#
#
دسته بندی : رمان ایرانی

شریفجان،شریفجان

(داستان های فارسی،قرن 14)
نویسنده: تقی مدرسی
225,000
برای خرید وارد شوید
مشخصات
تعداد صفحات 238
شابک 9789643510459
تاریخ ورود 1380/09/18
نوبت چاپ 6
سال چاپ 1402
وزن (گرم) 242
قیمت پشت جلد 225,000 تومان
کد کالا 8261
مشاهده بیشتر
درباره کتاب
داستان در زمان کشف حجاب اتفاق می‌افتد. خانواده‌ی اصلانی از خانواده‌های قدیمی و اصیل شریفجان است که زمین کشاورزی بزرگی به نام جلال‌آباد دارد. این زمین قبلا وقف شده ولی بازماندگان حاضر به وقف آن نیستند و دعوا بین اصلانی و سرهنگ در جریان است. از سوی دیگر مریم همسر اصلانی زنی است که از کشف حجاب استقبال زیادی کرده و با سرووضع ناجوری در جامعه رفت‌وآمد دارد. خانواده‌ی اصلانی با قدمتی طولانی و احترامی که از گذشته دارد در‌حال ورشکستگی است. ماجرای داستان با محوریت فرهاد، فرزند میرزا اصلان خان، پیش می‌رود.
بخشی از کتاب
شیپور خاموشى را که در میدان مشق مى‌کشیدند، خستگى عجیبى به شریفجانى‌ها دست مى‌داد. در رختخواب‌هایشان دراز مى‌کشیدند و در خلوت خانه‌هایشان فکر مى‌کردند. در طول روز بیرق خاک خورده قشون بالاى عمارت کهنه و کاه‌گلى ژاندارمرى در اهتزاز بود و پهنه شریفجان و کویر را که تا حد افق کشیده شده بود با کسالت تحمل مى‌کرد. ناله شیپور که بلند شد، شریفجانى‌ها خمیازه‌کشیدند، چشم‌هایشان را مالیدند و چراغ موشى هشتى خانه‌ها تک تک روشن شد. فرهاد اصلانى دست‌هایش را به دیوار خانه‌شان تکیه داد و کوچه را تماشا کرد که در سراشیب ملایمى به دهان تاریکى شب فرومى‌رفت. باد کویر آرام از روى شیروانى‌هاى زنگزده شهر مى‌گذشت و موهاى او را پریشان مى‌کرد. حمامى‌ها و عذراخانم خیاط جلوى بقالى شیخ على جمع شدند و شیخ على روزنامه نداى شریفجان را خرید و آن را با صداى بلند براى آنها خواند. گاه مدت‌ها بدون اینکه حرفى بزنند به روزنامه گوش مى‌دادند و گاه با صداى بلند مى‌خندیدند. از ا خبار کشف قاچاق، و آمدن سیل و زلزله خوششان مى‌آمد. اگر جسدى در یکى از غارهاى اطراف شریفجان پیدا مى‌شد، حمامى‌ها توى بینه هو مى‌کشیدند و ذبیح‌اللّه و حسین لولو را صدا مى‌زدند که بیایند و خبر را بشنوند. شیخ‌على عینکش را از پستوى بقالى بیرون مى‌آورد و نگاهى به حاضرین مى‌انداخت و هنگامى که خاطرش جمع مى‌شد که همه حاضرند و گوششان به اوست سرفه‌اى مى‌کرد، روزنامه را زیر چراغ نفتى مى‌گرفت و گزارشات مهم و محرمانه شریفجان را مى‌خواند.
نظرات کاربران
افزودن نظر

هنوز هیچ دیدگاهی ثبت نشده است