معرفی کتاب: خون روی تیرک دروازه

8 ماه پیش زمان مطالعه 6 دقیقه

 

«خون روی تیرک دروازه» کتابی است نوشته‌ی ریس ریچاردز که نشر مهرگان خرد آن را به چاپ رسانده است. در سال 1966، میزبانی جام جهانی 1978 به آرژانتین اهدا شد. در فاصله‌ی دوازده ساله‌ی بین این تصمیم و برگزاری رقابت‌ها، هشت فرد مختلف رهبر این کشور شدند، دو کودتا برای استقرار یک دیکتاتوری نظامی رخ داد که سرنگونی آن تنها با بازگشت پر سروصدای خوان دومینگوپرون از تبعید ممکن می‌شود. سرانجام در سال 1976، یک گروه از نظامیان با کنار زدن ایزابل پرون، بیوه‌ی پرون و معاون سابق رئیس جمهور، دیکتاتوری نظامی را برقرار کردند.

آرژانتین در همه‌ی سال‌های نیمه‌ی اول دهه‌ی 1970، به شکل خطرناکی در آستانه‌ی یک جنگ داخلی بود و ازاین‌رو برای اینکه تصور کنیم برگزاری جام جهانی اقدامی نسنجیده یا یک دردسر ناخواسته برای دولت آرژانتین بود، دلایل زیادی وجود داشت. بااین‌حال رژیم نظامی، آماده‌ی برگزاری رقابت‌ها می‌شد. دیکتاتوری نظامی بعد از به‌دست‌گرفتن قدرت، برگزاری جام جهانی را فرصت اجتماعی و سیاسی خوبی برای مشروعیت‌بخشی به رژیم خود در نگاه جهانی دید.

ژنرال خورخه رافائل ویدلا عملاً رهبر دوفاکتوی ششمین دیکتاتوری نظامی آرژانتین بود و اگرچه باتوجه به حساسیت‌های غربی و مدرن، ایده‌ی کودتای نظامی ترسناک است؛ اما در امریکای جنوبیِ آن زمان کودتا به‌عنوان یکی از شیوه‌های پذیرفته‌شده برای سرنگونی دولت‌های ناکارآمد و فاسد تلقی می‌شد.

بی‌تردید در آن زمان، بیشتر شهروندان معتقد بودند که نظامیان برای برگزاری جام جهانی از «دولت ایزابلیتا» آماده‌ترند. با پشت سر گذاشتن جنگ‌های استقلال در این قاره، نظامیان ـ که دیگر با اشغالگران نمی‌جنگیدند ـ اکنون به داخل نظر داشتند و خودشان را به‌عنوان «حافظان نظم اجتماعی» می‌دیدند.

ویدلا در جایگاه رهبر دوفاکتوی آرژانتین، سازمان‌دهی جام جهانی را به کمیته‌ای تازه تأسیس، به نام کمیته‌ی مستقل جام جهانی (EAM)، سپرد. ژنرال عمر آکتیس مسئول EAM و سازمان‌دهی میزبانی این رقابت‌ها بود. این ژنرال، در سال 1972، از وظایف نظامی‌اش بازنشسته شده بود و کارلوس لاکوسته، ناخدای نیروی دریایی و دریاسالار آینده، که دست راست و دوست نزدیک دریاسالار امیلیو ماسِرا محسوب می‌شد، معاونش بود. اسکیل فرناندز، روزنامه‌نگار آرژانتینی، آکتیس را مردی ساده‌زیست توصیف می‌کرد که می‌خواست یک جام جهانی کم زرق‌وبرق برگزار کند. این ژنرال بازنشسته احساس می‌کرد که آرژانتین نیازی به همراهی با خواسته‌های رئیس فیفا، ژائو هاوالانژ که قول داده بود اولین جام‌جهانی رنگی را برگزار کند، ندارد. این سازمان (فیفا) همچنین انتظار داشت که کشور میزبان ورزشگاه‌هایش را به‌روز کند و اطمینان حاصل کند که امکاناتش مدرن باشد.

باوجود اینکه فقط 16 تیم در جام جهانی 1978 رقابت می‌کردند، میراث این رقابت‌ها در خاطره‌ی فوتبالی این کشورها ثبت شده است؛ از فینالیست‌هایی که بزرگ‌ترین بازیکن دنیا را در خانه جا گذاشتند تا برزیلی‌های شکست‌ناپذیر که ادعا می‌کنند حذف‌شدنشان ناشی از یک توطئه تبانی بوده است. اما این فقط یک داستان از سیاست‌مدارها یا فوتبالیست‌ها نیست. این داستان مردم است: تبعیدی‌های آرژانتینی، دانشجویان پاریسی، دو کمدین هلندی و مادران میدان مایو که هر پنج‌شنبه در مقابل کاسا روسادا، اقامتگاه رئیس‌جمهور آرژانتین، راهپیمایی می‌کنند تا از سرنوشت فرزندان گمشده‌شان آگاه شوند.

خون روی تیرک دروازه (جام جهانی دیکتاتورها)

خون روی تیرک دروازه (جام جهانی دیکتاتورها)

مهرگان خرد
افزودن به سبد خرید 230,000 تومان

قسمتی از کتاب خون روی تیرک دروازه نوشته ریس ریچاردز:

در ژانویه‌ی 1978، دو مرد به نام‌های برام فرمئولن و فریک دو یونگه در کافه شیلر آمستردام دیدار کردند. این دو مرد هلندی عضوی از یک گروه نمایش کاباره‌ای آلترناتیو به نام نیرلندز هوپ بودند که در تفسیرهای سیاسی و اجتماعی تخصص داشت.

فریک دی‌یونگه با عفو بین‌الملل که در حال جمع‌آوری شواهدی در مورد نقض حقوق بشر در آرژانتین تحت دیکتاتوری نظامی بود، ارتباط داشت. آن دو مرد در آن بعدازظهر سوگند خوردند که تمرکز فعالیت هنری‌شان این باشد که هرکاری که ممکن است برای افشای جنایات رخ‌داده در آرژانتین انجام دهند. دی‌یونگه و فرمئولن با همراهی عفو بین‌الملل و با حمایت سازمان سوسیالیست‌های جوان در هلند، بیانیه‌شان را منتشر کردند: «ما قصد داریم یک جبهه‌ی مقاومت را سازمان‌دهی کنیم و آن را تا جای ممکن گسترش بدهیم، هلند نباید به جام‌جهانی برود.»

کارزار تحریم جام جهانی به‌طورجدی از بعدازظهر همان روز در آمستردام آغاز شد و با سفر نیرلندز هوپ به سراسر هلند برای انتشار پیامشان، این کارزار در سراسر کشور گسترش پیدا کرد.

نمایش کاباره‌ای آن‌ها روی جنایات حکومت دیکتاتوری در آرژانتین و استفاده از جام جهانی به‌عنوان یک پروژه‌ی ورزش‌شویی که دیکتاتوری نظامی به وسیله‌ی آن در حال استفاده از این رقابت‌ها به‌عنوان ابزاری برای بهبود تصویرش و مخفی کردن نقض حقوق بشر بود، تمرکز داشت.

نام نمایش آن‌ها «خون روی تیرک دروازه» بود که بر مقصر بودن فوتبال در جنایات رخ‌داده در آرژانتین تأکید می‌کرد. این گروه نمایشِ صحنه‌ای خود را با پس‌زمینه‌ای از لوگوی ساختگی جام جهانی که در آن یک جمجمه بین امواج آبی قرار گرفته بود، اجرا کردند. پیام واضح بود: این رقابت‌ها را نمی‌توان از جنایات جدا کرد و حضور در این رقابت‌ها به معنای تأیید حکومت دیکتاتوری و جنایات آن است.

فرمئولن گفت: «ما هدفمان را روشن بیان کردیم: هلند نباید به جام جهانی برود؛ زیرا نمی‌توان در یک حکومت دیکتاتوری جام جهانی را سازمان‌دهی کرد.» هرچند این دو به اندازه‌ی کافی عمل‌گرا بودند که بدانند به چالش کشیدن اتحادیه‌ی فوتبال هلند برای تحریم جام جهانی کار بسیار دشواری است. نه‌تنها فوتبال محبوب‌ترین ورزش در هلند بود، بلکه در جایگاه فینالیست چهار سال قبل، آن‌ها شانس خوبی برای قهرمانی در این رقابت‌ها و رسیدن به قهرمانی جهان داشتند. فرمئولن در بیانیه‌اش نتیجه‌گیری کرد و افزود: «البته که باید یک برنامه‌ی چندلایه داشته باشید. هدف واقعی توجه حداکثری به شرایط در آرژانتین بود.» از این منظر، هرچند امیلیو ماسِرا ژنرال آرژانتینی، جام جهانی را به‌عنوان فرصتی حیاتی برای بهبود تصویر آرژانتین معرفی کرده بود، عکس آن هم به همان اندازه صدق می‌کرد. برپایی جام جهانی امکانی برای مخالفان دیکتاتوری مهیا کرد تا اقدامات وحشتناکی که تحت حاکمیت دیکتاتوری نظامی در حال وقوع بود، افشا شود. جام جهانی یک فرصت و کاتالیزوری برای تغییر فراهم کرده بود.

 

     

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط