میزانسن: اُسلو

12 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

«اُسلو» نمایشنامه‌ای است نوشته‌ی جِی. تی. راجرز. این نمایشنامه‌نویس نیویورکی متولد 1968 است. مشهورترین کار و آخرین نمایشنامه‌اش «اُسلو» در سال 2017، کم‌وبیش تمام جوایز نمایشنامه‌نویسی امریکا را از آن خود کرده است، ازجمله جایزه‌های تونی، دراما دِسک، اُبی، لوسیل لورتِل، دراما لیگ و... . راجرز در «اُسلو» و همچنین نمایشنامه‌های موفق قبلی خود گوشه‌چشمی به تاریخ و به‌ویژه وقایع مهم سیاسی دارد.

«اُسلو» همان‌گونه که از اسمش برمی‌آید، درباره‌ی روند به سرانجام رسیدن پیمان «اُسلو» است، نخستین موافقت‌نامه‌ی بین دولت اسرائیل و سازمان آزادی‌بخش فلسطین.

«خون و هدایا» (2011) درباره‌ی جنگ افغانستان و شوروی در دهه‌ی 1980 و مداخله‌ی امریکاست از زاویه‌ی دید افغان‌ها، شوروی‌ها، امریکایی‌ها، پاکستانی‌ها و بریتانیایی‌ها و «غامض» (2004) روایت خانواده‌ای امریکایی که از نزدیک شاهد نسل‌کشی روآندا در سال 1994 هستند.

راجرز با دستمایه قرار دادن وقایع تاریخی، و در کار کردن تخیل و افزودن درام، گوشه‌هایی از تاریخ را به شیوه‌ی خود و در قالب نمایش روایت می‌کند. «اُسلو» نیز به همین سبک‌وسیاق نوشته شده است و می‌توان آن را اوج کار نویسنده دانست.

خودِ راجرز می‌گوید: «من، در مقام نمایشنامه‌نویس، همیشه دنبال داستان‌هایی بوده‌ام که در پسِ رویدادهای بزرگ سیاسی اتفاق می‌افتند. علاقه‌ام این است که شخصیت‌هایی را روی صحنه ببرم که در برابر ناممکن‌های این جهان قد علم می‌کنند و این مبارزه تأثیری ابدی بر آن‌ها می‌گذارد. ژورنالیسم حواس ما را به وقایع جلب می‌کند، اما کاری که نمایش می‌تواند بکند این است که ما را به درک بالاتری از مفهوم انسان برساند. سالن نمایش جایی است که می‌توانیم چیزهایی را ببینیم و بشنویم که به ما چیزهایی را می‌گویند که قبلاً نمی‌دانستیم و حتی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند و شگفت‌زده ـ و حتی خشمگین ـ می‌کنند. به نظر من، این کار در عین هیجان‌انگیز بودنش عمیقاً سیاسی هم هست. من همیشه و همه‌جا دنبال صید این داستان‌ها هستم، اما گاهی هم صید صیاد را پیدا می‌کند.

رویدادهای تاریخی نمایشنامه‌ی اُسلو همه واقعی هستند، اما در بسیاری از جاها دست درام را باز گذاشته‌ام. به وقایع حال‌وهوای نمایشی داده‌ام و بعضی از آن‌ها را به سبک خودم بازسازی کرده‌ام. هدف از این تغییرات این بوده که تمام تمرکز نمایشنامه روی اتفاقاتی باشد که در کانال واقعی اُسلو رخ داده است.

درست در میان خون و خونریزی و کینه و دشمنی، اعضای دولت اسرائیل و ساف (سازمان آزادی‌بخش فلسطین) پذیرفتند که رو در روی دشمن سر یک میز بنشینند و برای یک‌بار هم شده همدیگر را به صورت «انسان» ببینند. طرفین به صحبت‌های همدیگر گوش دادند و بعد از این گفت‌وگو تغییری ابدی در هر دو طرف ایجاد شد. این شجاعت شخصی و سیاسی که هر دو طرف در کار کردند مایه‌ی حیرت و احترام من است. در این نمایشنامه، من بر آن بودم که این لحظه‌ی خاص در تاریخ دیده شود و از یاد نرود.

قسمتی از نمایشنامه‌ی اُسلو:

صحنه پر از آدم‌هایی است که به این طرف و آن طرف می‌روند. همزمان با صحبت مونا با تماشاچیان، قُریع به سمت هولست می‌رود.

مونا: دو روز بعد. بار هتل بریستولِ اُسلو. با اصرار من بالاخره هولست قبول کرد قرار ملاقات بذاریم. ابوعلا از تونس اومد و باید به هر طریقی که می‌شد هولست رو برای همراهی با ما قانع می‌کرد، وگرنه کارمون رسماً تموم بود.

هولست: چیزهایی که تاریه بهم گفت حقیقت دارن؟ اینکه عرفات خطر مذاکره با دولت اسرائیل رو قبول کرده؟

قُریع: رئیس هزار درصد پشت این کانال محرمانه‌ست. به جون دخترهام قسم می‌خورم.

هولست: کی‌ها از این ماجرا خبر دارن؟ تک‌تک اسامی رو می‌خوام بدونم.

قُریع: من، حسن عصفور و عرفات.

هولست: خوبه.

قُریع: و اردنی‌ها.

هولست: چی؟!

لارسن با ایما و اشاره به قریع: «چی کار داری می‌کنی؟»

قُریع: رئیس چاره‌ای جز گفتن موضوع به ملک حسین نداشت.

هولست (رو به لارسن) تو می‌دونستی؟/ اینو هم از من پنهون نگه داشتی؟

لارسن: از کجا می‌دونستم، یوهان یورگن!

(رو به قُریع.) عرفات چرا باید همچین کاری بکنه؟!

قُریع: اردنی‌ها حامی ما هستن. نمی‌تونیم چیزی رو ازشون مخفی کنیم. بدون حمایت اون‌ها، ساف وجود نداره. ولی خیالتون راحت: وقتی رئیس مجبور باشه چیزهایی رو به زبون بیاره که مایل به گفتنش نیست...

(به جلو خم می‌شود.) باور کنین، حرف‌هاشو می‌پیچونه و آسمون‌ریسمون به هم می‌بافه، باور کنین.

هولست: ببین. اتفاقاتی که تا الان افتاده نقض تمام و کمال پروتکل بوده.

قُریع: همین‌طوره.

هولست: باورم نمی‌شه! چه خطری کردین. حتی بدون تشریفات امنیتی.

قُریع: نظر لارسن بود.

هولست: تک و تنها ، نصفه شب، اون هم با ماشین‌های کرایه!

قریع: باز هم کار لارسن بود.

جناب وزیر، فقط تو دو جلسه پیشرفت هم برای ما هم برای اسرائیلی‌ها فراتر از تصور بوده. با حمایت شما، مذاکرات فرعی و مخفیانه‌ی ما روح تازه‌ای به مذاکراتِ رسمی واشینگتن می‌دمه، دو ملت به صلح نزدیک می‌شن و اسم شما هم تا ابد موندگار می‌شه.

هولست به او زل می‌زند. قُریع هم همان‌طور به او خیره نگاه می‌کند. هولست بالاخره تصمیم می‌گیرد.

هولست: تمام جلسات بعدی در حضور دو مأمور مخصوص امنیتی برگزار می‌شه که خودم انتخاب می‌کنم.

قُریع: قبول.

هولست: از این به بعد، مسئول تمام روابط بین شما و همتاهای اسرائیلی‌تون به عهده‌ی معاون من، یان اِگلان.

قُریع: نه، باید لارسن باشه.

روشش عجیب‌غریبه ولی با همین روش دو ملت تونستن درست‌وحسابی گفت‌وگو کنن.

فقط با لارسن ممکنه به جایی برسیم؛ چون این آدم به دو طرف حقیقتو می‌گه. دروغ تو کارش نیست.

درسته لارسن؟

ممنونم جناب وزیر. دوباره همدیگه رو می‌بینیم.

خرید نمایشنامه اسلو

اسلو

اسلو

نشر نی
افزودن به سبد خرید 160,000 تومان
0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط