زنی از میان تاریکی/ خشونت و رستگاری

4 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


کتاب «زنی از میان تاریکی» را نشر رایبد به چاپ رسانده است. این کتاب، یکی از آثار کمتر شناخته‌شده‌ی نویسنده‌ی برجسته‌ی ادبیات جنایی امریکا، دشیل همت است. این نویسنده که با آثار کلاسیکی چون «شاهین مالت» و «کلید شیشه‌ای» شناخته می‌شود، در خلق داستان‌های معمایی، تاریک و پرتنش مهارت بی‌نظیری دارد. «زنی از میان تاریکی» در اصل یک نوولا یا رمان کوتاه است که نخستین‌بار در سال 1933 منتشر شد و درون‌مایه‌های کلاسیک آثار همت مانند فساد، خشونت، بی‌اعتمادی و جست‌وجوی هویت را در قالبی فشرده و مینیمالیستی ارائه می‌کند. 
دشیل همت که سال‌ها به‌عنوان کارگاه خصوصی در آژانس پینکرتون کار کرده بود، تجربیات میدانی خود را با استعداد ادبی‌اش آمیخت و آثاری نوشت که سبک نوار را در ادبیات بنیان گذاشت. «زنی از میان تاریکی» حاصل دوره‌ای است که همت در اوج شهرت بود، اما درگیر مسائل شخصی، ازجمله رابطه‌اش با لیلیان هلمن و بحران‌های اخلاقی و سیاسی نیز بود. این رمان کوتاه بیشتر از آنکه اثری پرتعلیق و جنایی باشد، داستانی درباره‌ی خشونت، فرار و تضادهای اخلاقی است.

 

دشیل همت


داستان با صحنه‌ای مهیج آغاز می‌شود. زنی زیبا به نام لوئیز فیشر شبی بارانی با حالتی مضطرب و آشفته، به سوی خانه‌ای دورافتاده در ناحیه‌ای روستایی فرار می‌کند. او در حال گریز از یک مرد قدرتمند و ثروتمند به نام مارسدن است که قصد داشته از او سوءاستفاده کند. او در این خانه‌ی دورافتاده، با مردی مرموز روبه‌رو می‌شود که ظاهراً گذشته‌ای خشونت‌بار و جنایی دارد، اما در حال تلاش برای شروعی تازه است و...
«زنی از میان تاریکی» با نثری ساده، بی‌پیرایه اما تیز و بُرنده روایت می‌شود. دشیل همت به سبک معمول خود، از توضیح‌های اضافی پرهیز می‌کند و بیشتر از طریق گفت‌وگو و کنش شخصیت‌ها، اطلاعات را منتقل می‌کند. روایت در زمان حال نزدیک رخ می‌دهد، فضای داستان محدود است و بیشتر در یک یا دو لوکیشن اتفاق می‌افتد که به‌شدت بر حس گیرافتادگی و تعلیق می‌افزاید. 
یکی از ویژگی‌های سبک همت، ایجاد شخصیت‌های به‌یادماندنی با کمترین کلمات است. شخصیت‌ها از طریق اعمالشان معرفی می‌شوند، نه از طریق توصیف‌های درونی یا احساسات.
مانند دیگر آثار همت، این داستان نیز با خشونت آغاز می‌شود، اما در مرکز آن تلاش برای گریز از این خشونت نهفته است. پل تلاش می‌کند از گذشته‌ی خود رهایی یابد و نجات لوئیز برای او نوعی تطهیر است. 

 


اگرچه «زنی از میان تاریکی» به اندازه‌ی دیگر آثار همت مانند شاهین مالت شهرت ندارد، اما از منظر سبک، ساختار و مضامین، یکی از فشرده‌ترین و درخشان‌ترین آثار اوست. این رمان کوتاه با نثری مختصر اما پرکشش، نمونه‌ای کامل از زیبایی مینیمالیسم در ادبیات جنایی است. بسیاری از منتقدان بر این باورند که این اثر بیشتر از آنکه داستانی معمایی باشد، یک تراژدی مدرن است؛ تراژدی انسان‌هایی که در تلاش‌اند از گذشته بگریزند، اما گذشته پیوسته آن‌ها را تعقیب می‌کند. 
در «زنی از میان تاریکی»، معما یا کارآگاه در معنای کلاسیک آن وجود ندارد. آنچه می‌خوانیم، بیشتر یک درام روان‌شناختی با رگه‌های جنایی است. 

زنی از میان تاریکی

زنی از میان تاریکی

رایبد
افزودن به سبد خرید 95,000 تومان

قسمتی از کتاب زنی از میان تاریکی:
لوییز چشم‌هایش را باز کرد و دید روز شده. باران دیگر روی پنجره‌ها و شیشه‌ی جلوی اتومبیل دودر نمی‌پاشید و برف‌پاک‌کنِ خودکار بی‌حرکت بود. بی‌آنکه تکان بخورد، به برازیل نگاه کرد. آسوده‌خاطر روی صندلی کناری لم داده بود، یک دستش روی فرمان بود، دست دیگرش روی زانویش و سیگاری را که نگه داشته بود. چهره‌ی زرد بیمارگونش آرام بود و اثری از نگرانی نداشت. به جاده‌ی پیش رو چشم دوخته بود. 
لوییز پرسید: «خیلی خوابیدم؟» 
برازیل به او لبخند زد. «این دفعه یه ساعت. بهتری؟» دستی را که سیگار را نگه داشته بود، بلند کرد تا چراغ‌های جلوی ماشین را خاموش کند.
لوییز کمی راست‌تر نشست و خمیازه‌کشان گفت: «بله، هنوز خیلی راه داریم؟»
«حدود یه ساعت.» دست به جیب برد و به او سیگار تعارف کرد. 
لوییز یکی برداشت و خم شد تا از فندک داشبورد استفاده کند. وقتی سیگار روشن شد، پرسید: «می‌خواهی چه کار کنی؟»
«مخفی می‌شم تا ببینم چی به چیه.»
زن از گوشه‌ی چشم به‌صورت آرام او نگاه کرد و گفت: «تو هم بهتری.»
برازیل با کمی شرمندگی خندید. «راستش اون موقع عقلم رو از دست دادم.»
لوییز به‌نرمی دستی به پشت دست او کشید و آن دو تا مدتی در سکوت راه پیمودند. بعد لوییز پرسید: «داریم می‌رویم خانه‌ی آن دوستانی که درباره‌شان حرف زدی؟»
«بله.»
یک ماشین دودر تیره‌رنگ که دو پلیس یونیفورم‌پوش در آن نشسته بودند از روبه‌روی‌شان آمد و از آن‌ها گذشت. زن با نگاهی نافذ به برازیل نگریست. چهره‌اش بی‌حالت بود. 
لوییز به نشان رضایت دوباره دست برازیل را لمس کرد.
برازیل توضیح داد: «بیرون که باشم روبه‌راهم. چهاردیواری حالم رو می‌گیره.»
زنی از میان تاریکی را فریبا ارجمند ترجمه کرده و کتاب حاضر در 95 صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.    
   

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط