میزانسن: یک نوکر و دو ارباب

1 سال پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

«یک نوکر و دو ارباب» یک نمایشنامه‌ی کمدی از نمایشنامه‌نویسِ ایتالیایی کارلو گولدونی. اولین پیش‌نویسِ‌ این نمایشنامه قسمت‌های زیادی داشت که برای بداهه‌نویسی در نظر گرفته شده بود؛ اما در نسخه‌ی امروزی این نمایشنامه، که در سال 1789 ورسیون نهایی آن توسط این نمایشنامه‌نویس آماده شد، تجدیدنظرهایی شده بود.

شخصیت‌های نمایشنامه برگرفته از کمدیا دل‌آرته به سبک تئاتر رنسانس ایتالیا هستند. در سنت کمدیای کلاسیک، بازیگر معمولاً شخصیت را به کمک ماسک برجسته می‌کند و آن را به کمال شخصیت‌پردازی رسانده و بازی می‌کند.

سادگی، طنز و همدلی شاخصه‌های اصلی کار گولدونی هستند. طنز گولدونی طنزی ملایم و خوش‌بینانه است. اَلِردیس نیکول او را نمایشنامه‌نویس خندان لقب داد. در آثار او نشانی از هزل و هجو مستقیم نیست. طنز او از بسیاری لحاظ بازیگوشانه است تا نکته‌سنجانه و بیشتر متوجه شخصیت است تا پیرنگ. منتقدان روش شناخت او از شخصیت‌ها و همدلی او با آن‌ها را ستوده‌اند و تأکید کرده‌اند که شناخت او از نقطه‌ضعف‌های آن‌ها با تساهل او در مورد آنان برابری می‌کند. او قضاوت نمی‌کند. همچنین منتقدان از عناصر مشابهی که در تمام نمایشنامه‌های گولدونی به چشم می‌خورد ستایش می‌کنند. شخصیت‌های او و صحنه‌های او آن‌قدر طبیعی کار شده‌اند که تماشاگر به‌خوبی آن‌ها را در کنار خود احساس می‌کند. به گفته‌ی پتر وایس: «ارزش گولدونی به منظر ساده و ملایم او بر جامعه و شناخت فوق‌العاده‌ی آن و هنر به‌ظاهر ساده‌ی اوست.» اما صمیمیت او مانع از آن نیست که گاه‌گاهی تعلیم ندهد و پژوهشگران دریافته‌اند که در نمایشنامه‌های او، در کنار طنز مناسب، اغلب گرایشی به نشان ‌دادن اخلاق نیز وجود دارد.

گولدونی یک نوکر و دو ارباب را در سال 1745 برای گروه ونیزی ساکی نوشت. گرچه او بازیگری با نقاب و بداهه‌سازی را دوست نداشت، کمی بعد، در سال 1949 شروع به تغییر تیپ‌های سنتی شخصیت‌ها کرد. حمله به روش‌های کهنه‌ی کمدیا مربوط به سال 1750 است که استفاده از صورتک را نهی کرد، چون معتقد بود از ظرافت بیان چهره جلوگیری می‌کند. بااین‌همه یک نوکر و دو ارباب شاید در میان کمدیاهای او از همه بهتر باشد. این نمایشنامه آمیزه‌ی درخشانی از تیپ‌سازی و کمدی موقعیت است. هم از فنون کمدی سنتی استفاده کرده و هم از موقعیت مهمانخانه به‌نحوی نوآورانه و درخشان استفاده کرده است. این همان استفاده از مکان‌های کوچک است که منتقدان به‌خوبی آن را تشخیص داده‌اند. در هیچ جای این نمایشنامه از آن اغراق‌ها، لودگی‌ها، حرکات جلف و شیوه‌های غیرواقعی خبری نیست. شخصیت‌ها بسیار باورپذیرتر شده‌اند. پانتالونه دیگر آن پیرمرد احمق و شهوت‌پرست قبلی نیست، بلکه تاجری درستکار، پدری خوب و همشهری‌ای ثابت‌قدم است، همان‌طور که هیچ اغراقی در تیپ‌سازی آرلکن نشده است. ارزش گولدونی در همین است که کمدیا دل‌آرته را به کمدی نزدیک کرد یا به قول نویسندگان دایره‌المعارف پلیئاد شان و شایستگی کمدی را به آن برگرداند: «هنر گولدونی در نیمه‌راه بین آرکادی و تفکر قرن روشنگری، بین تفنن کمدیا دل‌آرته و واقع‌بینی صرف قرار می‌گیرد. او خود را از قید قلنبه‌گویی‌ها، طمطراق‌ها، اغراق‌ها، تکلفات و تصنعات رها می‌کند و دوباره به زبان و احساس مشترک با مردم دست می‌یازد. از خنده‌های زشت و زمخت اجتناب می‌ورزد و شأن و شایستگی کمدی را به آن بازمی‌گرداند.»

یک نوکر و دو ارباب مصداق همه‌ی این حرف‌هاست. بااین‌همه کمدیا دل‌آرته آن‌قدر قوی بود که توانست در دنیای نمایش بر افراد زیادی تأثیر بگذارد که از جمله‌ی بزرگ‌ترین‌هایشان جانسون، لوپه دِ وگا، مولیر و شکسپیرند. بسیاری از رقص ـ نمایش‌های اروپایی، پانتومیم‌ها و حتی نمایش‌های عروسکی از این نمایش بهره برده‌اند. «میرهولد و آیزنشتاین، هم به دلایل فنی و هم به دلایل ایدئولوژیک، تحت تأثیر کمدیا دل‌آرته بودند. بیومکانیک را به آن نسبت می‌دهند و کسانی از فنون کمدیا برای آموزش بازیگری استفاده کردند... بعدها کمدیا منبع الهامی برای تئاتر پیکولو در ایتالیا و داریو فو، هنرمند بزرگ ایتالیایی بود.»

قسمتی از نمایشنامه یک نوکر و دو ارباب:

حیاط خانه‌ی پانتالونه.

سیلویو و دکتر.

سیلویو: استدعا می‌کنم مرا تنها بگذارید.

دکتر لومباردی: صبر کن، با تو کار دارم.

سیلویو: من دیگر خودم نیستم.

دکتر لومباردی: تو در حیاط خانه‌ی آقای پانتالونه چه می‌کنی؟

سیلویو: آمده‌ام تا از او جداً بخواهم یا به قولی که داده وفادار بماند، یا این اهانت غیرقابل‌تحمل را جبران کند.

دکتر لومباردی: تو نمی‌توانی در خانه‌ی مردم ایجاد دردسر کنی. این حماقت است که اجازه دهی خشم بر تو مستولی شود.

سیلویو: رفتار ناپسند شایسته‌ی هیچ نوع ملاحظه نیست.

دکتر لومباردی: صحیح، ولی دلیل نمی‌شود آدم عملی غیرمنطقی انجام دهد. پسر عزیز، بگذار به عهده‌ی من، بگذار من با او صحبت کنم، شاید بتوانم منطقاً وظایفش را به او بشناسانم. برو جایی دیگر منتظر من باش. حالا از اینجا برو و آبروریزی مکن. من منتظر آقای پانتالونه می‌مانم.

سیلویو: ولی، قربان، من...

دکتر لومباردی: ولی، آقا، قرار نیست با من بحث کنید.

سیلویو: بله، قربان. من مطیع شما هستم. هم‌اکنون می‌روم. با او صحبت کنید. من در داروفروشی منتظر شما خواهم ماند؛ ولی اگر آقای پانتالونه موافقت نکنند سروکارشان با من خواهد بود. (خارج می‌شود.)

دکتر لومباردی: طفلک پسر عزیزم، قلباً برای او متأثرم. آقای پانتالونه نباید پیش از اطمینان کامل از مرگ آن مرد تورینی، او را تا این حد امیدوار می‌کرد. حال باید آرام بمانم و نگذارم تندخویی بر من چیره شود.

خرید نمایشنامه یک نوکر و دو ارباب  

یک نوکر و دو ارباب

یک نوکر و دو ارباب

قطره
افزودن به سبد خرید 120,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط