غروب روزهای آخر پاییز و پنجری (نمایش نامه)
(نمایش نامه ی آلمانی،قرن 20م)
موجود
ناشر | قطره |
---|---|
مولف | فریدریش دورنمات |
مترجم | حمید سمندریان |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 108 |
شابک | 9786001190056 |
تاریخ ورود | 1398/05/07 |
نوبت چاپ | 13 |
سال چاپ | 1403 |
وزن (گرم) | 131 |
کد کالا | 80512 |
قیمت پشت جلد | 980,000﷼ |
قیمت برای شما
980,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
این کتاب از دو نمایشنامهی بسیار جذاب رادیوئی تشکیل شده: «غروب روزهای آخر پاییز» و «پنچری». نویسنده کسی نیست جز فردریش دورنمات که یکی از چهرههای نامآور در ادبیات نمایشی قرن بیستم به شمار میآید. آثار دورنمات همواره به محتوا و فرمهای نوآورانه و خلاقانهشان معروفند و این دو نمایشنامه نیز از چنین ویژگیهایی برخوردارند، افزونبر این در زمرهی آثار پلیسی دورنمات قرار دارند؛ او استاد استفاده از این ژانر عامهپسند برای نوشتن آثاری بود که از ارزشهای ادبی و هنری برخوردار باشند.
نمایشنامهی اول «غروب روزهای آخر پاییز»، یکی از معروفترین و شناختهشدهترین آثار دورنمات است، شرح رویارویی مجذوبکنندهی یک کارآگاه خصوصی و یک نویسندهی آثار پلیسی. کارآگاه خصوصی که پیشتر یک کتابدار بوده، بهدلیل علاقه به رمانهای جنایی، آثار نویسنده را خوانده و حالا متوجه شباهت آنها با قتلهایی شده که در دنیای واقعی نیز اتفاق افتادهاند گویی نویسنده خود در صحنهی جنایتها حضور داشته و آن را به دقت ثبت و ضبط کرده است. کارآگاه آمده تا از دل گفتوگو با نویسنده پرده از این ماجراهای پررمزوراز بردارد.
در نمایشنامهی دوم «پنچری»، مردی در یک سفر اداری بهدلیل پنچری ماشینش مجبور میشود، شب را در ویلایی بین راه بگذراند. در آنجا با چهار قاضی بازنشسته آشنا میشود که دوستانه دور هم جمع شدهاند. آنها پس از صرف شام تصمیم میگیرند برای سرگرمی یک بازی ترتیب دهند. یک محاکمهی خیالی که هریک از حاضران نقشی در آن برعهده میگیرند، از قاضی و دادستان گرفته تا وکیل مدافع و اجراکنندهی حکم (جلاد). نقش متهم نیز به مرد تازهوارد میرسد. بازی شروع میشود، مرد در محضر دادگاه از خاطراتش سخن میگوید؛ به مرگ رئیسش اشاره میکند، از رابطهاش با همسر او میگوید و... هرچه نمایش پیش میرود ماجرا جدی و جدیتر میشود تا جایی که قاضی حکمی برای متهم صادر میکند!
«پنچری» از جنبههایی یادآور «محاکمه» اثر فرانتس کافکاست و بیگمان اگر از شاهکار کافکا خوشتان آمده از این نمایشنامه نیز لذت بسیار خواهید برد.
نمایشنامهی اول «غروب روزهای آخر پاییز»، یکی از معروفترین و شناختهشدهترین آثار دورنمات است، شرح رویارویی مجذوبکنندهی یک کارآگاه خصوصی و یک نویسندهی آثار پلیسی. کارآگاه خصوصی که پیشتر یک کتابدار بوده، بهدلیل علاقه به رمانهای جنایی، آثار نویسنده را خوانده و حالا متوجه شباهت آنها با قتلهایی شده که در دنیای واقعی نیز اتفاق افتادهاند گویی نویسنده خود در صحنهی جنایتها حضور داشته و آن را به دقت ثبت و ضبط کرده است. کارآگاه آمده تا از دل گفتوگو با نویسنده پرده از این ماجراهای پررمزوراز بردارد.
در نمایشنامهی دوم «پنچری»، مردی در یک سفر اداری بهدلیل پنچری ماشینش مجبور میشود، شب را در ویلایی بین راه بگذراند. در آنجا با چهار قاضی بازنشسته آشنا میشود که دوستانه دور هم جمع شدهاند. آنها پس از صرف شام تصمیم میگیرند برای سرگرمی یک بازی ترتیب دهند. یک محاکمهی خیالی که هریک از حاضران نقشی در آن برعهده میگیرند، از قاضی و دادستان گرفته تا وکیل مدافع و اجراکنندهی حکم (جلاد). نقش متهم نیز به مرد تازهوارد میرسد. بازی شروع میشود، مرد در محضر دادگاه از خاطراتش سخن میگوید؛ به مرگ رئیسش اشاره میکند، از رابطهاش با همسر او میگوید و... هرچه نمایش پیش میرود ماجرا جدی و جدیتر میشود تا جایی که قاضی حکمی برای متهم صادر میکند!
«پنچری» از جنبههایی یادآور «محاکمه» اثر فرانتس کافکاست و بیگمان اگر از شاهکار کافکا خوشتان آمده از این نمایشنامه نیز لذت بسیار خواهید برد.
بخشی از کتاب
نویسنده:خانمها، آقایان، در ابتدا، وظیفهى خودم میدونم که محل وقوع این داستانِ تا اندازهاى عجیبوغریبو که قسم میخورم صددرصد حقیقیه براتون تشریح کنم. البته چندان بیخطر نیست که انسان، داستانهاى حقیقى تعریف کنه. چون هرچى باشه ممکنه یه پلیس یا حتى یه دادستان، در بین شنوندگان حضور داشته باشه. اما باوجوداین، از اینکه به حقیقى بودن داستان اعتراف میکنم، ترسى ندارم. چون کاملا مطمئن هستم که شما داستان حقیقى منو باور نخواهید کرد. یا اقلا اونو ظاهرا باور نمیکنید. چون ـ محرمانه بگم ـ همهى شما، حتى اون دادستان یا پلیس احتمالى هم، خوب میدونه که من فقط داستانهاییو تعریف میکنم که واقعا اتفاق افتاده باشن. خب، حالا خواهش میکنم کمى به مغزتون فشار بیارید و اتاق مبلهاى از یه هتل بزرگو در نظرتون مجسم کنید. این اتاق، بسیار شیک و مدرنه و براى اقامتهاى طولانى درنظر گرفته شده. قبول؟ از طرف شما، در سمت چپ اتاق... کافیه که فقط چشمانتونو ببندید، تا بتونید اتاقو بهطور واضح ببینید... از طرف شما، در سمت چپ اتاق، چند میز مختلف در کنار هم قرار داده شده. میل دارید محل کار یه نویسندهى بزرگو تماشا کنید؟ پس تشریف بیارید جلوتر. مثل اینکه جا خوردید؟ حق هم دارید، چون محل کار نویسندگان کوچیک هم به همین شکله. اثاثیهى این اتاق: انبوهى از کاغذ، یه ماشینتحریر، نسخههاى مختلف رمانهاى جوراجور که با جوهرهایى به رنگهاى مختلف، بهطور درهموبرهم و ناخوانا تصحیح شده، مقدار زیادى مداد، خودکار، مدادپاککن، یه قیچى بزرگ، چسب، یه خنجر، بله... اشتباها به اینجا آورده شده. (سینهى خود را صاف میکند.) در پشت این شلوغى، یه بار کوچیک دستى قرار دارد. روى اون: کنیاک، ویسکى، آبزینت، شراب قرمز و چیزهاى دیگه. ولى حتى وجود این مشروبات هم نمیتونه دلیل بر عدم قدرت و توانایى هنرى و فقدان نبوغ در نویسندهى مورد بحث ما باشه. این وضعیت البته نمیتونه به نفع اون باشه، اما در ضمن به ضرر اون هم نیست.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر