کیم جیانگ،متولد 1982
(داستان های کره ای،قرن 21م،کتاب برگزیده ی نیویورک تایمز و بهترین کتاب سال به انتخاب هفته نامه تایم و جزو کتاب های پرفروش سراسر دنیا)
موجود
ناشر | ابوعطا،دختر آفتاب |
---|---|
مولف | چو نام-جو |
مترجم | سپیده پوراکبر |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 176 |
شابک | 9786229952597 |
تاریخ ورود | 1399/10/07 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1401 |
وزن (گرم) | 169 |
کد کالا | 98765 |
قیمت پشت جلد | 1,350,000﷼ |
قیمت برای شما
1,350,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
این کتاب که فضایی داستانی- مستند دارد یکی از برجستهترین رمانهای سال است که هم از سوی متنقدین و هم ستارگان کی پاپ مورد استقبال قرار گرفته و داستان رو به زوال روانی زنی در مواجهه با جامعهی به شدت زنستیز کره جنوبی را تصویر کرده است.
کیم جیانگ شخصیت اصلی این رمان، مثل هزاران زن کره ای دیگر در آپارتمان مرتبش در حومه سئول، روزهایش را صرف مراقبت از دختر نوزادش میکند. جیانگ بهطور ناگهانی شروع به شبیهسازی صدای زنان دیگر (مرده یا زنده) میکند و همچنان که او بیشتر و بیشتر درگیر این روانپریشی میشود، همسر نگرانش او را نزد روانپزشک میبرد. جیانگ شروع به روایت داستان زندگیش برای روانپزشک میکند؛ از بدو تولد تا والدینی که از مدرسه ابتدایی انتظار پسر داشتند تا معلمانی که دختران را مجبور میکردند برای عدمجلبتوجه مردان لباسهای پوشیده بپوشند تا همکارانی که در سرویس بهداشتی زنان در محل کار، دوربین نصب کرده بودند.
اما آیا روانپزشک بهراستی میتواند او را معالجه کند یا واقعا بفهمد که چه چیزی به او آسیب میرساند؟
نیویورک تایمز این کتاب را با این تیتر معرفی کرده است: یک مقاله اجتماعی و همچنین یک اثر هنری
این کتاب در سراسر جهان با استقبال فراوان مواجه شده و به هجده زبان رایج دنیا ترجمه شده است.
کیم جیانگ شخصیت اصلی این رمان، مثل هزاران زن کره ای دیگر در آپارتمان مرتبش در حومه سئول، روزهایش را صرف مراقبت از دختر نوزادش میکند. جیانگ بهطور ناگهانی شروع به شبیهسازی صدای زنان دیگر (مرده یا زنده) میکند و همچنان که او بیشتر و بیشتر درگیر این روانپریشی میشود، همسر نگرانش او را نزد روانپزشک میبرد. جیانگ شروع به روایت داستان زندگیش برای روانپزشک میکند؛ از بدو تولد تا والدینی که از مدرسه ابتدایی انتظار پسر داشتند تا معلمانی که دختران را مجبور میکردند برای عدمجلبتوجه مردان لباسهای پوشیده بپوشند تا همکارانی که در سرویس بهداشتی زنان در محل کار، دوربین نصب کرده بودند.
اما آیا روانپزشک بهراستی میتواند او را معالجه کند یا واقعا بفهمد که چه چیزی به او آسیب میرساند؟
نیویورک تایمز این کتاب را با این تیتر معرفی کرده است: یک مقاله اجتماعی و همچنین یک اثر هنری
این کتاب در سراسر جهان با استقبال فراوان مواجه شده و به هجده زبان رایج دنیا ترجمه شده است.
بخشی از کتاب
کو بونسون، مادربزرگ جیانگ که با آنها زندگی میکرد از اینکه جیانگ شیر خشک برادرش را بخورد بسیار بدش میآمد. اگر مادربزرگ او را میدید که قاشقی پر از شیرخشک به دهان میگذارد، چنان ضربهی محکمی به پشتش میزد که پودر از دهان و بینی او بیرون میپاشید. کیم یونیانگ، خواهر بزرگتر جیانگ بعد از اینکه مادربزرگشان یک مرتبه پس از ناخنکزدن به شیر خشک او را تنبیه کرد، دیگر لب به آن نزد...
حالت مرسوم این بود که برنج تازه پخته شده به ترتیب اولویت برای پدر، برادر و مادربزرگ سرو میشد، تکههای سالم خمیر سویا، کوفته و نان شیرینی به برادر میرسید و وارفتهها سهم دخترها میشد. چوبهای غذاخوری، جورابها، زیرپوشها و کیف غذا و کیف مدرسهی برادر همه با هم ست و هماهنگ بودند درحالیکه دخترها از هر آنچه موجود بود استفاده میکردند. اگر دو چتر در خانه بود، دخترها شریکی استفاده میکردند. اگر دو پتو در خانه بود، دخترها شریکی استفاده میکردند. اگر دو شیرینی وجود داشت، دخترها یکی را با هم نصف میکردند. حتی به ذهن جیانگ کوچک نیز خطور نمیکرد که برادرش از توجه ویژه برخوردار است، به همین دلیل حس حسادتی نسبت به او نداشت. شرایط همواره به همین منوال بود. گاهی پیش میآمد که او احساس میکرد در حقش اجحاف شده است، ولی طبق عادت برای خود فلسفه میبافت و میگفت به خاطر بزرگتر بودن بخشندگی در پیش گرفته و از آنجاییکه او و خواهرش هر دو دختر هستند، میتوانند از چیزهایی شریکی استفاده کنند. مادر جیانگ از دخترانش بهخاطر مراقبت از برادرشان و رقابت نکردن با او در دریافت عشق و توجه، تعریف و تمجید میکرد. جیانگ فکر میکرد تمام اینها بهخاطر فاصلهی سنی زیاد باشد. هر چه تعریف و تمجیدهای مادر بیشتر میشد، اعتراض کردن برای جیانگ غیرممکنتر بهنظر میرسید...
حالت مرسوم این بود که برنج تازه پخته شده به ترتیب اولویت برای پدر، برادر و مادربزرگ سرو میشد، تکههای سالم خمیر سویا، کوفته و نان شیرینی به برادر میرسید و وارفتهها سهم دخترها میشد. چوبهای غذاخوری، جورابها، زیرپوشها و کیف غذا و کیف مدرسهی برادر همه با هم ست و هماهنگ بودند درحالیکه دخترها از هر آنچه موجود بود استفاده میکردند. اگر دو چتر در خانه بود، دخترها شریکی استفاده میکردند. اگر دو پتو در خانه بود، دخترها شریکی استفاده میکردند. اگر دو شیرینی وجود داشت، دخترها یکی را با هم نصف میکردند. حتی به ذهن جیانگ کوچک نیز خطور نمیکرد که برادرش از توجه ویژه برخوردار است، به همین دلیل حس حسادتی نسبت به او نداشت. شرایط همواره به همین منوال بود. گاهی پیش میآمد که او احساس میکرد در حقش اجحاف شده است، ولی طبق عادت برای خود فلسفه میبافت و میگفت به خاطر بزرگتر بودن بخشندگی در پیش گرفته و از آنجاییکه او و خواهرش هر دو دختر هستند، میتوانند از چیزهایی شریکی استفاده کنند. مادر جیانگ از دخترانش بهخاطر مراقبت از برادرشان و رقابت نکردن با او در دریافت عشق و توجه، تعریف و تمجید میکرد. جیانگ فکر میکرد تمام اینها بهخاطر فاصلهی سنی زیاد باشد. هر چه تعریف و تمجیدهای مادر بیشتر میشد، اعتراض کردن برای جیانگ غیرممکنتر بهنظر میرسید...
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر