بیوگرافی: لوئیز اردریک

4 هفته پیش زمان مطالعه 5 دقیقه

 

لوئیز اردریک یکی از برجسته‌ترین و اثرگذارترین نویسندگان معاصر امریکاست که آثارش نه‌تنها صدایی قدرتمند از جامعه‌ی بومیان امریکا به گوش جهانیان رسانده، که مرز میان اسطوره، تاریخ و تجربه‌ی انسانی را در ادبیات مدرن گسترش داده است. زندگی و نویسندگی او سرشار از پیوندهای عمیق با میراث فرهنگی، معنویت بومی و کشمکش‌های درونی انسان معاصر است.

اردریک، در 7 ژوئن 1954، در شهر لیتل فالز ایالت مینه‌سوتا به دنیا آمد و در شهر کوچکی به نام واهپتون در ایالت داکوتای شمالی رشد کرد. او نخستین فرزند از هفت فرزند خانواده بود. پدرش، رالف اردریک، اصالتی آلمانی ـ امریکایی داشت و مادرش، ریتا گورمن اردریچ، از قوم چیپوا بود. این ریشه‌ی دو گانه، یعنی اروپایی و بومی، از همان دوران کودکی در شکل‌گیری هویت و جهان‌بینی لوئیز نقشی تعیین‌کننده ایفا کرد.

پدر و مادر او هر دو معلم مدرسه بودند و از همان آغاز، محیط خانه‌شان با کتاب، داستان و آموزش آمیخته بود. پدرش شب‌ها برای او و خواهران و برادرانش داستان می‌خواند و مادرش آنان را تشویق می‌کرد تا خودشان دست به نوشتن بزنند. اردریک بعدها گفته است که نخستین‌بار در شش سالگی تصمیم گرفت نویسنده شود. زمانی‌که معلمش از او خواست یک انشا درباره‌ی بهار بنویسد و او با ذوقی کودکانه و تخیلی سرشار، چیزی فراتر از انتظار نوشت.

لوئیز اردریک در سال‌های نوجوانی در مدرسه‌ی کاتولیکی Little Flower تحصیل کرد، جایی که در کنار آموزش مذهبی، با داستان‌گویی شفاهی بومیان نیز ارتباط داشت. او در سال 1972، وارد دانشگاه دارتموث شد، درست در همان سالی که این دانشگاه برای نخستین‌بار برنامه‌ی ویژه‌ای برای دانشجویان بومی امریکایی راه‌اندازی کرد. در همین زمان بود که اردریک با ادبیات بومیان امریکا، تاریخ استعماری و نظریه‌های فرهنگی نو آشنا شد و این آگاهی در آثار بعدی‌اش به‌وضوح بازتاب یافت.

در دارتموث، او با مایکل دوریس، نویسنده و انسان‌شناس آینده، آشنا شد. دوریس در آن زمان استاد بود و بعدها همسر و همکار نزدیک اردریک شد. پس از فارغ‌التحصیلی از دارتموث در رشته‌ی ادبیات انگلیسی، لوئیز به کارهای گوناگونی روی آورد: از منشی اداره پست گرفته تا معلمی در مدارس قبیله‌ای؛ اما عشق به نوشتن هرگز او را رها نکرد. او در دهه‌ی 1970 در دانشگاه جانز هاپکینز تحصیلات تکمیلی خود را در رشته‌ی نویسندگی خلاق ادامه داد و نخستین داستان‌هایش را در مجلات دانشجویی منتشر کرد.

دهه‌ی 1980 برای لوئیز اردریک دهه شکوفایی بود. نخستین مجموعه داستان او با عنوان «داروی عشق» در سال 1984 منتشر شد و فوراً توجه منتقدان و خوانندگان را جلب کرد. این اثر که برنده‌ی جایزه‌ی ملی کتاب امریکا شد، روایتی چندلایه از چند نسل خانواده‌های بومی در منطقه‌ی داکوتای شمالی بود. اردریک در این رمان از شیوه‌ی روایت چندصدایی استفاده کرد و از زبان شخصیت‌های گوناگون، تاریخ و سرگذشت قبیله چیپوا را بازگو کرد. سبک او که تلفیقی از رئالیسم جادویی، اسطوره و واقع‌گرایی اجتماعی است، بلافاصله یادآور نویسندگانی چون گابریل گارسیا مارکز و ویلیام فاکنر شد، اما هویتی کاملاً بومی و منحصربه‌فرد داشت.

پس از موفقیت داروی عشق، اردریک مجموعه‌ای از آثار به‌هم‌پیوسته را خلق کرد که همگی در دنیایی مشترک می‌گذشتند. این آثار، همچون حلقه‌هایی از یک زنجیره بزرگ، تصویری چندبعدی از زندگی مردم بومی در داکوتای شمالی ارائه می‌دادند.

در این رمان‌ها، اردریک به کاوش در مفاهیمی چون هویت، زمین، خانواده، عشق و رستگاری پرداخت. او به جای ارائه‌ی تصویر کلیشه‌ای از بومیان مظلوم، شخصیت‌هایی پیچیده و چندوجهی خلق کرد که با طنز، غم و درونیات انسانی سروکار داشتند.

اردریک در آثارش جهانی خلق کرده است که می‌توان آن را جهان چیپوا نامید؛ دنیایی که مرز میان واقعیت و خیال در آن باریک است و گذشته با حال درهم می‌آمیزد. او در آثارش از الگوهای روایی بومیان ـ شامل افسانه‌ها، قصه‌های شفاهی و باورهای مذهبی ـ بهره می‌گیرد تا تاریخ را نه به شکل خطی، بلکه در چرخه‌ای از تولد، مرگ و تداوم بازگو کند.

یکی از ویژگی‌های برجستۀ آثار اردریک، زبان شاعرانه و موسیقایی اوست. نثر او سرشار از استعاره و تصویرسازی است و درعین‌حال با طنزی پنهان، رنج‌ها و امیدهای انسان را بیان می‌کند. او بارها گفته است که برایش نوشتن نوعی دعاست، نوعی راه ارتباط با زمین، نیاکان و خداوند.

حکم

حکم

رایبد
افزودن به سبد خرید 380,000 تومان

قسمتی از کتاب حکم نوشته‌ی لوئیز اردریک:

اولین برف سال نو بار افکار ناگوار را از دوشم برداشت. برف همه‌جا را روشن و تمیز و هوا را پر از اکسیژن کرد. تمام راه در مسیر کار، با خوشحالی نفس کشیدم. خوشحال بودم؛ هرچند که روز انبارگردانی بود و البته مرغ‌های گاوی هم هنگام انبارگردانی پیدایشان می‌شد؛ این نامی‌ است که روی کتاب‌هایی گذاشته‌ایم که به طور غیرمنتظره اینجا و آنجا در انبارگردانی در فروشگاه پیدا می‌کنیم. در طول سال مشغول پرکردن صندوق هستیم و وقتی مردم یواشکی کتاب‌هایشان را به قفسه‌های ما می‌آورند، متوجه نمی‌شویم. متأسفانه، نمی‌توانیم این کتاب‌ها را بپذیریم؛ کتاب‌هایی که در خانه کپی شده‌اند، خودشان منتشر کرده‌اند و حتی گاهی اوقات دست‌نوشته‌اند؛ چون آن‌ها واقعاً کابوس هستند و سیستم ما را پیچیده می‌کنند. فکر می‌کنم آن‌ها هم مرغ گاوی هستند؛ چون ما برایشان در قفسه‌ای گران‌قیمت فضا اختصاص می‌دهیم و آن‌ها را به‌صورت رایگان نگه می‌داریم، اما نویسندگان این آثار را برای هدیه پیش ما می‌گذارند. از هدیه خوشم می‌آید. چون انتشار دیجیتالی آن‌ها بسیار آسان‌تر است، مرغ‌های گاوی هرساله زیادتر می‌شوند. آن‌ها را از قفسه برمی‌داریم و در یک جعبه می‌گذاریم.

 

مشاهده آثار لوئیز اردریک

 

       

 

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید
کالاهای مرتبط