ذهن خوانی (علم نوین رمزگشایی از افکار،امیال و هویت واقعی انسان)
(زبان و جنبه های روانشناسی،ارتباط بین اشخاص،زبان ایما و اشاره،فریبکاری)
موجود
ناشر | ذهن آویز |
---|---|
مولف | دیوید جی. لیبرمن |
مترجم | علی علی پناهی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 232 |
شابک | 9786001185250 |
تاریخ ورود | 1402/03/27 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 225 |
کد کالا | 123139 |
قیمت پشت جلد | 1,980,000﷼ |
قیمت برای شما
1,980,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
هرچه تعامل انسانی در دنیای قطبی پیچیدهتر شود، به دست آوردن ابزار نفوذ در مهی از ابهام ضروریتر به نظر میرسد. ذهنخوانی میتواند راهنمای شما در این جهان پیچدرپیچ باشد.
ما همواره میکوشیم تا بفهمیم که دیگران به چه چیزی فکر میکنند یا چه چیزی از ذهنشان میگذرد و آنقدر برای کشف افکار آنها حدس و گمان میزنیم که گاه از این همه حدس و گمانهای بیهودهای که اغلب هم راه به جایی نمیبرند ناامید و خسته میشویم؛ اما امروز با کمک علم جدید روانشناسی زبان راحتتر میتوانیم افکار دیگران را کشف کنیم. علم روانشناسی زبان، علم مطالعۀ عوامل روانشناختی و عصبشناختیِ اکتساب، کاربرد، درک و تولید زبان است و به مطالعۀ آن دسته از فرایندهای شناختی میپردازد که تولید جملات دستوری و معنادار و نیز درک واژهها، پارهگفتارها و متن را ممکن میسازند.
دیوید لیبرمن نیز در کتاب خود، «ذهنخوانی»، از این علم روز استفاده کرده تا به خوانندگانش کمک کند که ذهن افراد را در هر موقعیتی، چه رودررو، چه روی صفحۀ نمایش و چه به صورت نوشتاری، بخوانند.
او به ما کمک میکند تا تشخیص دهیم به چه کسانی میتوان اعتماد کرد و چه کسانی ممکن است ما را بفریبند.
ما همواره میکوشیم تا بفهمیم که دیگران به چه چیزی فکر میکنند یا چه چیزی از ذهنشان میگذرد و آنقدر برای کشف افکار آنها حدس و گمان میزنیم که گاه از این همه حدس و گمانهای بیهودهای که اغلب هم راه به جایی نمیبرند ناامید و خسته میشویم؛ اما امروز با کمک علم جدید روانشناسی زبان راحتتر میتوانیم افکار دیگران را کشف کنیم. علم روانشناسی زبان، علم مطالعۀ عوامل روانشناختی و عصبشناختیِ اکتساب، کاربرد، درک و تولید زبان است و به مطالعۀ آن دسته از فرایندهای شناختی میپردازد که تولید جملات دستوری و معنادار و نیز درک واژهها، پارهگفتارها و متن را ممکن میسازند.
دیوید لیبرمن نیز در کتاب خود، «ذهنخوانی»، از این علم روز استفاده کرده تا به خوانندگانش کمک کند که ذهن افراد را در هر موقعیتی، چه رودررو، چه روی صفحۀ نمایش و چه به صورت نوشتاری، بخوانند.
او به ما کمک میکند تا تشخیص دهیم به چه کسانی میتوان اعتماد کرد و چه کسانی ممکن است ما را بفریبند.
بخشی از کتاب
اگر از شما بخواهند روی یک خط پهن که کف اتاق رنگآمیزی شده قدم بزنید، تقریباً این کار را بهراحتی انجام میدهید. وقتی روی خط در داخل اتاق قدم میزنید ممکن است نگاهتان به پایین باشد، اما مراقب اطراف نیز هستید. ممکن است با خیال راحت جواب تلفن خود را هم بدهید. حال اگر خط باریکتر شود، تمرکز شما خیلی بیشتر خواهد شد، اما تصور کنید که همان خط روی الواری است که در ارتفاع ساختمانی بیست طبقه قرار دارد. در این صورت شما آهسته قدم برمیدارید، تمرکز شما فقط روی قدمهایی است که برمیدارید و نه چیز دیگر، و بههیچوجه جواب تلفن را نمیدهید و به مناظر اطراف هم نگاه نمیکنید. تمام تمرکز شما بر خودتان است؛ زیرا سلامت جسمانی در اولویت نخست قرار دارد.
چگونه میتوانید بگویید کسی که روی زمین یا در ارتفاع بیست متری راه میرود، چه احساسی دارد؟ کسی که تمرکز بیشتری بر خود دارد، اضطراب بیشتری هم خواهد داشت. حال نگاه دقیقتری به این فرایند داشته باشیم. رفتار فرد چهار مرحله دارد:
1. نداشتن آگاهی از نداشتن مهارت: زمانی است که فرد نمیداند کار او صحیح نیست.
2. داشتن آگاهی از نداشتن مهارت: زمانی است که فرد میداند مهارتهای لازم برای کارایی و موفقیت را ندارد.
3. داشتن آگاهی از داشتن مهارت: زمانی است که فرد از آنچه باید انجام دهد خبر دارد، اما آگاهی لازم است تا فرد کارآمد باشد.
4. نداشتن آگاهی از داشتن مهارت: زمانی است که فرد میتواند کاری را صحیح و آنگونه که لازم است انجام دهد، اما بههیچوجه از توانمندی خود خبر ندارد.
یادگیری راندن و هدایت صحیح خودروی دندهای این چهار سطح را نشان میدهد. فرد در گام نخست هیچ آگاهی از رانندگی ندارد، اما سرانجام وقتی رانندگی را فرامیگیرد، مهارت لازم برای تغییر دندهها را دارد بدون اینکه لازم باشد بر کاری که انجام میدهد تمرکز آگاهانه داشته باشد؛ در این مرحله فرایند کار بستگی دارد به قدرت حافظه که بهطور غریزی انجام میشود. قدرت حافظه بستگی دارد به حافظۀ ضمنی یا حافظۀ کاری، که نوعی حافظۀ ناخودآگاه بلندمدت است و به ما کمک میکند وظایف خاصی را با حداقل تمرکز انجام دهیم؛ در این حالت میتوانیم بهطور خودکار و بدون آگاهی هوشیارانه به حافظه دسترسی داشته باشیم.
به تفاوت بین یک رانندۀ تازهکار و یک رانندۀ حرفهای باتجربه دقت کنید. رانندۀ تازهکار پشت فرمان مینشیند و همهچیز را کنترل میکند. او وقتی کلاژ را به آرامی رها میکند سر خود را پایین میآورد تا پای خود را روی گاز بگذارد. کارها را یکییکی انجام میدهد. موقعی که میخواهد دنده عقب برود کمربند ایمنی خود را نمیبندد، اما رانندۀ باتجربه وقتی در شرایط پر از نگرانی _مانند شرایط توفانی که دید در حد صفر است_ قرار میگیرد، چه واکنشی نشان میدهد؟ او رادیو را خاموش میکند و فرمان را آنطور که توصیهشده محکم میگیرد. از نظر روانشناختی، شرایط استرسزا باعث میشود دید ما محدود و اضطرابمان بیشتر شود و تمرکزمان به هم بریزد.
از نظر روانشناختی، شرایط پر استرس باعث میشود، دید ما محدود و اضطرابمان بیشتر شود و تمرکز ما به هم بریزد.
چگونه میتوانید بگویید کسی که روی زمین یا در ارتفاع بیست متری راه میرود، چه احساسی دارد؟ کسی که تمرکز بیشتری بر خود دارد، اضطراب بیشتری هم خواهد داشت. حال نگاه دقیقتری به این فرایند داشته باشیم. رفتار فرد چهار مرحله دارد:
1. نداشتن آگاهی از نداشتن مهارت: زمانی است که فرد نمیداند کار او صحیح نیست.
2. داشتن آگاهی از نداشتن مهارت: زمانی است که فرد میداند مهارتهای لازم برای کارایی و موفقیت را ندارد.
3. داشتن آگاهی از داشتن مهارت: زمانی است که فرد از آنچه باید انجام دهد خبر دارد، اما آگاهی لازم است تا فرد کارآمد باشد.
4. نداشتن آگاهی از داشتن مهارت: زمانی است که فرد میتواند کاری را صحیح و آنگونه که لازم است انجام دهد، اما بههیچوجه از توانمندی خود خبر ندارد.
یادگیری راندن و هدایت صحیح خودروی دندهای این چهار سطح را نشان میدهد. فرد در گام نخست هیچ آگاهی از رانندگی ندارد، اما سرانجام وقتی رانندگی را فرامیگیرد، مهارت لازم برای تغییر دندهها را دارد بدون اینکه لازم باشد بر کاری که انجام میدهد تمرکز آگاهانه داشته باشد؛ در این مرحله فرایند کار بستگی دارد به قدرت حافظه که بهطور غریزی انجام میشود. قدرت حافظه بستگی دارد به حافظۀ ضمنی یا حافظۀ کاری، که نوعی حافظۀ ناخودآگاه بلندمدت است و به ما کمک میکند وظایف خاصی را با حداقل تمرکز انجام دهیم؛ در این حالت میتوانیم بهطور خودکار و بدون آگاهی هوشیارانه به حافظه دسترسی داشته باشیم.
به تفاوت بین یک رانندۀ تازهکار و یک رانندۀ حرفهای باتجربه دقت کنید. رانندۀ تازهکار پشت فرمان مینشیند و همهچیز را کنترل میکند. او وقتی کلاژ را به آرامی رها میکند سر خود را پایین میآورد تا پای خود را روی گاز بگذارد. کارها را یکییکی انجام میدهد. موقعی که میخواهد دنده عقب برود کمربند ایمنی خود را نمیبندد، اما رانندۀ باتجربه وقتی در شرایط پر از نگرانی _مانند شرایط توفانی که دید در حد صفر است_ قرار میگیرد، چه واکنشی نشان میدهد؟ او رادیو را خاموش میکند و فرمان را آنطور که توصیهشده محکم میگیرد. از نظر روانشناختی، شرایط استرسزا باعث میشود دید ما محدود و اضطرابمان بیشتر شود و تمرکزمان به هم بریزد.
از نظر روانشناختی، شرایط پر استرس باعث میشود، دید ما محدود و اضطرابمان بیشتر شود و تمرکز ما به هم بریزد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر