شرلوک هولمز و سایه های سن پترزبورگ (ادبیات پلیسی27)

(داستان های آمریکایی،قرن 20م)
مترجم: زهرا زارعی
110,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 114
شابک 9786222018726
تاریخ ورود 1399/05/07
نوبت چاپ 3
سال چاپ 1402
وزن (گرم) 132
قیمت پشت جلد 110,000 تومان
کد کالا 93131
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
این کتاب رمانی کوتاه و شسته‌رفته است که علاوه‌بر برخورداری از بار روان‌شناسانه، از ارجاعات بینامتنی به یکی از شاهکارهای ادبیات جهان نیز قوت گرفته است. داستان در سال 1887 اتفاق می‌افتد، زمانی که چند سالی بیشتر از مرگ داستایفسکی نگذشته و هنوز آثار او برای عامه‌ی مردم در انگلستان خیلی شناخته‌شده نیست، از همین رو نویسنده اشاره‌ای به چگونگی رسیدن ترجمه‌ی انگلیسی «جنایت و مکافات» به دست دکتر واتسون می‌کند که در اینجا نیز وظیفه‌ی روایت داستان بر عهده‌ی او گذاشته شده است. دکتر واتسون مجذوب رمان داستا‌یفسکی شده که فارغ از ارزش‌های ادبی‌اش از جنبه‌هایی رمانی جنایی‌ست که نگاهی روان‌شناختی به مسئله‌ی جرم و جنایت دارد. از قضا در همین ایام بازرس لستراد به سراغ شرلوک هلمز و دوستش دکتر واتسون می‌رود و از ماجرای دو قتلِ توام با خشونت بسیار که توسط تبر در یکی از خیابان‌های شرقی لندن اتفاق افتاده، خبر می‌دهد. ماجرا در نگاه نخست برای شرلوک هلمز که شیفته‌ی پرونده‌های دشوار و پیچیده است، از جذابیت چندانی برخوردار نیست، اما جزئیاتی در ماجرا هست که او را درگیر خود می‌کند. در این میان ذهن دکتر واتسون که تازه کتاب داستایفسکی را خوانده جذب شباهت‌های این ماجرا با داستان رمان «جنایت و مکافات» می‌شود که درباره‌ی قتل دو زن (یک پیرزن رباخوار و خواهرش) با تبر در شهر سن پترزبورگ روسیه است، جالب‌تر آنکه در اینجا نیز یکی از مقتول‌ها نزول‌خواری یهودی است که براین شباهت بیش از پیش دامن می‌زند تاآنجاکه یک جور شباهت عمدی به نظر می‌رسد. تئوری واتسون درباره این قتل‌های بی‌رحمانه جرقه‌ی جذابیتی می‌شود که به گمان او به عنوان راوی (و همچنین خواننده) شرلوک هلمز به واسطه روحیه‌ی ‌نه‌چندان ادبی‌اش از آن غافل مانده است. اما در ادامه معلوم می‌شود اینجا نیز شرلوک هلمز است که برگ‌های برنده را در دست دارد. پرونده‌های او همیشه باید از پیچیدگی یا ویژگی‌های متفاوتی برخوردار باشد تا بتوانند این کارآگاه افسانه‌ای را ترغیب کنند که وارد میدان شود. برخلاف تصور دکتر واتسون هلمز چندان هم از ماجرای رمان داستایفسکی غافل نیست و از زاویه‌ای دیگر نگاه دقیق‌تری به این همانندی‌های نه‌چندان غیراتفاقی دارد...
بخشی از کتاب
گلوله‌ای که به آرتور بلک شلیک شده بود، دلیل مرگش نبود. آنچه به زندگی‌اش پایان داده بود، هنوز هم در پرده‌ای از ابهام است. قریب به دو سال از درگیری گریزناپذیر شرلوک هولمز و پروفسور موریارتی در آبشار رایچن‌باخ می‌گذرد. عموم مردم (ازجمله خودم) هنوز معتقدیم هولمز به قتل رسیده است اما من، همان‌طور که در جاهای دیگر هم اشاره کرده‌ام، علی‌رغم ناپدید شدن او، هرگز علاقه‌ام را به چالش‌های پزشکی قانونی از دست نداده‌ام. درنتیجه، در طول سال‌های غیبت هولمز، همچنان گزارش‌های عمومی جنایات و تحقیقات مربوط به آن را ادامه دادم. درواقع، پلیس اغلب در مورد موضوعات مختلف جنایی نظرهای پزشکی‌ام را می‌خواهد. وقتی مرکز پلیس اسکاتلندیارد گفت: «دکتر واتسون، به کمک شما نیاز داریم.» خودم را موظف دانستم که تمام تلاشم را بکنم، حتی بدون راهنمایی دوست مورد اعتمادم. احساس می‌کنم کمک ارزشمندی برای پرونده‌هایشان هستم. از نتایج این همکاری، دعوت من در سال 1893 برای شهادت در هیئت تحقیق در برایتون بود. هرچند مطمئنم یک دکتر محلی هم می‌تواند این کار را همین‌قدر خوب انجام دهد، به تصور من، مقامات پلیس قصدشان این است که بحث و جدال را به کمترین حد ممکن برسانند و برای این کار امید به حضور یک همکار در هیئت تحقیق داشتند. در پرونده‌ی برایتون، سه قتل وجود داشت. اما این پرونده، شامل افراد معمولی نبود که خودشان را درگیر جزئیات بیمارگونه کنند، بلکه گروهی از روشنفکران بانفوذ بودند که برای توضیح چندین قتل، اشتیاق وافر نشان می‌دادند. یکی از مقتول‌ها، آرتور بلک، که نامش در بالا ذکر شد، ریاضی‌دانی مشهور و منتقد ادوارد گارنت بود، که پدرش به‌عنوان کتابدار کتاب‌های چاپی در موزه‌ی بریتانیا خدمت می‌کرد. همسر ادوارد، خواهر مقتول در یونان و کمبریج تحصیل کرده بود. با وجود شمار زیادی از روشنفکران علاقه‌مند، اسکاتلندیارد به این نتیجه رسید که تحقیقات جنایی با مراقبت‌های ویژه‌ای انجام شود.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است