ارتقا
(داستان های آمریکایی،قرن 21م)
موجود
ناشر | آموت |
---|---|
مولف | بلیک کراوچ |
مترجم | رضا حسینی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 456 |
شابک | 9786003841994 |
تاریخ ورود | 1402/05/08 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 394 |
کد کالا | 124890 |
قیمت پشت جلد | 2,550,000﷼ |
قیمت برای شما
2,550,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
ارتقا یک رمان هیجانانگیز و اعجابآور از بلیک کراوچ، نویسندهی رمانهای پرفروش ماده تاریک و بازگشت است.
«شما گام بعدی در تکامل انسان هستید.»
در ابتدا «لوگان رمزی» مطمئن نیست که آیا چیزی در او فرق کرده است یا نه. لوگان چابکتر شده است، راحتتر میتواند تمرکز کند، بهتر میتواند چند تا کار را با هم انجام دهد. تندتر کتاب میخواند، بهتر همه چیز را به خاطر میسپرد و کمتر نیاز به خواب دارد.
اما خیلی زود، دیگر نمیتواند انکار کند که مغزش و بدنش دارد تغییر میکند. لوگان کمکم جهان را و اطرافیانش را و حتی عزیزانش را کاملا طور دیگری میبیند.
موضوع این است که ژنوم لوگان هک شده است و بیدلیل هم او را هدف این ارتقاء قرار ندادهاند. ماجرا به چند ده سال پیش و به تاریکترین دورهی زندگی او و به یک میراث ترسناک خانوادگی بازمیگردد.
اما این تازه شروع کار است و آن کسانی که لوگان را هدف این ارتقا قرار دادهاند، نقشههای شومتر و بزرگýتری در سر دارند.
نیویورک تایمز رمان پیشِرو را اثری خوشساخت و پرهیجان معرفی میکند که خواننده را با خود همراه میسازد و با فرازهای بسیار زیبای خود او را در اوج هیجان به تامل وامیدارد.
آلکس مایکلیدس که خالق رمانهای بیمار خاموش و باکرهها است دربارهی این کتاب میگوید: از همان اولین صفحه کتاب کاملا دستتان میآید که یک استاد داستاننویسی کنترل شما را به دست گرفته است. ارتقا اسرارآمیز، مسحورکننده و به شدت تکاندهنده است. این رمان به کاوش در ماهیت انسانی ما میپردازد و شما را مبهوت میکند.
بلیک کراوچ بیهمتا بار دیگر ذهن من را کاملا شگفتزده کرد. ارتقا فقط یک رمان پرهیجان نیست که ذهن شما را به چالش بکشد. این رمان همچون زنگ خطری است که به همه ما هشدار میدهد که نباید در رابطه با نوع بشر جایگاه خداوند را غصب کرد. این دیدگاهی است که نویسنده سهگانه پرفروش گذرگاه، جاستین کرونین، دربارهی ارتقا ارائه کردهاست.
دلهرهآور، پرهیجان، شگفتانگیز، مسحورکننده، صمیمانه، خلاقانه، هوشمندانه، تاملبرانگیز و... ویژگیهای دیگری است که صاحبنظران دربارهی این کتاب ارائه دادهاند.
«بلیک کراوچ» نویسنده و فیلمنامهنویس آمریکایی متولد ۱۹۷۸، دانشآموختهی زبان و ادبیات انگلیسی است؛ وی برندهی جوایز متعددی شده است و از آثارش چند سریال معروف تلویزیونی ساخته شده است:
سریال ویوارد پاینز (Wayward Pines) بر اساس کتابی به همین نام در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ از تلویزیون فاکس پخش شده و همچنین سریال رفتار خوب (Good Behavior) بر اساس داستانهای کوتاه کراوچ در سال 2016 پخش شده است.
«سیدرضا حسینی» متولد ۱۳۴۸در رفسنجان، دانشآموختهی ارشد روانشناسی از دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی است. پیش از این رمانهای «آنجا که جنگل و ستارهها به هم میرسند»، «خاک آمریکا»، «آخرین چیزی که او به من گفت» و «بازگشت» با ترجمهی این مترجم در نشر آموت منتشر شده است.
«شما گام بعدی در تکامل انسان هستید.»
در ابتدا «لوگان رمزی» مطمئن نیست که آیا چیزی در او فرق کرده است یا نه. لوگان چابکتر شده است، راحتتر میتواند تمرکز کند، بهتر میتواند چند تا کار را با هم انجام دهد. تندتر کتاب میخواند، بهتر همه چیز را به خاطر میسپرد و کمتر نیاز به خواب دارد.
اما خیلی زود، دیگر نمیتواند انکار کند که مغزش و بدنش دارد تغییر میکند. لوگان کمکم جهان را و اطرافیانش را و حتی عزیزانش را کاملا طور دیگری میبیند.
موضوع این است که ژنوم لوگان هک شده است و بیدلیل هم او را هدف این ارتقاء قرار ندادهاند. ماجرا به چند ده سال پیش و به تاریکترین دورهی زندگی او و به یک میراث ترسناک خانوادگی بازمیگردد.
اما این تازه شروع کار است و آن کسانی که لوگان را هدف این ارتقا قرار دادهاند، نقشههای شومتر و بزرگýتری در سر دارند.
نیویورک تایمز رمان پیشِرو را اثری خوشساخت و پرهیجان معرفی میکند که خواننده را با خود همراه میسازد و با فرازهای بسیار زیبای خود او را در اوج هیجان به تامل وامیدارد.
آلکس مایکلیدس که خالق رمانهای بیمار خاموش و باکرهها است دربارهی این کتاب میگوید: از همان اولین صفحه کتاب کاملا دستتان میآید که یک استاد داستاننویسی کنترل شما را به دست گرفته است. ارتقا اسرارآمیز، مسحورکننده و به شدت تکاندهنده است. این رمان به کاوش در ماهیت انسانی ما میپردازد و شما را مبهوت میکند.
بلیک کراوچ بیهمتا بار دیگر ذهن من را کاملا شگفتزده کرد. ارتقا فقط یک رمان پرهیجان نیست که ذهن شما را به چالش بکشد. این رمان همچون زنگ خطری است که به همه ما هشدار میدهد که نباید در رابطه با نوع بشر جایگاه خداوند را غصب کرد. این دیدگاهی است که نویسنده سهگانه پرفروش گذرگاه، جاستین کرونین، دربارهی ارتقا ارائه کردهاست.
دلهرهآور، پرهیجان، شگفتانگیز، مسحورکننده، صمیمانه، خلاقانه، هوشمندانه، تاملبرانگیز و... ویژگیهای دیگری است که صاحبنظران دربارهی این کتاب ارائه دادهاند.
«بلیک کراوچ» نویسنده و فیلمنامهنویس آمریکایی متولد ۱۹۷۸، دانشآموختهی زبان و ادبیات انگلیسی است؛ وی برندهی جوایز متعددی شده است و از آثارش چند سریال معروف تلویزیونی ساخته شده است:
سریال ویوارد پاینز (Wayward Pines) بر اساس کتابی به همین نام در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ از تلویزیون فاکس پخش شده و همچنین سریال رفتار خوب (Good Behavior) بر اساس داستانهای کوتاه کراوچ در سال 2016 پخش شده است.
«سیدرضا حسینی» متولد ۱۳۴۸در رفسنجان، دانشآموختهی ارشد روانشناسی از دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی است. پیش از این رمانهای «آنجا که جنگل و ستارهها به هم میرسند»، «خاک آمریکا»، «آخرین چیزی که او به من گفت» و «بازگشت» با ترجمهی این مترجم در نشر آموت منتشر شده است.
بخشی از کتاب
کتابی در دست داشت و یک بطری شامپاین کروگ پیش رویش روی پیشخان بود.
کنارش روی یک چهارپایه نشستم و نشانم را روی پیشخان گذاشتم. نشان من شمایل یک عقاب سرسفید بود که بالهایش را دور مارپیچ دورشتهای مولکول دیانای حلقه کرده بود. مدتی طولانی سورن هیچ واکنشی از خودش نشان نداد. حتی به شک افتادم که شاید برق نشان را زیر نور چراغهای سقفی بار ندیده باشد، اما بعد سرش را برگرداند و به من نگاه کرد.
لبخندی تحویلش دادم.
کتاب را بست. اگر هم نگران بود، نگرانی را در چهرهاش بروز نداد. فقط با آن چشمهای آبیرنگش که مشخصه بارز اهالی اسکاندیناوی است، به من خیره شد.
گفتم: «سلام هنریک، من رمزی هستم، مامور اداره حفاظت از ژنها.»
«میشه بگین چه خطایی از من سر زده؟»
سورن سی و سه سال داشت و اهل اسلو بود، اما در لندن درس خوانده بود. مادرش آنجا دیپلمات بود. حرف که میزد، ته لهجه لندنیاش را میشد تشخیص داد.
«میتونیم بیرون از اینجا دربارهش حرف بزنیم.»
مشروبفروش که نشان من را دیده بود، حالا نگاهش به ما بود. احتمالا نگران بود که صورت حسابش پرداخت نشود.
سورن گفت: «من چند دقیقه دیگه باید سوار هواپیما بشم.»
«تو نمیری توکیو. امشب نمیری.»
سورن دندانهایش را روی هم فشار داد و برقی در چشمانش درخشید. موهای بلوندش را که روی صورتش ریخته بودند، پشت گوشهایش جمع کرد و مشروبفروشی را از نظر گذراند. بعد به بیرون و به مسافرهایی نگاه کرد که داشتند در سالن فرودگاه راه میرفتند.
گفتم: «اون خانومه رو میبینی که پشت سر ما روی اون چهارپایه نشسته؟ همون که موهای بلوند بلند داره و بادگیر سورمهای تنشه؟ اسمش هست نتمن. همکار منه. مامور اداره حفاظت از ژنهاست. پلیس فرودگاه هم منتظر فرصته تا دستگیرت کنه. ببین، یا مثل بچه آدم پا میشی با من میآی یا به زور میبرمت. انتخاب با خودته، ولی همین الان باید تصمیم بگیری.»
کنارش روی یک چهارپایه نشستم و نشانم را روی پیشخان گذاشتم. نشان من شمایل یک عقاب سرسفید بود که بالهایش را دور مارپیچ دورشتهای مولکول دیانای حلقه کرده بود. مدتی طولانی سورن هیچ واکنشی از خودش نشان نداد. حتی به شک افتادم که شاید برق نشان را زیر نور چراغهای سقفی بار ندیده باشد، اما بعد سرش را برگرداند و به من نگاه کرد.
لبخندی تحویلش دادم.
کتاب را بست. اگر هم نگران بود، نگرانی را در چهرهاش بروز نداد. فقط با آن چشمهای آبیرنگش که مشخصه بارز اهالی اسکاندیناوی است، به من خیره شد.
گفتم: «سلام هنریک، من رمزی هستم، مامور اداره حفاظت از ژنها.»
«میشه بگین چه خطایی از من سر زده؟»
سورن سی و سه سال داشت و اهل اسلو بود، اما در لندن درس خوانده بود. مادرش آنجا دیپلمات بود. حرف که میزد، ته لهجه لندنیاش را میشد تشخیص داد.
«میتونیم بیرون از اینجا دربارهش حرف بزنیم.»
مشروبفروش که نشان من را دیده بود، حالا نگاهش به ما بود. احتمالا نگران بود که صورت حسابش پرداخت نشود.
سورن گفت: «من چند دقیقه دیگه باید سوار هواپیما بشم.»
«تو نمیری توکیو. امشب نمیری.»
سورن دندانهایش را روی هم فشار داد و برقی در چشمانش درخشید. موهای بلوندش را که روی صورتش ریخته بودند، پشت گوشهایش جمع کرد و مشروبفروشی را از نظر گذراند. بعد به بیرون و به مسافرهایی نگاه کرد که داشتند در سالن فرودگاه راه میرفتند.
گفتم: «اون خانومه رو میبینی که پشت سر ما روی اون چهارپایه نشسته؟ همون که موهای بلوند بلند داره و بادگیر سورمهای تنشه؟ اسمش هست نتمن. همکار منه. مامور اداره حفاظت از ژنهاست. پلیس فرودگاه هم منتظر فرصته تا دستگیرت کنه. ببین، یا مثل بچه آدم پا میشی با من میآی یا به زور میبرمت. انتخاب با خودته، ولی همین الان باید تصمیم بگیری.»
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر