دسته بندی : نمایشنامه

تب یونجه

(نمایشنامه انگلیسی،قرن 20م)
نویسنده: نوئل کاورد
110,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 124
شابک 9786223080531
تاریخ ورود 1402/05/02
نوبت چاپ 1
سال چاپ 1402
وزن (گرم) 125
قیمت پشت جلد 110,000 تومان
کد کالا 124625
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
نوئل کاورد نویسنده و نمایشنامه‌نویس انگلیسی است که بیش از پنجاه عنوان نمایشنامه منتشر کرده است. بسیاری از نمایشنامه‌های او چون تب یونجه، زندگی‌های خصوصی، طرحی برای زندگی، خنده‌ی امروز و روح سرخوش جزء نمایش‌های پُرتکرار و پُربیننده‌ی سالن‌های نمایش بودند. کاورد علاوه‌بر نمایشنامه ٬صدها آهنگ٬ چندین نمایش موزیکال، چندین فیلمنامه، چند جلد کتاب شعر و داستان کوتاه، یک رمان بلند و یک خودزندگی‌نامه‌ی سه جلدی را نیز در کارنامه‌ی فعالیت‌های ادبی‌اش دارد. همچنین این نویسنده‌ی مشهور در شش دهه از زندگی‌اش در نمایش‌ها و فیلم‌های متعددی به ایفای نقش پرداخت. تب یونجه یکی از ماندگارترین کمدی‌های نوئل کاورد است. نمایشنامه در خانه‌ای ییلاقی، در یک آخرهفته‌اتفاق می‌افتد، خانه‌ی خانواده‌ی بلیس. جودیت بلیس و شوهرش، دیوید و فرزندا‌نش هرکدام به‌طور جداگانه و بدون اطلاع دیگران برای آخر هفته مهمان دعوت کرده‌اند که این موضوع باعث بحث و دلخوری بین آن‌ها می‌شود. با شروع مهمانی مشخص می‌شود برخی از مهمان‌ها از قبل با هم آشنا بوده‌اند. در صحنه‌ی دوم، هر یک از مهمان‌ها با یکی از میزبان‌ها صمیمی‌می‌شود و کم‌کم وارد رابطه‌ای نامتعارف وغیرمعمول می‌شوند. در همین حال، نمایش شخصی جودیت آغاز می‌شود، مبالغه در احساسات و بازی دادن مهمان‌ها که اعضای خانواده نیز با او همراهی می‌کنند. در نهایت، مهمان‌ها گیج و عصبانی از رفتار میزبان‌ها تصمیم می‌گیرند بی‌خبر آنجا را ترک کنند. خانواده بلیس اصلا متوجه رفتن آن‌ها نمی‌شوند، چون مشغول بحث درباره‌ی کتاب جدید دیوید هستند. در واقع اعضای این خانواده با رفتارهای خودخواهانه و عجیبشان مهمان‌ها را فراری می‌دهند. این نمایشنامه که درون‌مایه طنز دارد با نگاهی زیرکانه رفتار یک خانواده‌ی عجیب را به تصویر می‌کشد، کسانی که تعادل شخصیتی و رفتاری ندارند و به کسی به‌جز خودشان اهمیت نمی‌دهند.
بخشی از کتاب
سورل: می‌دونی که هیچ‌وقت نمی‌تونیم اون‌ها رو نگه ‌داریم. در مورد شلم‌شوربابودنمون حق با توئه، سایمون. کاش این‌طوری نبودیم. سایمون: اهمیتی داره؟ سورل: فکر کنم باید اهمیت داشته باشه... واسه آدم‌های دیگه. سایمون: این تقصیر ما نیست. این‌‌مدلی بار اومده‌ایم. سورل: خب، اگه ما اون‌قدر باهوش هستیم که این رو می‌فهمیم، پس باید اون‌قدر باهوش باشیم که خودمون رو تغییر بدهیم. سایمون: مطمئن نیستم که بخوام. سورل: ما به‌شدت بی‌ادب هستیم. سایمون: نه با آدم‌هایی که دوستشون داریم. سورل: آدم‌هایی که دوستشون داریم باهاش کنار می‌آن، چون اون‌ها هم ما رو دوست دارن. سایمون: منظورت از بی‌ادبی دقیقاً چیه؟ بلدنبودن فوت‌وفن‌معاشرت و گپ‌زدن‌؟ سورل: ما هرگز سعی نمی‌کنیم وقتی کسی اینجا می‌آد، بهش برسیم. سایمون: چرا باید این کار رو کنیم؟ اینکه یه نفر مدام حواسش به آدم باشه، نفرت‌انگیزه. سورل: بله، اما آدم‌ها دوست دارن کمی بهشون توجه بشه. ما هیچ‌وقت یه بار هم از کسی نپرسیده‌ایم که آیا خوب خوابیده.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است