
کودک تمام مغز/ استراتژیهای انقلابی برای پرورش ذهن در حال رشد فرزندتان
کتاب «کودک تمام مغز» نوشتهی مشترک دانیل سیگل و تینا برایسون به همت انتشارات لوح فکر به چاپ رسیده است. مهمترین بهرهی این کتاب برای خواننده، آشنایی با ساختار ذهن و روان کودکان است که کمک میکند تا تعاملاتی بهتر و روانتر و هدفمندتر با آنها داشته باشیم و سرسختیها و بدقلقیهای کودکان تا این حد ما را آزردهخاطر و کلافه نکند. مغز، عامل و هدایتکننده رفتار و منش انسان و تعیینکننده نوع نگاه او به زندگی است. تصمیمها و انتخابهای ما، نوع واکنشهای ما در برخورد با مسائل مختلف زندگی و کیفیت تعاملاتمان با دیگران همگی وابسته به شناخت و درکی است که مغز و ذهن ایجاد میکنند. بهعلاوه شاخص و معیار ما از کیفیت زندگی و سطح لذتی که از آن میبریم یا ناامیدی و دلسردی و نارضایتی ما از شرایطی که در آن قرار داریم همگی به نوع نگاه ما به زندگی وابسته است و آن نیز خود نشأت گرفته از ساختار ذهنی و پیکربندی مغز انسان است.
بحث اصلی این کتاب بر این واقعیت متمرکز است که پیکربندی مغز و شکلگیری ساختار ذهن فرایندی است که در طول زمان اتفاق میافتد و در تمام عمر ادامه دارد؛ اما دوران کودکی سهم بسیار بزرگی در شکلگیری شاکله اصلی آن دارد و مکانیزمها و ساختارهای تعیینکننده مغزی عموماً در دوران کودکی و به تناسب شرایط و تجاربی که کودک با آن روبهرو میشود پایهریزی میشوند. لذا نقش والدین و همهی افرادی که با کودکان ارتباط دارند، در فرصتسازی و بسترسازی پرورشی در این دوران بسیار کلیدی است.
آموزهی مهم دیگر کتاب این است که ذهن و مغز کودکان در حال شکلگیری و پیکربندی است و بسیاری از ساختارهای پیچیده مغزی در کودکان در مراحل ابتدایی قرار دارد و همین امر عمده رفتارهای به ظاهر غیرمنطقی آنها را توضیح میدهد. همانطور که انتظار نداریم رفتارها و منش افرادی که در محیطهای مختلف خانوادگی و اجتماعی رشد یافتهاند یکسان باشد، نباید انتظار داشته باشیم که کودکان مثل انسانهای بالغ رفتار کنند. رفتار آنها عموماً با سطح رشدیافتگی مغزشان در تناسب است. تفاوتهای رفتاری فردی که در یک خانوادهی بحرانزده و محروم بزرگ شده با فردی که در محیطی آرام و در خانوادهای برخوردار رشد کرده، ناشی از نوع ساختاربندی ذهنی و مغزی آنهاست که در نوع نگاه آنها به شرایط و زندگی تغییر ایجاد میکند و ممکن است باعث بروز واکنشهای متفاوتی در آنها شود. همین استدلال، تفاوت رفتار در سنین مختلف بهویژه در کودکی و بزرگسالی را توجیه میکند و نباید از یک کودک ۴ ساله انتظار برخوردها و واکنشهای یک بچه ۹ ساله و از یک بچه ۹ ساله توقع رفتار یک نوجوان ۱۴ ساله را داشت.
رفتارهای عجیب و به ظاهر غیرمنطقی بچهها وقتی ناراحت و عصبانی هستند، از سر بغض و به قصد آزار و اذیت والدین نیست، بلکه برعکس این واکنشی منطقی برخاسته از مغز در حال تکامل و ناهماهنگ آنهاست که اتفاقاً در آن لحظه باعث آزار خودشان هم شده است. اینها لحظاتی است که به جای جبههگیری و شخصی کردن مسأله و به جای آنکه موجبات آزار بیشتر آنها و خودمان را فراهم آوریم، لازم است در کنارشان باشیم و به آنها کمک کنیم تا از آن شرایط آزاردهنده و ناخوشایند رهایی یابند و تجربهای برای آنها بسازیم که در جهت تکامل مغزی و ذهنی آنها قرار گیرد.
راهکارهای ارائهشده در این کتاب حتی برای بزرگترها نیز کارکرد دارد. مطالعهی این کتاب و شناخت کارکردهای مغز کمک میکند تا نه فقط با کودکان بلکه با بزرگترها و اطرافیان نیز روابط و تعامل روانتر و منطقیتری داشته باشیم.

قسمتی از کتاب کودک تمام مغز:
کولیبازی و قشقرقهای کودکان بهویژه در یک مکان عمومی و در میان جمع، از وحشتناکترین و آزاردهندهترین تجربههایی است که هر پدر و مادری ممکن است با فرزندش داشته باشد. کودک دلبند شما که یک لبخند کوچکش تمام شور و شعف دنیا را یکجا در وجودتان میریزد، شرایط را چنان برایتان تیره و تار میکند که در یک چشم برهمزدن به منفورترین موجود روی زمین تبدیل میشود. اغلب والدین بهخوبی میدانند که از بهترین واکنشها به چنین وضعیتی، بیتفاوتی و اهمیتندادن است. در غیر اینصورت، کودکتان میفهمد که یک ابزار قدرتمند برای غلبه بر شما در اختیار دارد و مطمئن باشید آن را بارها و بارها به کار خواهد گرفت تا به امیالش برسد.
ممکن است دو نوع قشقرق و کولیبازی از کودک سر بزند: قشقرق مغز پایینی و قشقرق مغز بالایی.قشقرق مغز بالایی کاملاً خودآگاهانه اتفاق میافتد. در این نوع کولیبازی، کودک درواقع با آگاهی کامل تصمیم میگیرد که قشقرق به پا کند. یک انتخاب آگاهانه برای تهدید و ارعاب که شما را وادار به تسلیم کند تا به خواستهی او تن بدهید. تمام داد و فریادهای از ته دل و عمیق او، هر زمان اراده کند (مثلاً اگر درخواستش اجابت شود و متوجه شود که بهزودی از یک امتیاز یا وعدهی جذاب مثل شهربازی یا خرید اسکوتر محروم خواهد شد) بهسرعت فروکش میکند. دلیل اینکه قادر است فوراً ساکت شود، این است که کنترل اوضاع در دست مغز بالایی است و میتواند احساسات و رفتارش را مدیریت کند. میتواند منطقی باشد و درست تصمیم بگیرد. وقتی دختر پنجسالهتان وسط مرکز خرید جیغ میکشد: «من کفش هلو کیتی میخوام» رفتارش کاملاً خارج از کنترل به نظر میرسد، اما بهسادگی میتوانید بفهمید که کاملاً روی رفتارش کنترل دارد و میداند دارد چه کار میکند تا نظر شما را تغییر دهد و به خواستهاش برسد.
در مواجهه با قشقرق مغز بالایی فقط یک پاسخ وجود دارد: «هرگز با تهدیدکننده مذاکره نکنید!» قشقرقهای مغز بالایی باید جزء خط قرمزهای جدی و انعطافناپذیر شما باشد. بههیچوجه نباید در مقابل چنین رفتاری، حتی در میان جمع، انعطاف نشان دهید.
کودک تمام مغز را علیرضا کنعانی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۳۰ صفحه رقعی با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.