در ستایش زنان سرسخت/ جسارت و قوی بودن در امتداد هم

2 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


کتابِ «در ستایش زنان سرسخت» نوشته‌ی کَرِن کاربو با زیرعنوانِ درس‌های زندگی از 22 زنِ جسور که قوانین را زیر پا گذاشتند را انتشارات مهرگان خرد به چاپ رسانده است. این کتاب، یکی از آثار خواندنی و پرانرژی در حوزه‌ی زندگی‌نامه‌ها و مطالعات زنان است که به سراغ زنانی شناخته‌شده در عرصه‌های گوناگون تاریخ معاصر می‌رود و تلاش می‌کند آن‌ها را از زاویه‌ای متفاوت معرفی کند؛ نه به‌عنوان قدیسه‌ها یا اسطوره‌های بی‌نقص، بلکه به‌عنوان زنانی واقعی، با روحیه‌ای مقاوم، پرشور و اغلب دشوار برای هنجارهای اجتماعی‌ای که در آن می‌زیسته‌اند. این کتاب در حقیقت نوعی ستایش از زنانی است که مسیرهای متعارف را نپذیرفتند، با قواعد سنتی مقابله کردند، از خوشایند دیگران نبودن نترسیدند و دربرابر فشارهای جامعه برای همسان‌سازی ایستادند. کاربو در این اثر ‌فقط روایتگر زندگی آن‌ها نیست، بلکه با نثر طنزآلود، صریح و گاه بی‌پروا تلاش می‌کند الهام‌بخشی را به خواننده منتقل کند و نشان دهد «زن دشوار بودن» درواقع نقطه‌ی ضعف نیست، بلکه یکی از بزرگ‌ترین موهبت‌هاست.
یکی از ویژگی‌های مهم کتاب این است که نویسنده به جای پرداختن به جزئیات تاریخی خشک، از روایتی زنده، پر از شوخ‌طبعی و گاه لحنی دوستانه استفاده می‌کند. خواننده احساس می‌کند نویسنده با او در کافه‌ای نشسته و درباره‌ی زنانی که تحسینشان می‌کند حرف می‌زند. این سبک روایت، باعث می‌شود که حتی کسانی که علاقه‌ی چندانی به زندگی‌نامه‌های کلاسیک ندارند، جذب کتاب شوند. کاربو هم از موفقیت‌ها سخن می‌گوید و هم از ضعف‌ها، شکست‌ها و تصمیم‌های جنجالی شخصیت‌های مورد بحث؛ برای مثال، وقتی از فریدا کالو سخن می‌گوید فقط از نقاشی‌های مشهورش یا بیماری جسمانی‌اش نمی‌نویسد، بلکه بر روحیه‌ی استقلال‌طلب او، روابط پرچالش و جسارتش در بازنمایی خویشتن نیز تمرکز دارد.

 

 

در این کتاب، «زن سرسخت» نه به معنای زنی ناسازگار یا مشکل‌ساز، بلکه به معنای کسی است که از قالب‌های اجتماعی سر باز می‌زند. کاریو به‌درستی نشان می‌دهد که در جامعه‌ی مردسالار، هر زنی که بخواهد صدای خود را داشته باشد و از مسیرهای سنتی فراتر برود، «سرسخت» نامیده می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، دشواری این زنان محصول نافرمانی آن‌ها از انتظارات کلیشه‌ای است. اگر از آن‌ها انتظار می‌رفت ساکت، مطیع و سازگار باشند، این زنان با انتخاب‌هایشان نشان دادند که هویت مستقل ارزشمندتر از پذیرش کورکورانه‌ی قواعد است.
نویسنده در خلال روایت‌ها، بارها به خواننده یادآوری می‌کند که این زنان لزوماً کامل یا بی‌عیب نبوده‌اند؛ آن‌ها هم اشتباه کرده‌اند، شکست خورده‌اند و گاهی تصمیم‌هایی گرفته‌اند که شاید با معیارهای امروز قابل دفاع نباشد؛ اما همین واقعی بودن، آن‌ها را الهام‌بخش‌تر می‌کند. پیام اصلی کتاب این است که انسان‌ بودن با همه‌ی تناقض‌ها و کمبودهایش ارزشمند است و اگر قرار باشد ما تأثیری واقعی بر جهان بگذاریم، باید جرئت کنیم خودمان باشیم؛ حتی اگر برچسب «سرسخت» به ما زده شود.
نکته‌ی دیگر این است که کتاب فقط یک اثر ادبی یا بیوگرافی نیست بلکه متنی فرهنگی و اجتماعی نیز هست. کاریو با انتخاب زنان از حوزه‌های مختلف نشان می‌دهد که دشواری و سرسختی، فارغ از زمینه‌ی حرفه‌ای، عنصر مشترک در ایجاد تغییر است. چه در عرصه‌ی هنر، چه سیاست و چه سرگرمی، کسانی که مسیر متفاوتی رفته‌اند همان‌هایی هستند که تاریخ به یاد می‌آورد. در این میان، زنان به خاطر فشارهای مضاعف اجتماعی، بیش از دیگران نیاز به مقاومت داشته‌اند.

 


یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کتاب، طنز و طعنه‌های نویسنده است. او با زبانی پرنشاط و بی‌پروا به شخصیت‌ها نزدیک می‌شود، گاهی آن‌ها را به چالش می‌کشد و گاهی با شور و شوق وصف‌ناپذیری ستایش‌شان می‌کند. این لحن باعث می‌شود که کتاب نه صرفاً یک مرجع آموزشی، بلکه یک تجربه‌ی لذت‌بخش خواندن باشد. کاربو به خواننده انرژی می‌دهد، او را به خنده وادار می‌کند و درعین‌حال تلنگرهایی جدی درباره‌ی جایگاه زنان در جامعه می‌زند.
در پس همه‌ی این روایت‌ها، هدف کاربو این است که به زنان امروز بگوید لازم نیست برای پذیرفته ‌شدن، خودشان را کوچک کنند یا مطابق استانداردهای رایج رفتار کنند. او با روایت زندگی این زنان، می‌خواهد نشان دهد که مسیرهای غیرمعمول و سرسختی دربرابر انتظارات جامعه می‌تواند راهی برای آزادی فردی و موفقیت واقعی باشد. این پیام به‌ویژه برای زنانی که در دنیای امروز هنوز با کلیشه‌های مشابه دست‌وپنجه نرم می‌کنند، بسیار الهام‌بخش است.

در ستایش زنان سرسخت

در ستایش زنان سرسخت

مهرگان خرد
افزودن به سبد خرید 280,000 تومان

قسمتی از کتاب در ستایش زنان سرسخت نوشته‌ی کَرِن کاربو:
به اعتقاد بسیاری، زنانی که در بزرگسالی از زندگی خود لذت می‌برند، در کودکی رابطه‌ای صمیمانه با پدرشان داشته‌اند و از حمایت قاطع او برخوردار بوده‌اند. تشویق و تأییدی که از سوی پدر، اولین مرد زندگی یک زن، نصیب او می‌شود به او اعتمادبه‌نفس پیدا کردن خود واقعی‌اش را می‌بخشد و از اینکه هم یک زن باشد و هم یک انسان پیچیده دچار سردرگمی نمی‌شود. پدر فریدا، گیلرمو کالوی آلمانی‌تبار، چنین پدر حمایتگری بود. در میان پنج دختر خانواده، فریدای باهوش، پرجنب‌وجوش و شاد دختر محبوب گیلرمو بود. فریدا از باغ کنار کلاس دینی‌اش میوه می‌دزدید، وقتی خواهرانش در حال نظافت بودند به آهستگی سراغشان می‌رفت و آن‌ها را هول می‌داد ولی تمامی این شیطنت‌ها با فلج اطفالی که در 6 سالگی به سراغ فریدا آمد به پایان رسید.
فریدا برای نُه ماه در بستر بیماری بود. نُه ماهی که برای یک کودک پر جنب‌وجوش به اندازه‌ی ابدیت است. پدرش در تمام مدت از او مراقبت می‌کرد. پزشکش اجازه بازگشت به مدرسه را به شرط ورزش‌ کردن داد. فریدا در شنا، بوکس، اسکیت و فوتبال بسیار مستعد بود اما پای راست او برای همیشه لاغر و چروک باقی ماند و به‌خاطر این «پای چوبی» در مدرسه تنها ماند. برای جبران این تنهایی، پدرش که او را از سایر دخترانش به خود شبیه‌تر می‌دید (باهوش، هنرمند، بااراده و درواقع مثل یک پسر)، کتاب‌های کتابخانه‌اش را در اختیار او قرار می‌داد و به او عکاسی و ظهور عکس را آموخت. رابطه‌ی فریدا با مادرش، ماتیلده، از نوع روابط پرکشمکش یک دختر باهوش و فراری از سنت‌ها و قانونمندی‌های مادری از نسل قبل بود. ماتیلده یک زن زیبا، مذهبی و بی‌سواد بود که طبق سنت با مردی ازدواج کرده بود که از او انتظار داشت کارهای خانه را انجام بدهد، از کودکان مراقبت کند و غذاهای خوشمزه بپزد؛ اما فریدای جسور در آرزوی زندگی باشکوه‌تری بود.
در ستایش زنان سرسخت را مهدیه مؤمنی ترجمه کرده و کتاب حاضر در 246 صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.  
     

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط