معرفی کتاب: بازسازی کار و زندگی

20 ساعت پیش زمان مطالعه 6 دقیقه


بازسازی کار و زندگی کتابی است نوشته‌ی برایان تریسی که نشر نگین بستان آن را به چاپ رسانده است. در جهانی که هر روز با سرعتی سرسام‌آور در حال تغییر است، تنها کسانی که می‌توانند خود را با این تحولات وفق دهند، بقا یافته و رشد می‌کنند. برایان تریسی در کتابِ خود به همین موضوع می‌پردازد: یعنی هنر و ضرورت بازآفرینی خویشتن در دنیای مدرن. او در این اثر، همانند بسیاری از آثار دیگرش، از تجربیات شخصی، مشاهده‌ی الگوهای موفق و پژوهش‌های روان‌شناسی انگیزشی بهره می‌گیرد تا نشان دهد که هر فردی زندگی خود را از نو طراحی کند ـ صرف‌نظر از سن، موقعیت اجتماعی یا شکست‌های گذشته.
واژه‌ی بازسازی در ظاهر ساده است؛ اما برایان تریسی آن را به مفهومی عمیق‌تر تبدیل می‌کند. از نظر او، بازآفرینی به معنای تغییر سطحی یا تصنعی نیست، بلکه نوعی تولد دوباره‌ی آگاهانه است. فردی که خود را بازآفرینی می‌کند، با نگاهی تازه به ارزش‌ها، باورها و اهداف خود می‌نگرد و سپس براساس شناخت جدیدی از خویش، مسیر آینده‌اش را بازطراحی می‌کند. تریسی معتقد است که انسان‌ها در هر مرحله از زندگی می‌توانند چنین تحولی را تجربه کنند؛ حتی اگر سال‌ها در مسیر اشتباهی حرکت کرده باشند.
او در فصل‌های ابتدایی کتاب توضیح می‌دهد که بسیاری از افراد زندگی خود را به صورت پیش‌فرض سپری می‌کنند؛ یعنی واکنش نشان می‌دهند، نه اینکه انتخاب کنند. این افراد تحت تأثیر محیط، خانواده، گذشته یا ترس از تغییر، به مسیرهایی ادامه می‌دهند که شاید دیگر با روح و اهدافشان سازگار نباشد. تریسی با زبان ساده و تشویق‌آمیز خود می‌گوید: «زندگی شما، پروژه‌ی شخصی خود شماست. اگر از نتیجه‌اش راضی نیستید، می‌توانید آن را بازطراحی کنید.»
یکی از محورهای اصلی در کتاب بازسازی کار و زندگی تأکید بر این اصل است که تغییر واقعی از درون آغاز می‌شود. برایان تریسی در اینجا به سراغ مفهومی می‌رود که در بسیاری از آثارش تکرار کرده: «شما همان چیزی هستید که درباره‌اش فکر می‌کنید.» درواقع، دیدگاه و طرز تفکر فرد، ستون اصلی هر تغییر بیرونی است. او می‌گوید: «اگر کسی می‌خواهد شرایط مالی، شغلی یا روابطش را تغییر دهد، باید از بازنگری در طرز تفکر و باورهای محدودکننده‌اش شروع کند.» 

برایان تریسی

در همین راستا، تریسی از اهمیت تصویر ذهنی صحبت می‌کند. او باور دارد که انسان‌ها همیشه سعی می‌کنند با تصویری که از خود دارند، هم‌سو بمانند. بنابراین اگر کسی در ذهنش خود را فردی ناتوان، شکست‌خورده یا بی‌استعداد می‌داند، ناخواسته در عمل نیز همانگونه رفتار خواهد کرد. بازسازی واقعی، یعنی تغییر این تصویر درونی و ساختن هویتی جدید که با اهداف و آرزوهای خود فرد هماهنگ باشد.
یکی از فصل‌های تأمل‌برانگیز کتاب به کشف مأموریت یا رسالت زندگی اختصاص دارد. برایان تریسی باور دارد که هر انسانی در درون خود، نوعی فراخوان دارد ـ چیزی که او را هیجان‌زده می‌کند و احساس معنا به او می‌دهد. اما بسیاری از افراد هرگز به دنبال کشف آن نمی‌روند. او پیشنهاد می‌کند که خواننده از خود بپرسد: «اگر هیچ محدودیت مالی، زمانی یا مکانی نداشتم، می‌خواستم با زندگی‌ام چه کنم؟»
پاسخ این سؤال، نخستین گام برای بازسازی است. تریسی بر این باور است که شفاف‌سازی اهداف زندگی، مانند تنظیم قطب‌نما برای کشتی در دریای طوفانی است. بدون آن، انسان صرفاً از حادثه‌ای به حادثه‌ی دیگر می‌غلتد.
یکی از نکات شاخص کتاب، توجه ویژه به ترس از تغییر است. برایان تریسی اعتراف می‌کند که خود او نیز در دوران جوانی از شکست، قضاوت دیگران و شروع دوباره می‌ترسیده است؛ اما تجربه به او آموخت که بیشتر ترس‌ها توهمی هستند و فقط در ذهن انسان وجود دارند. او با لحنی انگیزشی می‌نویسد: «هر گاه کاری می‌کنی که از آن می‌ترسی، در حال رشد دادن شجاعت خود هستی.»
تریسی به خواننده می‌آموزد که باید «احساس ترس را بپذیرد و با وجود آن عمل کند». او توصیه می‌کند که فرد برای شروع مسیر بازسازی، به جای تمرکز بر ترس‌ها ، باید روی کوچک‌ترین گام ممکن تمرکز کند؛ زیرا حرکت، خودبه‌خود ترس را از بین می‌برد.

یکی از دلایل محبوبیت آثار برایان تریسی، سادگی و وضوح بیان اوست. او در این کتاب نیز همان سبک شناخته‌شده‌اش را حفظ کرده است. او با لحنی صمیمی و پرانرژی می‌نویسد و به جای استفاده از اصطلاحات پیچیده‌ی روان‌شناسی، با مثال‌های ملموس و داستان‌های واقعی مفاهیم را توضیح می‌دهد. خواننده احساس می‌کند در حال گفت‌وگو با یک مربی دلسوز است، نه صرفاً مطالعه‌ی یک کتاب نظری.
پیام نهایی کتاب روشن و امیدبخش است:
هرگز برای شروع دوباره دیر نیست.
برایان تریسی با شور و ایمان مثال‌زدنی یادآوری می‌کند که انسان‌ها قدرت شگفت‌انگیزی برای تغییر دارند. او از خواننده می‌خواهد به جای حسرت گذشته، انرژی خود را صرف ساختن آینده کند. حتی شکست‌ها، بخشی از مسیر رشداند؛ چون هر شکست، درسی برای اصلاح مسیر است.
تریسی می‌گوید: «هیچ‌کس در گذشته زندگی نمی‌کند، مگر کسانی که آینده‌ای برای خود نمی‌بینند.» این جمله عصاره‌ی کتاب است ـ دعوتی به حرکت، به امید و به خلق نسخه‌ای بهتر از خود.

قسمتی از کتاب بازسازی کار و زندگی نوشته برایان تریسی:
«نگاه کن کجا می‌روی.»
افراد موفق بسیار آینده‌نگر هستند. اکثر اوقات به آینده فکر می‌کنند. به این فکر می‌کنند که کجا می‌روند نه اینکه کجا باید باشند. به این فکر می‌کنند که چه می‌خواهند و چگونه باید به آن دست یابند.
آینده‌نگری نشانه‌ی شاخص رهبری در هر زمینه است. پیتر دروکر می‌گوید: «مسئولیت رهبر این است که به آینده فکر کند، کاری که هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند.» مایکل کامی، طراح استراتژیک مشهور می‌گوید: «آن‌هایی که به آینده فکر نمی‌کنند، نمی‌توانند آینده داشته باشند.» مؤلف و متخصص مدیریت، آلک مک‌کنزی، می‌گوید: «بهترین راه برای پیش‌بینی آینده، خلق آن است.»
افراد آینده‌نگر رفتار خاصی دارند که آرمان‌گرایی نامیده می‌شود. وقتی آرمان‌گرایی را تمرین می‌کنید، خود را جلو می‌برید و در نظرتان مجسم می‌کنید که آینده‌تان از هر نظر کامل است. دیدگاه مهیجی از نوع زندگی مطلوب و نوع شخص موردنظرتان ایجاد می‌کنید.       

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط