یک ایده‌ی بزرگ: چرا پزشکی مدرن بدون داستان نمی‌تواند کار کند

3 سال پیش زمان مطالعه 2 دقیقه

گاردین در مقاله‌‌ای، نگاهی داشته به رابطه‌ی جذاب بین پزشکی و قصه. در اینجا نگاهی می‌اندازیم به این مقاله:

اکثر ما اگر سنی حول و حوش ۳۰ سال داشته باشیم می‌توانیم پزشک خانوادگی‌ای را که در دوران کودکی داشتیم به یاد بیاوریم. آن‌ها ما را در کودکی ویزیت می‌کردند و از نزدیک شاهد بزرگ شدن ما بوده‌اند. آن‌ها داستان‌های ما، داستان‌های خواهر و برادر، پدر و مادر و اغلب پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های ما را نیز می‌دانستند. این داستان‌ها برای ایجاد حس اعتماد بین پزشکان و بیمارانشان اساسی بود. اکنون می‌آموزیم که این دانش عمیق و انباشته‌شده (موقعیت‌ها و روایت‌های داستانی) از نظر پزشکی نیز به‌طور محسوسی مفید بوده است.

داستان‌ها تکه‌ها و بخش‌های گوناگونی دارند؛ در کنار پرونده‌ی پزشکی یک فرد، اجمالی از زندگی همراه با آن نیز وجود دارد: یک آسیب در گذشته، یک پیروزی، یک بحران خانوادگی، یک ترس بیمارگونه یا دلیلی برای امید. تقلیل هر بیمار به التهاب سینه، تومور یا لوزه‌المعده تنبل، شبیه به این است که کتاب را چیزی جز کاغذ و جوهر تلقی نکنیم.

این تمرکز بر روی بخش‌های مختلف زندگی یک فرد، اگرچه در همه‌ی رشته‌های پزشکی ارزشمند است، اما برای پزشکان عمومی مسئله‌ای جذاب‌تر است. آن‌ها به‌عنوان نگهبانان داستان‌های بیمارانشان، کاری را انجام می‌دهند که دوست دارند؛ اما در این میان چالش‌هایی نیز وجود دارد.

حتی قبل از فراگیری کووید-۱۹، روابط پزشک و بیمار با مشکل جدی مواجه شده بود. کمبود پزشک، حجم کاری زیاد، تمایل به فعالیت پارت تایم و... روابط پزشک و بیماران را تحت تأثیر قرار داده بود.

در وضعیت بدون شناخت گسترده‌تر پزشک از بیمار، ممکن است حتی متوجه نباشیم که چه چیزی را از دست می‌دهیم. به نظر می‌رسد ما فراموش کرده‌ایم که انتظار داشته باشیم، یا حتی بخواهیم پزشکی داستان‌ ما را بداند. آن تجربه رابطه‌ی پزشک و بیمار که چیزی بیش از رابطه‌ای مبتنی بر اقتصاد پزشکی است گویی کم‌کم از حافظه‌ی جمعی خارج می‌شود و این چه عواقبی ممکن است با خود به همراه داشته باشد؟  

0
نظرات کاربران
افزودن نظر
نظری وجود ندارد، اولین نظر را شما ثبت کنید