دسته بندی : رمان خارجی

بیمار خاموش

(داستان های انگلیسی،قرن21م،برگزیده ی کتاب سال آمریکا)
نویسنده: الکس مایکلیدیس
400,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 320
شابک 9786229582701
تاریخ ورود 1398/05/28
نوبت چاپ 16
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 307
قیمت پشت جلد 400,000 تومان
کد کالا 81342
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
«بیمار خاموش» نخستین رمان «الکس مایکلیدیس» است که بلافاصله بعد از انتشار، در صدر پرفروش‌های نیویورک‌تایمز و سایر فهرست‌های معتبر قرار گرفت و هفته‌های زیادی در رتبه‌ی یک فروش باقی ماند. این رمان با رکورد ۵۲ هفته باقی ماندن در رتبه‌ی یک پرفروش‌های نیویورک‌تایمز رسما پدیده‌ی سال‌های اخیر محسوب می‌شود. یک تریلر روان‌شناختی نفس‌گیر و غافلگیرکننده که علاوه بر جذابیت‌های داستانی، از تحلیل‌های روان‌شناختی درست و معتبری نیز بهره گرفته است. «بیمار خاموش» در نظرسنجی سایت گودریدز، رتبه‌ی نخست بخش تریلر را به دست آورد و به عنوان کتاب سال تریلر آمریکا در سال ۲۰۱۹ نیز معرفی شد. «بیمار خاموش» داستان زندگی نقاش معروفی به نام «آلیسیا برنسون» است که با عکاسی به نام «گابریل» ازدواج کرده و زندگی ظاهرا خوبی دارد. تا این‌که یک شب آلیسیا وقتی شوهرش از سر کار به خانه بازمی‌گردد، پنج بار به صورت او شلیک می‌کند و بعد از آن، دیگر کلمه‌ای بر زبان نمی‌آورد. سکوتی که رازهای زیادی در خود دارد و به‌مرور با کمک یک روان‌شناس، برملا می‌شوند. وال استریت ژورنال، ولین رمان مایکلیدیس را شگفت‌انگیز می‌داند، با پایانی به ارزشمندی آثار رازآلود و کلاسیک آگاتا کریستی. بی‌بی‌سی، سبک‌و سیاق این کتاب را با سبک و سیاق و ظرافت کار یک استاد برابر می‌داند و تایمز لندن درباره‌ی «بیمار خاموش» این‌گونه می‌نویسد: یک رمان اولِ تأثیرگذار… «بیمار خاموش» متنی هوشمندانه، خیال‌انگیز و فوق‌العاده است.
بخشی از کتاب
گابریل برنسون شش سال پیش به قتل رسید. چهل‌وچهارساله بود. او در بیست‌وپنجم آگوست و در گرمای غیرعادی تابستان به قتل رسید. شاید‌‌یادتان باشد که بالاترین درجه‌ی گرما را در آن زمان ثبت کردند. روزی که او مرد، گرم‌ترین روز سال بود. در روز آخر عمرش صبح زود بیدار شد. ساعت ۵:۱۵ صبح ماشینی او را از خانه‌اش که در شمال غربی لندن بود و به همراه آلیسیا در آن‌جا زندگی می‌کرد، به حاشیه‌ی همپستد هیث برد و برای عکاسی به شوردیچ رفت. تمام روز را صرف عکاسی از مدل‌های بالای پشت بام واگو کرده بود. درباره‌ی کارهای آلیسیا چیز زیادی مشخص نیست. او در شرف برگزاری نمایشگاه بود و حسابی مشغول کارهایش بود. به احتمال تمام روز را مشغول نقاشی در انتهای باغ، در آلاچیقی بود که بعدها آن را به استودیو تبدیل کرد. گابریل تا دیروقت مشغول عکاسی بود و تا ساعت یازده به خانه برنگشت. نیم ساعت بعد همسایه‌شان باربی هلمن صدای چند شلیک گلوله را شنید. باربی به پلیس زنگ زد و در ساعت ۱۱:۳۵ شب ماشینی از ایستگاه هاور استاک هیل به محل اعزام شد و ظرف سه دقیقه به خانه‌ی برنسون رسید.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است