10 چیزی که هنگام مطالعه برای ذهن ما اتفاق میافتد
هر عاشق کتابی میتواند این را به شما بگوید: غواصی در یک کتاب عالی، یک تجربهی غوطهورانه است که میتواند مغز شما را با تصاویر و احساسات زنده کند و حواس شما را روشن سازد. شواهد واقعی و محکمی وجود دارد که از وقوع این اتفاقات در مغز شما در هنگام خواندن کتاب پشتیبانی میکند. در هنگام کتابخواندن، ما میتوانیم ساختار مغز خود را از نظر فیزیکی تغییر دهیم، همدلتر شویم و حتی مغزمان را فریب دهیم تا فکر کند آنچه را فقط در رمانها خواندهایم، تجربه کردهایم.
- ما در ذهن خود تصویرسازی میکنیم، امری که حتی ممکن است غیرارادی باشد.
خواندن کتاب به ما این امکان را میدهد که دنیاها را در ذهن خود بسازیم. آیا میدانستید که این مسئله حتی اگر قصدش را نداشته باشید اتفاق میافتد؟ محققان دریافتهاند که تصویرسازی بصری بهسرعت اتفاق میافتد. شرکتکنندگان در یک پژوهش میتوانستند با خواندن جملهای که یک شیء را بهصورت بصری توصیف میکرد، بهسرعت آن را شناسایی کنند. این امر گویای آن است که وقتی یک جمله را میخوانیم، بهطور خودکار تصاویری را در ذهن خود میسازیم.
- گفتار میتواند مغز شما را به کار بیندازد.
منتقدان، کتابهای صوتی را بهعنوان تجربهای پایینتر از خواندن رد میکنند، اما تحقیقات نشان داده است که گوش دادن به یک داستان میتواند مغز شما را در حالت روشن قرار دهد. وقتی داستانی به ما گفته میشود، نهتنها بخشهای پردازش زبانِ مغز ما فعال میشود، بلکه بخشهای تجربی مغز نیز به کار میافتد. دانشمندان میگویند: «مغز ما در تمام طول روز در معرض روایتها قرار دارد.» پژوهشگری به نام جرمی هسو میگوید: «داستانهای شخصی و شایعات 65 درصد از مکالمات ما را تشکیل میدهند.» پس، به داستان طولانی همکارتان دربارهی تعطیلاتش گوش دهید، به رادیو گوش کنید یا در خودرو به یک کتاب صوتی گوش دهید: اینها تمرینات خوبی برای مغز شما هستند.
- خواندن در مورد تجربیات، تقریباً مشابه زندگی کردن در آن است.
آیا تابهحال آنقدر با داستانی ارتباط برقرار کردهاید که انگار آن را در زندگی واقعی تجربه کردهاید؟ دلیل خوبی وجود دارد: مغز شما واقعاً معتقد است که شما آن را تجربه کردهاید. وقتی مطالعه میکنیم، مغز تفاوتی بین خواندن دربارهی یک تجربه و زندگیکردنِ واقعی آن قائل نمیشود. چه در خواندن و چه تجربیات زندگی، همان مناطق عصبی تحریک میشوند. رمانها میتوانند وارد افکار و احساسات ما شوند. درحالیکه مطمئناً در قالب یک بازی کامپیوتری VR میتوانید وارد یک مرکز خرید شوید و اوقات خوبی را سپری کنید، به نظر میرسد که کتاب خواندن، تجربهی اصلی واقعیت مجازی است؛ حداقل برای مغز شما.
- سبکهای مختلفِ خواندن، الگوهای متفاوتی را در مغز ایجاد میکند.
هر نوع مطالعهای مغز شما را تحریک میکند، اما انواع مختلف خواندن، تجربیات متفاوتی با فواید متفاوت به ارمغان میآورد. محققان دانشگاه استنفورد دریافتهاند که مطالعهی دقیق ادبی بهطورخاص، سبب تمرین مغز شما در عملکردهای شناختیِ پیچیده و متعدد میشود، درحالیکه خواندنِ لذتبخش جریان خون را در مناطق مختلف مغز افزایش میدهد. آنها به این نتیجه رسیدهاند که خواندن یک رمان و اندیشیدن در مورد ابعاد گوناگون آن، یک تمرین مغزی مؤثر است که مؤثرتر از لذت خواندنِ ساده به تنهایی است.
- زبانهای جدید میتوانند مغز شما را رشد دهند.
آیا واقعاً میخواهید به مغز خود تمرین بدهید؟ یک رمان خارجیزبان را انتخاب کنید. محققان دانشگاه لوند در سوئد دانشجویان آکادمی نیروهای مسلح سوئد را که در آن یادگیری فشرده زبان جزء برنامههای عادی است و دانشجویان پزشکی و علوم شناختی دانشگاه Umea را مورد آزمایش قرار دادهاند؛ هر دو گروه درست قبل و بلافاصله پس از یک دورهی سهماهه مطالعهی فشرده تحت اسکن مغز قرار گرفتند. بهطور شگفتانگیزی هیپوکامپ و قشر مغز در دانشجویان زبانآموز با توجه به میزان تلاش و یادگیری آنها رشد کرده بودند.
- مغز شما ظرف هفت روز با خواندن کتابهای الکترونیکی خود را سازگار میکند.
اگر به خواندن کتابهای کاغذی عادت دارید، خواندن کتابهای الکترونیکی در ابتدا ممکن است بسیار ناخوشایند باشد؛ اما کارشناسان اصرار دارند که مغز شما بدون توجه به سنتان یا مدت زمانیکه روی کاغذ مطالعه کردهاید، میتواند بهسرعت از فناوری جدید استفاده کند. درواقع مغز انسان در عرض هفت روز خود را با فناوریهای جدید از جمله خواندن الکترونیکی سازگار میکند.
- کتابهای الکترونیکی فاقد قابلیت ناوبری فضایی هستند.
اگرچه مغز شما میتواند بهسرعت خود را با کتابهای الکترونیکی سازگار کند، اما این بدان معنا نیست که آنها همان مزایای کتابهای کاغذی را ارائه میکنند. به طور خاص، آنها فاقد چیزی هستند که «قابلیت ناوبری فضایی» نامیده میشوند؛ نشانههای فیزیکی مانند انبوهی از صفحات باقیمانده برای خواندناند که به ما حس مکان میدهد. تکامل ذهن، ما را طوری شکل داده است که برای یافتن راه خود به نشانههای موقعیت مکانی تکیه کند و بدون آنها ممکن است کمی احساس گمراهی کنیم. کتابهای الکترونیکی نقاط عطف فضایی را نشان نمیدهند و حس یک صفحهی بینهایت را به شما میدهند. بااینحال، با تعداد صفحات، درصد مطالعه و سایر نشانههای فیزیکی، کتابهای الکترونیکی میتوانند به تجربه فیزیکی یک کتاب کاغذی نزدیک شوند.
- ساختارِ داستان، مغز ما را تشویق میکند تا به ترتیب فکر کند و دامنهی توجه ما را گسترش دهد.
داستانها شروع، میانه و پایان دارند و این برای مغز شما خوب است. با این ساختار، مغز ما تشویق میشود که به ترتیب فکر کند و علت و معلول را به هم پیوند دهد. هرچه بیشتر بخوانید، مغز شما بیشتر میتواند با این خط فکری سازگار شود. دانشمندان علوم اعصاب، والدین را تشویق میکنند تا از این آگاهی استفاده کنند و تا آنجا که ممکن است برای بچهها کتاب بخوانند. با انجام این کار، ساختار داستان را در ذهن بچهها القا میکنید و مغز آنها انعطافپذیرتر شده و ظرفیت گسترش دامنهی توجه مغز بهینهتر میشود.
- «خواندن» ساختار مغز شما را در جهتی خوب تغییر میدهد.
همهی خوانندگان در یک سطح نیستند. خوانندگان ضعیف ممکن است واقعاً لذت ادبیات را درک نکنند؛ اما میتوان آنها را آموزش داد تا خوانندگان بهتری شوند و در این آموزش مغز آنها تغییر میکند. در یک برنامهی ششماههی خواندن، دانشمندان کشف کردند که حجم ماده سفید در ناحیه زبانی مغز افزایش یافته است. علاوهبراین، آنها نشان دادند که ساختار مغز را میتوان با آموزش بهبود بخشید و این مهم است که عشق به مطالعه در درجهی اول وجود داشته باشد.
- مطالعهی عمیق ما را همدلتر میکند.
از دست دادنِ خود در جهانِ کتاب احساس بسیار خوشایندی است و انجام این کار حتی میتواند مغز شما را از نظر فیزیکی تغییر دهد. همانطور که از پچپچهای احساسی و ذهنیِ موجود در دنیای واقعی رها میشویم، از خواندن عمیق لذت میبریم. این امر به ما امکان میدهد احساس شخصیتهای داستان را حس کنیم و این بهنوبهخود ما را با مردم در زندگی واقعی همدلتر میکند و نسبت به زندگی دیگران آگاهتر و هوشیارتر میشویم.
منبع: OEDB
مترجم: محسن امینی