#
#

زندگی خوب/ درس‌های طولانی‌ترین پژوهش علمی دنیا درباره‌ی شادی

2 ماه پیش زمان مطالعه 5 دقیقه


کتاب «زندگی خوب» نوشته‌ی رابرت والدینگر و مارک شولز را نشر آموخته به چاپ رسانده است. چه چیزی یک زندگی خوب را می‌سازد؟ پرسشی که ذهن بشر را قرن‌ها به خود مشغول کرده است، از حکمای یونانی گرفته تا روان‌شناسان مدرن. کتاب «زندگی خوب» حاصل نزدیک به 85 سال پژوهش تجربی است که روی صدها نفر انجام شده تا مشخص شود چه چیزی به‌واقع انسان را خوشبخت می‌کند. برخلاف تصورات رایج درباره پول، موفقیت شغلی یا شهرت، این پژوهش یکی از طولانی‌ترین پژوهش‌های طول عمر در تاریخ است و نتایجی شگفت‌آور اما ساده و انسانی ارائه می‌دهد. 
در دهه‌ی 1930، پژوهشی در دانشگاه هاروارد آغاز شد که بعدها به مطالعه‌ای بین‌نسلی بدل گشت. هدف آن بررسی این بود که چگونه انسان‌ها پیر می‌شوند، چه عواملی باعث سلامتی، رضایت و عمر طولانی‌تر می‌شود. والدینگر به‌عنوان سرپرست چهارم این پروژه، می‌نویسد که در طی این سال‌ها اطلاعات بی‌نظیری از زندگی شخصی، خانوادگی، تحصیلات، سلامت و شادی صدها نفر گردآوری شده است.
پژوهش‌های اولیه روی دو گروه تمرکز داشت: دانشجویان نخبه دانشگاه هاروارد و نوجوانان پسر از محله‌های فقیر بوستون. این پژوهش سپس گسترش یافت و زندگی همسران و فرزندان آن‌ها نیز بررسی شد. نتیجه‌ی حیرت‌انگیز این بود که فارغ از طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات یا موفقیت کاری، روابط انسانی باکیفیت، مهم‌ترین عامل در تجربه‌ی یک زندگی خوب است.

 

رابرت والدینگر


والدینگر و شولز به خطاهای رایج در درک مفهوم شادی می‌پردازند. در جهان امروز، که ما با شبکه‌های اجتماعی، تبلیغات و فرهنگ مصرفی، احاطه شده‌ایم، مردم غالباً شادی را در موفقیت‌های بیرونی جست‌وجو می‌کنند: حقوق بالا، خانه بزرگ، موقعیت اجتماعی ممتاز. اما داده‌های این پژوهش حاکی از آن است که این عوامل نقش چندان مهمی در رفاه بلندمدت ندارند. 
بسیاری از افراد موفق در این مطالعه، در سنین بالا احساس پشیمانی داشتند، چراکه روابط نزدیک و عمیق را قربانی اهداف شغلی و مادی کرده بودند. در مقابل، آن‌هایی که به روابط خانوادگی و دوستی‌های واقعی اولویت داده بودند، نه‌تنها خوشحال‌تر، بلکه از لحاظ جسمی نیز سالم‌تر مانده بودند.
یکی از یافته‌های کلیدی کتاب این است که روابط خوب، بدن ما را محافظت می‌کنند. کسانی که روابط اجتماعی پایدار و محبت‌آمیز دارند، کمتر دچار بیماری‌های قلبی، افسردگی، زوال عقل و حتی سرطان می‌شوند. سیستم عصبی این افراد، در طول سال‌ها، کمتر دچار استرس مزمن می‌شود، کیفیت خواب آن‌ها بهتر است و بیشتر عمر می‌کنند.
رابطه‌ی خوب لزوماً به معنای نداشتن اختلاف نیست، بلکه توانایی حل اختلافات، گوش دادن، احترام متقابل و حمایت عاطفی است که از روابط قوی یک سپر محافظ می‌سازد. والدینگر می‌نویسد: «ما برای بقا به روابط نیاز داریم، درست مثل غذا و هوا.»

 


کتاب با زبانی ساده، روان و درعین‌حال علمی نوشته شده است. نویسندگان با استفاده از داستان‌های واقعی شرکت‌کنندگان، از داده‌های خام پژوهشی روایت‌های انسانی و ملموس ساخته‌اند. این سبک باعث شده کتاب هم برای خواننده عمومی جذاب باشد و هم برای متخصصان حوزه‌های روان‌شناسی، علوم اجتماعی و پزشکی حاوی نکات ارزشمندی باشد.
رابرت والدینگر استاد روان‌پزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد، مدیر کنونی مطالعات هاروارد درخصوص توسعه‌ی بزرگسالی و همچنین راهب ذن است. سخنرانی TED او با عنوان «چه چیزی یک زندگی خوب را می‌سازد؟» بیش از 40 میلیون‌بار دیده شده و الهام‌بخش میلیون‌ها نفر شده است. 
مارک شولتز استاد روان‌شناسی در کالج براین مار، مدیر اجرایی مرکز علم خوب‌زیستی در همان دانشگاه و محقق همکار در پروژه‌ی طولانی‌مدت هاروارد است. شولتز در مطالعات مربوط به روابط انسانی، سلامت روان، احساسات و رضایت از زندگی تخصص دارد.

قسمتی از کتاب زندگی خوب:
راه دیگری هم برای نگاه کردن به جاده‌ی پرپیچ‌وخم زندگی وجود دارد: از دریچه‌ی روابطمان. چون زندگی انسان در اصل اجتماعی است، وقتی تغییرات بزرگی بر ما تأثیر می‌گذارد، معمولاً روابطمان یکی از عناصر اصلی جریان رویدادهاست. وقتی نوجوانی از خانه‌ی پدری می‌رود، چه عاملی در او پررنگ‌ترین احساسات مرتبط با این رویداد را به وجود می‌آورد؟ زندگی در جایی جدید یا پیدا کردن دوست‌های جدید و دوری از پدر و مادر؟ وقتی دو نفر ازدواج می‌کنند، رویداد و مراسم ازدواج زندگی آن‌ها را تغییر می‌دهد یا پیوند بینشان؟ وقتی طی زمان رشد و تغییر می‌کنیم، اغلب روابطمان نشان می‌دهد به راستی چه کسی هستیم و در مسیر زندگی تا کجا پیش رفته‌ایم.
زندگی خوب نیازمند رشد و تغییر است. تغییر لازم در زندگی، فرایند خودکاری نیست که با افزایش سنمان اتفاق بیفتد. آنچه تجربه می‌کنیم، آنچه تحمل می‌کنیم و آنچه انجام می‌دهیم، همگی بر مسیر رشدمان تأثیر می‌گذارد. روابط یکی از عوامل اصلی در فرایند رشد است. دیگران مشکلاتی پیش رویمان می‌گذارند و ما را توانمندتر می‌کنند. روابط جدید، با انتظارات جدید و دردسرهای جدید و مشکلات جدیدی همراه است و اغلب ما آماده‌ی این چیزهای جدید نیستیم. برای مثال، زوج‌های کمی کامل برای بچه‌دار شدن آماده‌اند؛ ولی پدر شدن یا مادر شدن و به دوش داشتن مسئولیت یک انسان کوچک، چیزی در خود دارد که آماده‌ترمان می‌کند. این تغییر ما را به جلو می‌راند. به‌نوعی، رابطه‌به‌رابطه و مرحله‌به‌مرحله به‌خوبی از پس کارمان برمی‌آییم و در این فرایند تغییر و رشد می‌کنیم.

  

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط