیشتر به وجدان و امید تکیه دارد، استوری بر بقا و عمل‌گرایی. این تضاد، تعلیق داستان را می‌سازد.
با وجود اختلاف‌ها، هرکدام برای دیگری حیاتی‌اند. جس بدون استوری شاید به‌دلیل تصمیم‌های خود قربانی می‌شد و استوری بدون جس به سمت بی‌رحمی مطلق می‌رفت. دوستی آن‌ها نشان می‌دهد که حتی در تاریک‌ترین شرایط، پیوندهای انسانی می‌تواند چراغی برای ادامه‌ی زندگی باشد.

 


هلر در این رمان نیز وفادار به نثر شاعرانه‌اش باقی مانده است. او حتی در توصیف لحظات خشونت و ویرانی، تصویری زیباشناسانه می‌سازد. نثر او ترکیبی از جملات کوتاه و پرشتاب در صحنه‌های اکشن و جملات طولانی و تصویری در توصیف طبیعت است.
منتقدان «شعله‌ور» را یکی از آثار شاخص پیتر هلر دانسته‌اند. در نقدهای نشریاتی مانند ایندیپندنت و پابلیشرز ویکلی بارها به قدرت روایتگری، شخصیت‌پردازی زنده و پرداخت شاعرانه‌ی نویسنده اشاره شده است. بسیاری جس و استوری را «یکی از به‌یادماندنی‌ترین دوئوی ادبی سال‌های اخیر» نامیده‌اند. 
این رمان همچنین در فضای بحث‌های محیط زیستی و اجتماعی نیز مورد توجه قرار گرفته؛ چراکه به‌طور غیرمستقیم به تغییرات اقلیمی، آتش‌سوزی‌های گسترده و شکنندگی تمدن انسانی اشاره دارد.

شعله ور

شعله ور

کتابسرای تندیس
افزودن به سبد خرید 360,000 تومان

قسمتی از کتاب شعله‌ور نوشته‌ی پیتر هلر:
خواب داستی‌ریج را دید. داستی‌ریج اسم جاده‌ای بود که مثل زخمی بر بال شرقی کوه پاتنی نشسته بود. همان جاده‌ای که خانه‌ی استوری و البته خانه‌ی خودش در آن بود. جاده از دل دره بیرون زده بود و از میان باغ‌ها، جنگل‌ها و علفزارها عبور می‌کرد. بعد از کنار یک دامداری خانوادگی در بالای تاورن‌هیل عبور می‌کرد. توی خوابش دید که دوچرخه‌ای بدون زین را می‌راند. بنابراین، مجبور بود ایستاده رکاب بزند و از آن شیب‌های تند بالا برود. در سرازیری‌ها هم باید می‌ایستاد و سوزش شدید عضلات پاهایش را تحمل می‌کرد. حتی یک لحظه هم نمی‌توانست استراحت کند، چون جاده همین‌طور ادامه داشت، در میان تپه‌ها بالا و پایین می‌رفت و از کنار خانه‌هایی با پنجره‌های سیاه و مزرعه‌هایی خالی عبور می‌کرد که انگار قرار نبود تمام شوند! خوابش فقط تکرار همین صحنه‌ها بود و وقتی با بدنی لرزان بیدار شد، پیش خودش فکر کرد که حتماً این هم یک نسخه از جهنم بوده است!
آتش را دوباره روشن کردند تا دختر کوچولو بتواند صبحانه‌ای گرم بخورد. خورشید از میان شاخ و برگ درختان ظاهر شد و شبنم‌های یخ‌زده با چنان شدتی درخشید که چشم‌های آن‌ها را برای لحظاتی کور کرد. رو به شعله‌ها ایستادند. هیزم‌ها توی آتش ترق‌ترق صدا می‌کرد. بوی برگ‌های زردی که بدون دخالت باد از شاخه‌ها جدا می‌شد و روی چمن‌ها می‌افتاد، به مشامشان می‌خورد. دود رنگ‌پریده‌ی چوب صاف از بین علف‌ها بالا می‌رفت. جس با خودش فکر کرد که آیا کسی توی دهکده زنده مانده است که بتواند آن ستون سفید را ببیند؟
دختر بیدار شد، داخل کیسه‌خواب نشست، چشم‌هایش را با مشت‌هایش مالید و به آتش، محوطه و دو مرد نگاه کرد. دهانش باز ماند و بندهای یکی از پنجه‌هایش را در آن فرو کرد.
شعله‌ور را ابوالفضل نصری ترجمه کرده و کتاب حاضر در 295 صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.  

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط