دسته بندی : عرفان

در آغوش نور 3 (خاطرات روح:زمین سرای اصلی ما نیست...)

(مقدمه:بتی جین ایدی،برنده جایزه بین المللی ترجمه منسلیچه 2003 از ایتالیا،نشان طلای افتخار 2003از شهر راونا و 2004 از شهر فلورانس در ایتالیا،شهروند افتخاری راونا در سال 2005،نشان لیاقت کمن داتره و ...)
نویسنده: ری میلز
250,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 184
شابک 9786001182365
تاریخ ورود 1387/03/02
نوبت چاپ 7
سال چاپ 1403
وزن (گرم) 173
قیمت پشت جلد 250,000 تومان
کد کالا 14485
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
زمین خانه‌ی ما نیست و رُی میلز آن را می‌داند. او زندگی قبل از تولد را به یاد می‌آورد و آنچه را به یاد می‌آورد در این اولین کتاب خود با شما به اشتراک می‌گذارد. رُی با صمیمیت جزئیات شگفت‌انگیز آنچه به یاد می‌آورد را می‌نویسد و توضیح می‌دهد که به او مأموریت داده شده تا خاطرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارد تا آن‌ها نیز خانه‌ی واقعی خود را به خاطر آورند. «در آغوش نور 3» با زیرعنوان «خاطرات روح: زمین سرای اصلی ما نیست» که اسم اصلی کتاب نیز هست، به لحظاتی از زندگی آسمانی و زمینی رُی میل اشاره می‌کند که ارزش واقعی روح را به او آموخت. اثر حاضر، کتابى بسیار قدرتمند است. پیام‌هایش، شهادتى انکارناپذیر درباره‌ی نقشه‌ی بزرگ الهى در عالم هستى است. این کتاب، ما را تشویق مى‌کند تا مسیرهایى را که به خداى متعال منتهى مى‌شوند، بجوییم و در آن‌ها گام نهیم. خاطرات دلنشین رُى به ما کمک مى‌کند تا اهداف حیات و هستى‌مان را در کره‌ی زمین دریابیم و درباره‌ی آزادى و اختیارى که عطیه‌اى الهى است، اطلاعات بیشترى کسب کنیم و وقایعى را که لازم است، در کره‌ی زمین تجربه کنیم. این کتاب همچنین اطلاعات بسیار ارزشمندى درباره‌ی نیاز مطلق انسان‌ها، براى ایجاد مهر و شفقت در میان همنوعان خود، به‌ویژه کسانى که با مشکلات زیادى در این عالم در عذاب هستند، به ما ارائه مى‌کند.
بخشی از کتاب
در طول چهل‌وچهار سالِ نخستِ زندگى‌ام، خاطراتى را که از بهشت داشتم، از هر کسى که مى‌شناختم پنهان نگاه داشتم. من حتى این موضوع را به صمیمى‌ترین دوست خود، باب نیز نگفتم! هرگز آن را به مادرم، یا پدر و مادربزرگم نگفتم. در طول این سال‌ها، حتى این موضوع را به همسرم فیلیس نیز بازگو نکردم و یا حتى به فرزندانم. پنهان نگاه داشتن این رازِ خارق‌العاده و دل‌انگیز، حتى از همسر عزیزم، کار بسیار دشوارى بود... اما در مدتى که در بهشت حضور داشتم و پیش از آنکه در کالبد جسمانى به این دنیا قدم گذارم و در مدتى که خود را تمرین مى‌دادم و براى زندگى زمینى آماده مى‌ساختم، فرشتگان آسمان دستورات و سفارشاتِ دقیق و آمرانه‌اى به من داده بودند تا درباره‌ی خاطراتم، کوچک‌ترین چیزى به دیگران فاش نکنم. به هیچ موجود زنده‌اى ... تا آنکه زمان بازگو کردن آن، سرانجام براى من فرا رسد...
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است