#
#
دسته بندی : نقد ادبی

صاحب شناسنامه 698 (تاملی در شعر و اندیشه ی فروغ فرخ زاد)

(واقع گرایی سوسیالیستی در ادبیات،نقد و تفسیر فروغ فرخزاد،1313-1345)
نویسنده: محمد قراگوزلو
185,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 414
شابک 9786003764408
تاریخ ورود 1398/01/27
نوبت چاپ 2
سال چاپ 1401
وزن (گرم) 400
قیمت پشت جلد 185,000 تومان
کد کالا 76669
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
فروغ از جنس فاوستِ گوته - آن جلوه‌گاهِ پرصلابتِ معنویِ مدرن - نبود که با جایگزینی روابط زندگی نو به هدف خود در متن فاجعه‌ی تراژیک ارتقا یابد. هم‌چنین دشوار می‌توان او را به جهانی راه داد که مارکس در عبور از مناسبات متعفن مدرنیسمِ بورژوایی آفرید. هر آن‌چه سخت است و استوار دود می‌شود و به هوا می‌رود. بااین‌حال “ایمان بیاوریم” شاعر را سه گام به جان درخشان این جهان نزدیک می‌کند. آن‌جا که تقدس و آرمانِ رهاییِ انسان زمینی می‌شود. فروغ با وجود همه‌ی های و هوی و هیاهویی که علیه بورژوازی راه می‌انداخت از چنان صلابتی برای عبور بی‌تردید از مزایای آن برخوردار نبود. هم‌زمان پا در زمین چمن آفریقایی خانه‌ی دروس گلستان داشت و سر در سودای آتشبازیِ میدان توپخانه! لاجرم تلاش برای بازی در هر دو زمین او را به رقصی ناموزون وا می‌داشت که به تلوتلوی مستان مانسته بود! این کتاب پیرامون او به نگارش درآمده، بانویی هنرمند که فرصت چندانی برای زیستن در این دنیا نیافت. اما همان مدت زمان کوتاه کافی بود تا نامش را در تاریخ به ثبت برساند و به عنوان زنی نام‌آشنا به یادگار بگذارد. فروغ فرخزاد شاعری است که از او اشعاری خواندنی به‌جای مانده و کتاب پیش رو فرصتی برای شناخت بیشترش فراهم آورده است.
بخشی از کتاب
آیا می‌توان در مورد فروغ نیز از همین موضع منکرانه به قضاوت نشست؟ کمی دور می‌دانم. به ویژه با آن شتاب شگفت‌ناک و خیز بلندی که او از ابتدای سال چهل برداشته بود اگر زنده مانده بود شعر و نقد و داستان و سینما دست‌خوش تحولات جدید می‌‏شد و تصاویر شعری تازه و برش‌‏های مبتکرانه‏‌‌یی به‏‌‌وجود می‌‏‌آمد که پیش از او موجودی‌‏‌ات نیافته بود و دریغا که این‌‏ها نانوشته و ناسروده ماند. تصور کنید اگر هم‏‌زمان با فروغ فی‌ المثل برتولوچی _ هم او که مانند یک سینماگر معمولی به تهران آمد و با فروغ به گپ و گفت نشست _ نیز هیچ کاره‏‌‌ی ملک وجود خویش شده بود، فیلم‌‏های درخشان _ که نتیجه‏‌ی دوران میان سالی و پیری اوست _ هرگز خلق نمی‌‏شد. با شناختی که گرایش اجتماعی فروغ در سال‌‏های پایان زندگی‌اش داریم بی‌‏شک اگر او زنده مانده بود کار و بارش به ساواک کشیده می‌شد و ای‌‌‏بسا پلیس”حافظ امنیت مردم” با فروغ همان می‌‌کرد که با ساعدی کرد! چشمه‏‌ی خلاقیت‌‏اش را سیمان می‌گرفت! در عرصه‏‌‌ی سیاست و نظریه‏‌‌پردازی سیاسی، به مفهوم رهایی‌‏‌بخش آن، هستند _ یا بودند _ بزرگانی که حسرت مرگ‏‌شان را فقط با این جمله می‏‌توان بیان کرد: ای کاش نمرده بودند! و دق‌‏دلی جوان‌‏مرگی‌‏شان را و فقدان دردناک و تاثیرگذارشان را این‌‏گونه، می‏‌توان جبران که نه، واگویه کرد: ای کاش دست‏‌کم یکی دو دهه‌‌‏ی دیگر نیز می‌‏زیستند. می‌‏زیستند تا به نیازهای نظری و عملی روزگار خود پاسخ می‏‌گفتند. چهره‏‌‌ی بی‏‌مانند و استثنایی لنین (1924-1870) بر تارک این دریغا گویی می‏‌نشیند. سیمای گرامی آنتونیو گرامشی (1937-1891) و رزا لوکزامبورگ (1919-1870) _ که هر دو قربانی جنایات فاشیسم ایتالیا و آلمان شدند- در همین آلبوم جا می‏‌گیرد. بارها گفته‌‌‏ایم و نوشته‌‌‏ایم که اگر لنین زنده مانده بود می‏‌توانست بدیلی دیگر در برابر عوارض مخرب نپ و صنعتی‌سازی و عروج مجدد بورژوازی روسیه طراحی کند.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است