معرفی کتاب: حسرت نمی‌خوریم

3 هفته پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


کتابِ «حسرت نمی‌خوریم» اثر روزنامه‌نگار امریکایی باربارا دمیک یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین آثاری است که به زندگی روزمره‌ی مردم کره شمالی می‌پردازد. این کتاب که نشر ثالث آن را به چاپ رسانده است، فقط گزارشی خشک از وضعیت سیاسی و اجتماعی این کشور و یک اثر روزنامه‌نگارانه نیست، بلکه روایتی است عمیق و انسانی از رنج‌ها، امیدها و تناقض‌های زندگی افرادی که زیر سلطه‌ی یکی از بسته‌ترین و سرکوبگرترین رژیم‌های قرن بیستم و بیست‌ویکم زیسته‌اند. دمیک در این اثر، تصویری چندبعدی از زندگی مردم کره شمالی ترسیم می‌کند؛ تصویری که ترکیبی از خاطرات، روایت‌های شفاهی، مشاهدات میدانی و تحلیل‌های اجتماعی است.
باربارا دمیک به‌عنوان خبرنگار باسابقه در حوزه‌ی شرق آسیا، سال‌ها درباره‌ی چین و شبه‌جزیره کره گزارش تهیه کرده بود. او در طول کار خود با پدیده‌ی عجیب و کم‌سابقه‌ای مواجه شد: کشوری که اطلاعات از درون آن تقریباً به جهان بیرون درز نمی‌کرد. کره شمالی به‌دلیل کنترل شدید رسانه‌ها، سانسور همه‌جانبه، ممنوعیت دسترسی آزاد به اینترنت و مرزهای بسته، همواره هاله‌ای از رمز و راز پیرامون خود داشته است. به همین دلیل، دمیک تصمیم گرفت به جای تمرکز صرف بر مقامات یا تحلیل‌های سیاسی، از زاویه‌ای انسانی و خردتر به موضوع نزدیک شود.

 

باربارا دمیک


او در طول سال‌ها کار تحقیقی با شماری از پناهندگان کره شمالی که موفق شده بودند از مرز عبور کنند و به چین یا کره جنوبی برسند، گفت‌وگو کرد. این مصاحبه‌ها به او امکان داد تا تصویری از زندگی مردم عادی، فراتر از شعارهای رسمی رژیم کیم ایل سونگ و کیم جونگ ایل بازآفرینی کند. انتخاب عنوان کتاب یعنی «حسرت نمی‌خوریم» نیز برگرفته از شعارهای تبلیغاتی رژیم کره شمالی است که همواره به مردم القا می‌کند که «چیزی برای حسرت به جهان بیرون ندارند.» اما روایت‌های کتاب دقیقاً خلاف این ادعا را نشان می‌دهد.
کتابِ دمیک به جای اینکه صرفاً گزارشی آماری یا تحلیلی درباره بحران‌های کره شمالی باشد، با ساختاری داستانی و شخصیت‌محور نوشته شده است. او زندگی شش نفر از پناهندگان کره شمالی را به عنوان نمونه انتخاب کرده و از خلال سرگذشت آنان، تصویری کلی از جامعه ارائه می‌دهد. این افراد از طبقات اجتماعی مختلف هستند: یک معلم، یک دختر جوان عاشق، یک پزشک، یک کارگر کارخانه و غیره. روایت‌های آنان در کنار هم یک کولاژ انسانی می‌سازد که خواننده را به درون زندگی مردم این کشور می‌برد. 
یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های کتاب، توانایی نویسنده در تلفیق جزئیات فردی و شخصی با واقعیت‌های کلان اجتماعی است. برای مثال، وقتی از قحطی دهه‌ی 1990 صحبت می‌شود، دمیک صرفاً به آمار مرگ‌ومیر بسنده نمی‌کند، بلکه از نگاه شخصیت‌هایش توصیف می‌کند که چگونه مردم برای زنده ماندن به خوردن علف، پوست درخت یا حشرات روی آوردند. همین جزئیات، روایت را ملموس و تأثیرگذار می‌سازد.

 


بیشتر گزارش‌ها درباره‌ی کره شمالی حول محور برنامه هسته‌ای، تهدیدهای نظامی و سیاست خارجی می‌چرخد، اما کتاب «حسرت نمی‌خوریم»، به جای تمرکز بر سطح کلان، بر زندگی روزمره مردمی متمرکز است که اغلب در این بحث‌ها فراموش می‌شوند. این تغییر زاویه دید به خواننده کمک می‌کند تا درک کند که سیاست‌های کلان چگونه به‌طور مستقیم بر زندگی عادی‌ترین شهروندان تأثیر می‌گذارد.
کتاب باربارا دمیک را می‌توان تلاشی برای دادن صدا به کسانی دانست که رژیم کره شمالی سعی کرده سکوت اجباری بر آنان تحمیل کند. این کتاب نشان می‌دهد که پشت سیم‌خاردارها و تبلیغات ایدئولوژیک، انسان‌هایی واقعی با رؤیاها، ترس‌ها و رنج‌های ملموس زندگی می‌کنند. درحالی‌که رژیم مدعی است مردم کره شمالی چیزی برای حسرت خوردن ندارند، روایت‌های این کتاب نشان می‌دهد که آنان بیش از هر چیز دیگری، آزادی، غذا، عشق و آینده‌ای روشن را از دست داده‌اند.
از این منظر، کتاب دمیک صرفاً اثری درباره یک کشور خاص نیست، بلکه هشداری جهانی است درباره‌ی خطرات نظام‌های استبدادی و اهمیت توجه به سرنوشت مردمی که در سایه چنین رژیم‌هایی گرفتار آمده‌اند.

حسرت نمی خوریم (زندگی در کره شمالی)

حسرت نمی خوریم (زندگی در کره شمالی)

ثالث
افزودن به سبد خرید 380,000 تومان

قسمتی از کتاب حسرت نمی‌خوریم نوشته‌ی باربارا دمیک:
کیم ایل سونگ مخالف ازدواج در سن پایین بود. در 1971 فرمان ویژه‌ای داده شد که مردان باید در سی سالگی و زنان در بیست‌وهشت‌ سالگی ازدواج کنند. براساس گزارشی که یک روزنامه‌ی کره شمالی داده است: «امید سرزمین و ملت و همچنین اعتقاد به این موضوع که جوانان از سنت زیبای ازدواج حمایت می‌کنند تنها وقتی صورت می‌گیرد که برای مردم و کشورشان به اندازه‌ی کافی کار کرده باشند.»
درواقع، این فرمان اصلاً مطابق سنت کره‌ای نبود؛ در گذشته از زنان انتظار می‌رفت وقتی چهارده ساله می‌شدند ازدواج کنند. مقررات به‌گونه‌ای تنظیم شده بود که روحیه‌ی سربازان بالا نگه داشته شود، بنابراین آن‌ها زمانی‌که خدمتشان را کامل می‌کردند ترسی از این موضوع نداشتند که دوست‌دخترشان را از دست بدهند؛ این موضوع همچنین باعث می‌شد که نرخ زاد و ولد پایین نگه داشته شود. با اینکه ممنوعیت ازدواج در سن پایین در 1990 برداشته شد، مردم کره شمالی همچنان به زوج‌های جوان نگاه مهربانانه‌ای ندارند، حتا اگر رابطه‌ای کاملاً سالم باشد.
کمپین‌های تبلیغاتی به زنان توصیه کردند: «مدل‌های سنتی مو، مطابق با روش‌های زندگی سوسیالیستی و سلیقه‌ی عصر» را انتخاب کنند. انتظار داشتند زنان میانسال، موهایشان را کوتاه و فر کنند؛ زنانی‌که ازدواج نکرده بودند می‌توانستند موهایشان را بلند کنند، به شرطی که آن را پشت سرشان ببندند یا ببافند. زنان کره شمالی اجازه نداشتند دامن بالای زانو یا بلوز بدون آستین بپوشند. نکته‌ی جالب این است که کره جنوبی هم در دهه‌ی 70 که تحت رهبری پارک چونگ ـ هی، رهبر نظامی بود، قوانین مشابهی درباره مو و نوع پوشش داشت. این موضوع نشان‌دهنده‌ی این است که کره شمالی در آن زمان چه مقدار در جا زده است، درحالی‌که کره‌ جنوبی افراطی‌ترین اختلافات میان دو فرهنگ را که بیانیه‌ای در مورد روابط جنسی و نوع پوشش بود، تغییر داده است.      

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط